شناسهٔ خبر: 61122 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ادبیات قلب مردم را به هم پیوند می‌دهد/ گفت‌وگو با آندرانیک خچومیان به مناسبت انتشار کتاب «باورها، اساطیر و افسانه‌های ارمنی»

ادبیات معاصر ایران در ارمنستان به لطف مترجمان خوبی چون گئورک آساتوریان، ادوارد حق وردیان و دیگران روز به روز در حال گسترش است. حدود دو هفته پیش و در هفته کتاب داستان «زیبا صدایم کن» فرهاد حسن‌زاده که در ارمنستان توسط گئورک آساتوریان ترجمه و با حمایت وزارت فرهنگ وارشاد خودمان توسط نشر ادیت پرینت چاپ شده بود در سرای اهل قلم رونمایی شد.

  

فرهنگ امروز/ رسول‌آبادیان:​آندرانیک خچومیان هم در عرصه بازیگری تئاتر و سینما فعال است و هم درزمینه نویسندگی ونقد و ترجمه متون داستانی. نکته جالب‌توجه درباره خچومیان این است که تاکنون چهره‌هایی موثر از نویسندگان مدرن کشور ارمنستان را به فارسی‌زبانان معرفی کرده است. خچومیان دراین گفت‌وگو ازکارهای تازه‌اش گفته و نوع نگاهش به چگونگی ایجاد پل فرهنگی میان دو کشور.

جناب خچومیان، ضمن عرض تبریک به شما به مناسبت برگزیده‌شدن‌تان به عنوان مترجم محبوب در مراسم جشن مترجمان ایرانی برای‌مان از حس و حال این موفقیت بگویید و اینکه به نظر خودتان چه‌عواملی باعث این انتخاب شده است؟

بسیار بسیار از توجه و لطف شما سپاسگزارم. طبیعی است که از این پیشامد بسیار خرسندم. خوشحالم که کارهایم دیده شده و مورد داوری قرار گرفته. البته بنده در همان شب مراسم هم خدمت حضار عرض کردم و حالا هم صادقانه تکرار می‌کنم که اگر چنانچه بنده به عنوان مترجم محبوب انتخاب هم نمی‌شدم، همین که اسمم در کنار بزرگانی چون خانم لیلی گلستان و دیگر نامداران این عرصه قرار داشت برایم افتخار بزرگی محسوب می‌شد. جا دارد که از همه دوستانی که به بنده لطف کرده و رای داده‌اند سپاسگزاری کنم. اینکه چه عواملی باعث انتخاب بنده شد باید عرض کنم یکی از عوامل این موفقیت دوستان خوبم در عرصه تئاتر و سینما بودند که همگی لطف کرده و در تلگرام و دیگر امکانات مجازی بنده را معرفی کردند. دیگر اینکه به هر حال خوانندگان نیز آثار بنده را خوانده و بی‌تردید رای آنها تاثیرگذار بوده. البته حضور فعال فرهیختگان و فعالان اجتماعی جامعه ارمنیان را نیز نباید فراموش کرد.

شما هم در زمینه سینما و تئاتر و هم در زمینه نوشتن و ترجمه کارمی‌کنید. ترجمه‌هایی که شما ازآثار داستان‌نویسان کشور ارمنستان ارایه‌کرده‌اید، علاوه بر افزودن شناخت ما از ادبیات کشوری ‌دیگر، ذهنیت ایرانی‌ها را به سمت پیوندی عمیق ازجنس فرهنگ دو کشور هم می‌برد.خودتان فکر می‌کنید دلیل عمده اعتماد مخاطب به شما چیست؟

ببینید، من بر این باور هستم که وظیفه ادبیات و هنر پیوند فرهنگی بین کشورها و ملت‌ها است. باید بپذیریم که مردم جهان همگی خواهان زندگی در صلح و آرامش و رفاه عمومی هستند و ادبیات، چه از نوع داستان باشد یا شعر یا نمایشنامه، این خواسته‌ها را به دیگران منتقل می‌کند. هر چه این انتقال صادقانه و صمیمی‌تر باشد بی تردید تاثیرش بیشتر می‌شود. در این مورد خاص باید توجه داشت که ایرانیان و ارمنیان از دیر باز پیوند خوبی با هم داشته‌اند و این شاید کمک می‌کند تا خواننده ایرانی با اعتماد بیشتری به سراغ ادبیات ارمنستان برود. مسائلی که در ادبیات ایران و ارمنستان به آن پرداخته می‌شود مسائلی است که برای هر دو ملت بسیار ملموس است. همانقدر که خانواده در ایران دارای اهمیت ویژه است همانقدر هم در ارمنستان خانواده جایگاه خاص خودش را دارد. استقبالی که از کتاب «رفیق پانجونی» یرواند اُتیان به عمل آمد طوری بود که کتاب در طول چهل و سه روز به چاپ دوم رسید. چرا؟ چون مسائل مطرح شده در آن برای خواننده فارسی زبان ملموس بود. کتاب «سربازها و عاشق ها» ی مکردیچ سارکسیان به چاپ دوم رسید. چرا؟ چون از عشق حرف می‌زد، از مهر و دلبستگی و خانواده. شاید یکی دیگر از دلایل اعتماد خواننده ایرانی به ادبیات ارمنستان این باشد که بنده تلاش می‌کنم آثاری را برای ترجمه انتخاب کنم که نخست با حس و حال خودم سازگار باشد و دوم پیامی انسانی برای انتقال داشته باشد

شما علاوه بر ترجمه آثاری از نویسندگان بزرگسال کشور ارمنستان، آثاری هم ازنویسندگان رده سنی کودک و نوجوان ترجمه‌کرده‌اید. برای‌مان از وضعیت ادبیات کودک و نوجوان درارمنستان بگویید و اینکه آثار بر چه مبنایی برای ترجمه انتخاب می‌شوند؟

ادبیات کودک و نوجوان در ارمنستان بسیار مورد استقبال قرار می‌گیرد. به خصوص که با کیفیت بسیار خوب چاپ می‌شوند و نقاشی‌های زیبایی دارند و به موضوعات آموزنده و دوست داشتن همدیگر می‌پردازند. معیار انتخاب بنده از ادبیات کودک همین چیزها است اینکه داستان چقدر روحیه همزیستی مسالمت‌آمیز، روحیه رفاقت و ازخودگذشتگی و احترام به بزرگسالان دارد؟ چقدر داستان خواننده را با جهان و دیگر فرهنگ‌ها آشنا می‌کند؟ چقدر روحیه مقاومت در برابر سختی‌ها و ناملایمات را در کودکان تقویت می‌کند؟ چقدر حس وطن‌پرستی را مد نظر دارد؟ چقدر نوع‌دوستی را گسترش می‌دهد؟ و...

پرسشی که من دوست دارم پاسخش را بدانم این‌است که وضعیت شناخت ادبیات معاصر ایران در ارمنستان چگونه است و اصولا کاری از نویسندگان ما درآنجا خواننده‌ دارد یا خیر؟

سوال خوبی است. باید عرض کنم که ادبیات معاصر ایران در ارمنستان به لطف مترجمان خوبی چون گئورک آساتوریان، ادوارد حق وردیان و دیگران روز به روز در حال گسترش است. حدود دو هفته پیش و در هفته کتاب داستان «زیبا صدایم کن» فرهاد حسن‌زاده که در ارمنستان توسط گئورک آساتوریان ترجمه و با حمایت وزارت فرهنگ وارشاد خودمان توسط نشر ادیت پرینت چاپ شده بود در سرای اهل قلم رونمایی شد. کتاب در ارمنستان مورد پسند خوانندگان قرار گرفته. کتاب‌های زیادی دارد در ارمنستان چاپ می‌شود که طبیعتا به حمایت نیاز دارند. گئورک آساتوریان کتاب‌های زیادی از فارسی به ارمنی ترجمه کرده است و حالا هم مشغول ترجمه شاهنامه فردوسی به نثر است. ادورد نیز کتاب‌های زیادی ترجمه کرده است. برای اینکه میزان علاقه‌مندی ارمنستانی‌ها به ادبیات ایران را بدانید کافی است بگویم که برای اولین بار به همت گئورک چند داستان کوتاه ایرانی که به ارمنی ترجمه کرده است در کتاب‌های درسی ارمنستان چاپ شده است، این یعنی اینکه هر سال ده‌ها هزار دانش‌آموز ادبیات فارسی را در کتاب درسی‌اش می‌خواند و این البته همچنین بازگو کننده این امر مهم است که گئورک چقدر خوب ترجمه کرده است که قابل چاپ در کتاب‌های درسی شده است.

من به شخصه با خواندن رمان «رفیق ‌پانچونی» متوجه شدم که رگه‌های ادبیات مدرن از سالیان دور در میان نویسندگان ارمنستان رواج ‌داشته. به نظر شما این آشنایی ریشه درچه‌عواملی دارد و نویسنده‌ای چون «اتیان» و دیگران چگونه به این تبحر در نوشتن نائل‌ آمده‌اند؟

رفیق پانجونی که واقعا یک شاهکار است. ارمنستان همیشه ارتباط فرهنگی و ادبی خوبی با جهان داشته است و طبیعتا این ارتباط تاثیر خودش را گذاشته است. رابطه تنگاتنگ با روسیه و اتحاد جماهیر شوروی نیز تاثیر بسزایی داشته است. واقعیت این است که بدون اغراق باید بگویم که تک تک ارمنیان به جز زبان مادری خود حتما یک زبان دیگر هم می‌داند که این خود باعث می‌شود با فرهنک و هنر و ادبیات دیگر ملل آشنایی داشته باشد.آنها خیلی زودتر از ما با ادبیات جهان آشنا می‌شدند چون در زمان شوروی ادبیات برتر جهان بی‌درنگ به روسی ترجمه می‌شد و در دسترس عموم قرار می‌گرفت. جالب است بدانید که اولین فرهنگ لغت ترکی به فرانسه را در ترکیه عثمانی یک ارمنی نوشته، اولین تئاتر در ترکیه عثمانی که تئاتر عثمانی نام داشت ارمنیان بنیان گذاشتند، حالا که از اُتیان نام برده شد جالب است بدانید که یکی از نویسندگان قانون اساسی ترکیه عثمانی عموی یرواند اُتیان بوده است. از این اولین‌ها زیاد است که فکر می‌کنم بر شمردن آن در حوصله این گفت‌وگو نباشد. شما اگر کتاب «زندگی بر شاهراه قدیم رم» را که واهان توتوونتس نوشته و نشر چشمه چاپ کرده را بخوانید شگفت‌زده می‌شوید که در آن سال‌های دور چنین اثری خلق شده است. یا کتاب «اندوه بی‌پایان مردم غمزده» که آبیک آواکیان که ایرانی بوده نوشته و نشر نگاه چاپ کرده را بخوانید می‌بینید که چه اثر مدرنی است.

من با خواندن کتاب«قصه‌ها و افسانه‌های ارمنی» متوجه نوعی ریشه‌های روایتی و اخلاقی آثار با موارد مشابه ایرانی شدم. این همگونی قصه‌ها و افسانه‌ها و اسطوره‌ها نشان می‌دهد که رگه‌های یکسانی فرهنگی ما و ارمنستان عمیق‌تر از آن چیزی است که تصور می‌کنیم. به نظر من یکی از اهداف ترجمه این کتاب هم همین نکته باشد. درست است؟

بله، کاملا درست‌است، هدف از ترجمه این کتاب همین بوده که شما اشاره کردید. ببینید ادبیات شفاهی ملل همسایه شباهت‌های شگفت‌انگیزی با هم دارند که گاهی سردر گم می‌شوی که کدام مال کدام کشور است. خوشبختانه دیروز با ترجمه من کتابی چاپ شد به نام «باورها، اساطیر و افسانه‌های ارمنی» که نشر ناییری چاپ کرده است. با خواندن این کتاب شما بیش از بیش به این همگونی‌ها و پیوندهای دیرینه پی خواهید برد. کتاب مرجعی است برای شناخت اسطورهای ارمنی.

شما تاکنون چهره‌هایی از ادبیات ارمنستان چون« آشوت آقابابیان. یرواند اتیان، مکردیچ سارکسیان، ساموئل‌گوسیان و....» را به ایرانی‌ها معرفی کرده‌اید که اتفاقا بسیار هم مورد توجه قرار گرفته. آیا برای معرفی چهره‌های جوان‌تر ادبیات این‌کشور برنامه‌ای دارید یا خیر؟

جای بسی خوشحالی است که ادبیات ارمنی مورد توجه قرار گرفته و البته که اگر کتاب خوبی از نویسندگان جوان ارمنی به دستم بیفتد حتما ترجمه خواهم کرد. البته منظورم این نیست که نویسنده خوب جوان ندارند بلکه من زیاد پیگیر نبودم. و به هر حال قرار نیست همه کارها را من انجام بدهم. مترجمان جوان می‌آیند و کاستی‌ها را بر طرف می‌کنند.

این روزها مشغول چه‌کارهایی هستید و کی منتظر ترجمه‌ای تازه ازشما باشیم؟

همانطور که عرض کردم دیروز کتاب جدید من چاپ شد و به زودی نشر محراب قلم کتاب «چی کارلی» بنده را که رمان نوجوان است چاپ خواهد کرد، نشر روزبهان یکی از کتاب‌های بنده به نام «خورشید روی قلم مو» را در دست چاپ دارد، نشر نگاه بنا است رمان «کائوس» نوشته آلکساندر شیروان زده را چاپ کند. و الان هم مشغول ترجمه کتاب «ساسنا داویت» یا داویت ساسونی هستم که حماسه ملت ارمنی است. هم چنین کتاب «نازار دلیر» مکردیچ سارکسیان را آماده چاپ دارم که امیدوارم هر چه زودتر همه اینها چاپ بشوند.

توصیه شما به مقامات فرهنگی دو کشور ایران و ارمنستان برای درک و دریافت مناسبات فرهنگی فی‌مابین چیست؟

مقامات فرهنگی هر دو کشور باید بیش از بیش به این امر اهمیت بدهند. مقامات هر دو کشور فعلا بیشتر درگیر مسائل اقتصادی و سرمایه‌گذاری هستند و امیدوارم توجه داشته باشند که بدون پیوند و شناخت فرهنگی متقابل همه این برنامه‌های اقتصادی دوام چندانی نخواهند داشت. مسوولیت بزرگی بر گردن رایزنی‌های فرهنگی هر دو کشور است و آنها باید توجه بیشتری به این امر داشته باشند. آنها باید شرایطی فراهم کنند که
نویسندگان و فرهیختگان هر دو کشور با هم دیدار و تبادل نظر داشته باشند. البته این امر توسط انجمن نویسندگان کودک و نوجوان ایران
و انجمن نویسندگان ارمنستان در دست اجرا است. همچنین اتحادیه ناشران کودک ایران و ارمنستان نیز در تدارک چنین همکاری هستند. ولی خب مقامات فرهنگی می‌توانند موثرتر در این حوزه عمل کنند.

و حرف آخر؟

در پایان از شما و همکاران‌تان سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار بنده گذاشتید تا مسائلی را مطرح کنم. شما نیز نباید فراموش کنید که به عنوان نشریه وظیفه خطیری به عهده دارید که امیدوارم بیش از پیش به موضوع اهمیت داده و با مترجمان ارمنستان نیز گفت‌وگوهایی ترتیب بدهید. کتاب‌های بیشتری را در صفحات فرهنگی خود معرفی کنید. این کار، یعنی پیوند داشتن فرهنگی و ارتباطات ادبی کاری گروهی است که امیدوارم به کمک هم پیش برویم. سپاسگزارم.

روزنامه اعتماد

نظر شما