شناسهٔ خبر: 62987 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

حسن ذوالفقاری در یادداشتی مطرح کرد؛ وقت آن نرسیده که فارسی را واقعا پاس بداریم؟

در تقویم ملی جز روز «شعر و ادب» که با نام شهریار گره خورده، روز زبان فارسی هم داریم که با نام فردوسی عجین شده است. هزاران دیوان شعر و متون غنی و مفاخر و ادبای عالی مقدار پشتوانه این روز و این افتخار هستند. اما آیا این نام در تقویم، زبان ما را غنی و ادبیات ما را پرافتخارتر می­‌کند؟ امروز چه کرده‌­ایم که باید بر خود ببالیم؟

وقت آن نرسیده که فارسی را واقعا پاس بداریم؟

فرهنگ امروز/ حسن ذولفقاری: روز شعر و ادب را گرامی می‌­داریم، درحالی که حال این زبان و ادبیات آن خوب نیست. چون: دانش‌­آموختگان بیکارند و بی‌انگیزه و در این میان برخی عملکردهای بی‌­خردانه نیز مزید بر علت می‌­شود. مثل نمونه تازه آن طرح همسطح دانستن سطوح دو و سه حوزوی با دانش‌­آموختگان این رشته و تقدم استخدام آنها بر متخصصان ادبیات!

از دیرباز یکی از مشکلات درس زبان و ادبیات آن بود که تصور می‌­شد هرکس قادر به تدریس آن است؛ بنابر این در صورت وجود کمبود معلم ادبیات یا معلمان بیکار سایر دروس، این درس را همه معلمان تدریس می‌­کردند و البته اکنون نیز این سنت ناصواب ادامه دارد. حال گل بود به سبزه نیز آراسته شد. اکنون سطوح 2 و 3 حوزوی نیز بدون نیاز به داشتن تخصص در حوزه زبان و ادبیات فارسی و گذراندن دروس کاملا تخصصی می­‌توانند در شرایط مساوی به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآیند. این یکی دیگر از شگفتی‌­ها و رفتارهای تبعیض­‌آمیز و غیرعلمی و غیرکارشناسی دو نهاد مسئول تهیه این راهنما و سکوت وزارت آموزش و پرورش و البته ناشی از تفکر پشت این برنامه و نتیجه دریافت نادرست از رشته زبان و ادبیات فارسی است.

با پذیرش زیاد دانشجویان در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاه‌های آزاد، پیام نور و غیرانتقاعی سطح این رشته را نازل و ارج آن را زایل کرده‌­ایم. حالا همه یک مدرک بی‌محتوا در دست دارند و اگر بخواهیم شعری را از رو بخوانند نمی‌­توانند. این رشته را به ثمن بخس فروخته و به حراج گذاشته‌­ایم. مراکز پژوهشی و کاربردی ادبیات عملاً تعطیل است و آنچه به نام رساله و پایان‌نامه نوشته می‌­شود، پایان نامه ادب و شعر و درک ادبی است. بودجه‌های پژوهشی تقریبا به صفر رسیده و پژوهش‌­های بنیادی انجام نمی‌­شود. اگر استادان بزرگ با همت خود کاری کنند، کنند اگر نه بهایی به کارها داده نمی‌­شود.

آموزش در دانشگاه‌ها به خصوص از نوع غیردولتی افت کرده و واقعا در سطح و شأن این رشته نیست و دانشجویان از سطح دانش بالایی برخوردار نیستند. هرسال تعداد دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی بیشتر و درک و دانش آنها کمتر می‌­شود. کتاب­های درسی ادبیات دبیرستان‌­ها هم حال خوشی ندارد. انتخاب­‌های ناصحیح و دسته چندم از گنجینه غنی ادبیات ملی، بی­‌برنامگی، عدم تازگی و سرزندگی، ترجیح منافع سیاسی و حزبی بر منافع ملی، ناویراستگی و ضعف سندیت علمی، بی­‌بهرگی از نظرات متخصصان، نفی اصل لذت­‌آفرینی، کاهش حجم کتاب­‌ها به دلیل کاهش ساعات درسی و بسیاری عوامل دیگر کتاب‌ها را از اعتبار انداخته است. همان‌ها که روزی با فروزان‌فرها و شفیعی­‌ها و همایی­‌ها و خانلری­‌ها و انوری‌­ها نوشته می‌­شدند اکنون باید با نظارت از ما بهتران و رای صلاحدید آنان نوشته شود. این عوامل، به گواهی نقدهای فراوان در مطبوعات و نشریات علمی، باعث شده است کتاب‌­های درسی وجاهت علمی خود را از دست بدهد.

کرسی‌های زبان فارسی نقش بسیار مهمی در ترویج و اشاعه زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی در جهان داشته و دارند. حال این کرسی‌­ها با نوسانات ارزی و سیاسی و کرونا و... تعطیل و استادان اعزامی بازگشته‌­اند. دیر نیست که چراغ این کرسی­‌ها بر اثر بی­‌توجهی مسئولان رو به خاموشی رود.

وضع زبان فارسی در فضای مجازی و رسانه‌­های ملی و مطبوعات خوب نیست. امروزه فضاهای مجازی دچار برخی آسیب‌های زبانی و ادبی هستند؛ ازقبیل آمیختن زبان شعر و نثر شاعرانه با زبان معیار علمی، یکسان نبودن سبک نوشتاری؛ کاربرد وسیع شکسته‌نویسی، آشفتگی رسم‌الخط و دخالت سلیقه‌های شخصی و بدعت‌گذاری رسم‌الخطی، وجود غلط‌های املایی بی‌شمار؛ مبهم بودن جملات به دلایلی چون نامعلوم بودن جای ضمیر، حذف‌های نابه‌جا، جملات مرکب و طولانی، بی‌توجهی به معنای دقیق واژگان، نشاندن اجزای جمله در جای نامناسب و به‌جای هم و تأثیر پذیرفتن بیش‌ازحد از زبان محاوره؛ راه یافتن واژگان بیگانه، مخفی؛ انتقادهای شدید و تندِ خارج از قواعد نقد و ادب؛ چاپ اشعار ناپخته و آثار غیرتکنیکی داستان‌نویسان و پژوهش‌های عامه‌پسند. ازآنجاکه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی دردسترس همه است، به‌طور طبیعی هر نوع ادبیات و فرهنگی در آن راه پیدا می‌کند.

همه این مصائب و مصائب دیگر در حالی گریبان این زبان و ادبیات آن را گرفته است که در تقویم ملی جز روز شعر و ادب که با نام شهریار گره خورده، روز زبان فارسی(25 اردیبهشت) هم داریم که با نام فردوسی عجین شده است. هزاران دیوان شعر و متون غنی و مفاخر و ادبای عالی مقدار پشتوانه این روز و این افتخار هستند. اما آیا این نام در تقویم زبان ما را غنی و ادبیات ما را پرافتخارتر می­‌کند؟ امروز چه کرده‌­ایم که باید بر خود ببالیم؟ آیا ما میراث‌­داران خوبی بوده­‌ایم؟ ما فرزندان خلف فردوسی و بیهقی و سعدی و حافظ و ... بوده‌­ایم؟ حرمت این زبان و ادبیات چندین قرن آن را پاس داشته­‌ایم؟ بی‌­شک نه. نه ما و نه مسئولان و حاکمان و نه نهادهای مسئول نتوانسته‌­اند آنچنان که باید و شاید زبان نیاکان و میراث ادبی پدران را پاس بدارند. آیا وقت آن نرسیده که به خودآییم و به‌جای این دو روز، چند دقیقه اما با نیت درست و اندیشه راست و به‌دور از تبلیغات به این میراث ابدی ادبی بیندیشیم و فارسی را واقعا پاس بداریم.

ایبنا

نظر شما