شناسهٔ خبر: 63288 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

حجت‌الاسلام نجف لک‌زایی تشریح کرد؛ فرق میان سیاست متعالیه و سیاست متدانی چیست؟/ رابطه سیاست و معنویت

رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: رویکرد سیاست متعالیه، توحیدی و الهی است ولی رویکرد سیاست متدانی دنیوی و مادی است و به جهان دیگر و عقبی کاری ندارد.

فرق میان سیاست متعالیه و سیاست متدانی چیست؟/ رابطه سیاست و معنویت

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛  دین با هدف «تکامل معنوی انسان» که یک حرکت جوهری آگاهانه است به دنبال آن است که انسان را تا عالی‌ترین کمالات وجودی رشد دهد و این مهم جز در بستر جامعه و امور سیاسی ممکن نیست. از این منظر هر چند سیاست در حوزه اعتباریات قرار دارد اما با توجه به اینکه کارکرد اصلی اعتباریات این است که واسطه رساندن انسان از نقص به کمال شوند و سیاست نیز متکفّل دستیابی به مصالح عمومی جامعه است، دین به عنوان مجموعه برنامه‌ها و راهنمایی‌های الهی سیاست را در رساندن انسان‌ها به کمالات معنوی شأن هدایت می‌کند. سیاست به معنای علم و فنّ کسب، حفظ و استمرار قدرت برای اجرای هدف حق یا باطل است و معنویت با دو رکن اخلاق و عرفان به معنای رویگردانی از وابستگی به دنیا، تهذیب نفس، توجه به آخرت و معرفت شهودی خداوند جلّ و علی است. دنیای مسیحی غرب با تمایزگذاری بین دو حوزه عرفی و قدسی پس از رنسانس به سکولاریزم رسیده است، اما اسلام آن را بر نمی‌تابد. در گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمین نجف لک‌زایی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی موضوع وحدت سیاست و معنویت در مکتب سیاسی امام خمینی (ره) بررسی شد.

وی درباره نقشی که سیاست می‌تواند در معنویت داشته باشد، گفت: در عرصه سیاسی دو رویکرد کلان را قائل هستیم؛ یکی رویکرد سیاست توحیدی و الهی که اسم آن‌را سیاست متعالیه گذاشته‌ایم و دیگری یک رویکرد دنیوی و مادی که دغدغه‌هایش این جهانی و مادی است و به جهان دیگر و عقبی کاری ندارد و حتی گاهی هم ممکن است با آن دنیا ضدیت بورزد، نام این نوع سیاست را سیاست متدانی گذاشته‌ایم، برای تعیین نقش سیاست در معنویت باید بررسی کنیم هر کدام از آنها با چه معنویتی پیوند برقرار می‌کنند؟

وی افزود: در ارتباط با پسوند متعالی برای سیاست، ما این کلمه متعالی را از آیه شریف قرآن کریم گرفتیم. آنجا که خدای متعال همه جهانیان را به ارزشهای مشترک و در رأس آنها توحید دعوت می‌کند. می‌فرماید: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَیٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (سوره مبارکه آل عمران / آیه ۶۴) بگو: ای صاحبان کتاب آسمانی، بیایید در عمل به سخنی که میان ما و شما یکسان است گردآییم، و آن اینکه جز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای خدا صاحب اختیار خود نگیرد. پس اگر از این دعوت روی برتافتند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانان تسلیم خدائیم. طبیعتاً در سیاست متعالی ارباب گرفتن ممنوع است و ما یک رب داریم که خدای متعال است، سیاست عرصه هدایت هست ولی عرصه ربوبیت و اربابی نیست.

استاد تمام دانشگاه باقرالعلوم (ع) تصریح کرد: همچنین سیاست مبتنی بر سلطه نیست و قدرت به عنوان زمینه ساز مورد استفاده قرار می‌گیرد، برای اینکه اگر انسان‌هایی می‌خواهند به تعالی برسند به تعالی در ارتباط با خداوند برسند و جز خداوند، رب دیگری وجود ندارد.

وی اضافه کرد: در سیاست متدانی، رب‌های دیگر وجود دارد و اگر قائل به خدا و الله هم باشند آن‌را در سلسله مراتبی مطرح می‌کنند و بحث ارباب انواع مطرح می‌شود؛ در سوره زمر یک مثال جالبی آمده است. وقتی اسلام آمد و خواست آداب و رسوم جامعه جاهلیت را از بین ببرد یکی از رسوم خیلی زشت رسم برده داری بود، برده‌ها نیز به دو روش خرید و فروش می‌شدند گاهی یک برده را یک فرد می‌خرید و گاهی یک برده را چند فرد می‌خریدند به شکل مشارکتی بود. وقتی یک برده بیش از یک مالک داشته باشد، مشخص است که چه اتفاقی می‌افتد؟! در ضرب المثل‌های عامیانه‌مان می‌گوئیم وای به حال سربازی که دو فرمانده داشته باشد، هرکدام از این مالکان می‌خواستند که آن برده همه کارهایشان را انجام دهد. بنابراین این برده گرفتار می‌شد و همه اربابان کارهای سخت و پرزحمتی را به این بردگان واگذار می‌کردند. تقریباً می‌توان گفت این برده متلاشی می‌شد اما یک برده هم بود که یک ارباب داشت و چون این برده تمام مدت در اختیار ارباب بود تکالیفی که به او می‌سپرد، تکالیف پرزحمتی محسوب نمی‌شد.

معاون پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در ادامه سخنانش تصریح کرد: در آیه ۲۹ سوره زمر؛ خداوند این مثال را آورده است: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکَاءُ مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلًا ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ» خداوند مَثَلی زده است مردی را که چند مالک در او شریکند؛ مالکانی بدخو و ناسازگار که در کار او به نزاع و کشمکش می‌پردازند و مردی است که تنها در اختیار یک نفر و تسلیم اوست. آن مردِ نخست، مَثَلِ فردی است مشرک که خدایانی چند را که طبعاً باهم ناسازگارند می‌پرستد، یکی او را به کاری فرمان می‌دهد و دیگری او را از آن باز می‌دارد، و آن مرد دوم، مَثَلِ فردی است یکتاپرست که خدایی یگانه او را امر و نهی می‌کند. آیا این دو مرد یکسانند و حالتی برابر دارند؟! ستایش، همه از آنِ خداست، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.

وی تصریح کرد: مردی را که شرکا آن را خریده‌اند و هر کدام از اینها کارهای پرزحمتی را به این فرد ارجاع می‌دهند؛ و مردی که تنها یک ارباب دارد اینها با هم مساوی هستند؟ این را در بحث عبادات مطرح کرده است که وقتی شما خدا را عبادت می‌کنید یک رب دارید و به خدا وصل می‌شوید اما وقتی از خدا صرف نظر می‌کنید مثل آن برده‌ای می‌مانید که چند صاحب دارد. این از جوانب مختلف مورد امر و نهی قرار می‌گیرد. همه حمدها برای خداوند است و این بحث خیلی روشن است، ولی اکثراً این را نمی‌دانند در معنویت متعالی و اهل بیتی و قرآنی انسان‌ها فقط به سوی یک رب و معبود و مرکز دعوت می‌شوند. فرد تکلیف خود را می‌داند؛ اینجا به سلامت می‌رسد، وقتی تسلیم یک مرکز می‌شود چون معنویت یک نیاز حقیقی است که ما داریم و این نیاز فقط در تسلیم خدا شدن است که پاسخ دقیق خود را می‌گیرد و آن هم معنویت مبتنی بر عقل وحیانی در مقام نظر و عدالت وحیانی در مقام عمل است، یعنی به لحاظ نظری عقلانیت وحیانی و به لحاظ عملی نیز عدالت. در سیاست توحیدی این دو کار مدنظر قرار می‌گیرد؛ یعنی در سیاست متعالی عقلانیت وحیانی پایه نظری اش است و عدالت پایه عملی‌اش است و درصحنه عمل باید عدالت داشته باشد.

رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تأکید کرد: وقتی می گوئیم عدالت یعنی باید سیاست توحیدی در بخش عملی عدالت ورزی را پیشه کند این نوع سیاست نه تنها اهل غارت نیست، بلکه عفت‌ورزی را پیشه می‌کند و در بخش محرک غضبی، شجاعت می ورزد و اهل سلطه و ظلم نیست بلکه شجاع می‌شود امام (ره) می‌فرماید: برخی، عرفان‌هایی را مطرح می‌کنند که وقتی مطالب شأن را می‌خوانیم باید بگوییم پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) عارف نبوده‌اند زیرا اینها همیشه در میدان بودند و همیشه در صحنه و با مردم بودند و یک عرفان منزوی و گوشه‌گیرانه نبوده است و اینکه همیشه در میدان بوده برای اینکه عدالت را گسترش دهد، لذا در بعد قوه غضبی شجاع می‌شدند و از مظلوم دفاع می‌کردند و یک معنویت توحیدی چنان است که در این دنیای امروز اگر بخواهد کار کند باید در برابر سلطه بایستد اما سیاست متدانی دوست دارد معنویت کاذب را ارائه کند و یک معنویت جعلی را در اشکال مختلف ارائه دهد.

این پژوهشگر و نویسنده کشورمان بیان کرد: یک روایتی از امام محمد باقر (ع) در کتاب کافی آمده که مقام معظم رهبری نیز آن را در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن مطرح کرده است. دراین روایت آمده است: خداوند عذاب می‌کند بندگانی را که حکومت امام جائر و ظالم را انتخاب کرده باشند، ولو این بنده تمام اعمال خودش مطابق دین باشد. اما اگر یک شهروندی آمد ولایت امام عادل را قبول کرد و گفت: من آن سیستم الهی ای را قبول دارم که توحیدی باشد حتی اگر در زندگی خود گناهانی داشته باشد خداوند عفوش می‌کند؛ برای اینکه بحث فرد و سیستم است.

نظریه‌پرداز برجسته یازدهمین دوره جشنواره فارابی اظهار کرد: یک وقت است که انسان در قطاری سوار می‌شود این قطار مثلاً می‌خواهد به کاشان برود و شما می‌خواهید به تهران بروید حالا شما در قطار برعکس راه می روید، این سیستم شما را به کاشان می‌برد، شما را به تهران نمی‌برد و اما گاهی می‌خواهید به تهران بروید سوار قطار تهران می‌شوید و داخل قطار گاهی برعکس راه می‌روید و ممکن است قطار خیلی تمیز نباشد؛ اما این سیستم و مجموعه شما را به مقصد می‌رساند. کسانی که در بحث معنویت نگاه غیرسیستمی به معنویت داشته باشند و فکر کنند معنویت را می‌شود از امامت و ولایت و سیاست و عدالت و عقلانیت جدا کرد، چنین خبری نیست ولو شما می‌توانید بگویید ۳۰ سال من در کارگاه خودم بودم، این فایده ندارد و باید آن سیستم درست باشد و شما در آن سیستم و سیاست درست زندگی کنید و اگر لغزشی هم داشتی، خداوند می بخشد ولی اگر اصل سیستم خراب باشد شما بخواهید به لحاظ فردی دامن خود را جدا کنید، نمی‌شود. خدا شما را عذاب می‌کند ولو گفت کلاً شما مؤمن و متقی باشید.

دبیر مجمع رؤسای پژوهشگاه‌های علوم انسانی – اسلامی گفت: امام خمینی (ره) می‌فرماید منظور از ولایت در حدیثی که می‌گوید: اسلام بر پنج چیز بنا شده است و پنجمی آنها ولایت است، ولایت حکومت است وگرنه ولایت معنوی در جای خودش اثبات شده است و نیاز به این تذکر نداشت. حج، نماز، روزه و جهاد وقتی قبول می‌شود که با نظارت امام باشد و در حکومت او باشد ولی اگر این طور نباشد فرد بگوید می‌خواهم جهاد کنم، داعش از آن بیرون می‌آید. مشکل داعش ی‌ها این است که عقلانیت ندارند و از سیستم امامت عادل خارج شده و امامت جور راه می‌اندازد، البته آنچه مهم است و در محضر حضرت حق صورت باید بگیرد اهتمام ما در این جهت است و اگر واقعاً ما نتوانستیم سیستم الهی را در همه ابعاد برقرار کنیم معذور خواهیم بود. مراحل پنج‌گانه‌ای که مقام معظم رهبری امام خامنه ای در جهت نیل به تمدن اسلامی طراحی کرده‌اند با همین نگاه سیستمی است. فرمودند مرحله انقلاب اسلامی و نظام اسلامی انجام شده و ما امروز باید جامعه سازی اسلامی و دولت سازی اسلامی را با تدبیر و جدیت دنبال کنیم.

لک‌زایی در پایان سخنانش تأکید کرد: این امر به ما این امکان را خواهد داد تا به امت سازی اسلامی و در نهایت محصول آنکه تمدن نوین اسلامی است برسیم. در همه این مراحل معنویت اسلامی و متعالی آن رنگ الهی است که می‌درخشد و زندگی را انسانی می‌کند. چیزی که در قرآن کریم از آن با عنوان حین طیبه یاد شده است. پیامبر (ص) فرمودند: مردم من از میان شما می‌روم و دو وزنه وزین را در میان شما به امانت می‌گذارم: قرآن و عترتم را، مادامی که به این دو عمل کنید سعادتمند خواهید شد و علامت سعادتمندی شما این است که وارد بهشت می‌شوید و در کنار حوض کوثر مرا ملاقات خواهید کرد. این هم تأکید دیگری است بر اینکه ضمن بهره برداری از تجارب و اندوخته‌های بشری، باید مراقبت کنیم که از صراط مستقیم که مسیر قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) است خارج نشویم. این عبارت دیگری از اقتدای به انبیای الهی (علیهم السلام) به ویژه حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) است، که فرمود: «و لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه»، از خداوند توفیق می‌خواهیم زندگی مان را براین اساس پیش ببریم.

نظر شما