شناسهٔ خبر: 63525 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

آرشه آتش افروز، غریزه کشف صداهای ناب/ بهرنگ آزاده در زادروز علی تجویدی از زندگی و هنر او می‌گوید

  

فرهنگ امروز/ سیمین سلیمانی

 علی تجویدی خالق بسیاری از تصنیف‌هایی است که خیلی از ما زیر لب زمزمه می‌کنیم؛ آهنگساز، پژوهشگر و نوازنده ویولن و سه‌تار که پیوند میان موسیقی و ادب کلاسیک، ویژگی هنرش بود. کسی که نوای برآمده از آرشه و پنجه‌هایش همچون آتشی افروخته تا ابدالاباد، گرمابخش کاروان موسیقی ایران ‌است. او پانزدهم آبان ۱۲۹۸ خورشیدی در تهران به دنیا آمد و ۲۴ اسفند ۱۳۸۴ در زادگاهش از دنیا رفت. به دنبال یکصدویکمین زادروز این موسیقیدان فقید با بهرنگ آزاده یکی از شاگردانش که دو دهه نوازندگی در ارکستر ملی ایران را هم در کارنامه دارد، گفت‌وگو کردم.

زنده‌یاد تجویدی در موسیقی ایرانی چه نقش و جایگاهی دارند؟

استاد علی تجویدی از موثرترین چهره‌های موسیقی ایران زمین هستند که در طول زندگی با ارزش خود برای اعتلای هنر و فرهنگ ایران زمین کوشیدند و آثار گرانبهایی را از خود به جا گذاشتند. آثار ماندگار استاد تجویدی را می‌توان به تصنیف‌ها، ردیف موسیقی ایرانی برای ویولن و آثار صوتی از تکنوازی‌های ایشان تقسیم‌بندی کرد. تصنیف‌ها یا ترانه‌های استاد تجویدی همان‌ طور که خودتان اشاره کردید از بهترین آثار خلق شده در دوران موسیقی گلها هستند که تا به امروز طراوت خود را از دست نداده‌اند.

این تصنیف‌ها و آثار چه ویژگی بارزی داشتند؟

شاید یکی از ویژگی‌های بارز تصنیف‌های ایشان این است که در ذهن می‌نشینند و فراموش نمی‌شوند. ردیف استاد تجویدی نیز با توجه به تسلط بالای ایشان بر ردیف‌های موسیقی ایرانی از بهترین و دقیق‌ترین ردیف‌هایی به شمار می‌رود که برای ویولن نوشته شده است. استاد فخرالدینی از آن به عنوان بهترین ردیف موسیقی ایران نام می‌برند و در دانشگاه همیشه به عنوان منبع از این ردیف استفاده می‌کردند. خود من هم در دانشگاه افتخار شاگردی استاد فخرالدینی را داشتم که در درس تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی ایرانی همین ردیف را آنالیز می‌کردند.

سبک ایشان در تصنیف‌سازی، آهنگسازی و به طور کلی شیوه خلق اثر ایشان چگونه بود؟

استاد تجویدی ارتباط نزدیکی با شعرا و ترانه‌سرایان بنام دوران خود داشتند و در اکثر موارد ترانه‌ها را به صورت همزمان در هم‌نشینی با شاعر خلق می‌کردند و در تعامل مستقیم بودند. اکثر آثارشان داستانی در پس پرده دارند.تحلیل تخصصی ترانه‌های استاد در این بحث نمی‌گنجد ولی اگر بخواهم گذرا اشاره کنم از ویژگی‌های تصنیف‌های ایشان مقدمه‌های بی‌کلام نسبتا طولانی و استفاده بجا از گوشه‌های مختلف یک دستگاه در آفرینش ملودی است و در واقع ترانه‌های ایشان ردیف محور هستند. به عنوان مثال در ترانه «مرا عاشقی شیدا» که سال 1334 ساختند و استاد بنان آن را خواندند به درآمد سه‌گاه و مویه و مخالف اشاره شده است که تلفیقی عالی از شعر و موسیقی دارد.

ممکن است چند مصداق بیاورید؟

بله؛ به عنوان مثال ترانه «آتش کاروان» در یک گردش خانوادگی خلق شده است. خانواده استاد تجویدی به همراه خانواده استاد ترقی به گردشی در خارج شهر رفته بودند؛ آتشی افروخته بودند که تا زمان بازگشت روشن بود. غروب که قصد برگشت داشتند، آتش همچنان روشن بوده و استاد تجویدی رو به استاد ترقی می‌گویند:«بیژن ببین ما از این آتش استفاده کردیم و داریم ترکش می‌کنیم» و این بیت رو زمزمه کردند: «آتشی ز کاروان جدا مانده/ این نشان ز کاروان به جا مانده» و فردای آن روز در هم‌نشینی با استاد ترقی این ترانه زیبا در دستگاه شور ساخته می‌شود. یا تصنیف «بگو که هستی بگو» را برای پدر بزرگوارشان ساخته‌اند.پدر استاد تجویدی «هادی‌خان تجویدی» از برجسته‌ترین شاگردان کمال‌الملک بودند که در مکتب ایشان شاگردان بسیاری پرورش داده‌اند از جمله استاد ابوالحسن صبا نیز دوره‌ای نزد هادی خان شاگردی کرده بودند. ولی گویا بخت و زمانه با هادی خان یار نبوده و ایشان در طول فعالیت‌های هنری‌شان ضربه‌های عمیقی خورده و در سن میانسالی در اثر بیماری عصبی از دنیا رفتند. درگذشت پدر در جوانی اثر عمیق و دردناکی بر استاد تجویدی گذاشته بود. استاد تعریف می‌کردند که در کودکی وقتی پدر از بیرون به خانه می‌آمدند به ریتم خاصی با دق‌الباب به در ضربه می‌زدند به این صورت: «تتق تتق تق تتق» و وقتی بچه‌ها می‌پرسیدند: «کیه؟» پدر در جواب به در می‌کوبید: «تتق» و آن وقت بچه‌ها می‌فهمیدند که پدر پشت در هستند. استاد از این خاطره دوران کودکی استفاده کردند و روی ریتم دق‌الباب ملودی ساختند:«بگو که هستی بگو» (تتق تتق تق تتق) و جواب پدر «منم» (تتق) با توجه به ارتباط نزدیک ایشان با استاد ترقی و شرح حالی که از پدر تعریف کرده بودند، استاد ترقی این ترانه را در وصف حال پدر استاد سرودند و این تصنیف زیبا با صدای بانو دلکش اجرا شد.

زنده‌یاد تجویدی مدتی نزد ملیک آبراهیمیان و بابگن تامبرازیان موسیقی غربی نیز آموختند. چه شد که به سمت موسیقی غربی رفتند؟

از آنجا که ساز تخصصی استاد ویولن بود، ایشان معتقد بودند که برای استفاده صحیح از تمام قابلیت‌های اجرایی ساز ویولن در موسیقی ایرانی و استحکام در انگشت‌گذاری، نوازنده حتما باید یک دوره اتودهای غربی را بزند و اصطلاحا تکنیک نوازندگی را بیاموزد تا بتواند از آن تکنیک‌ها در خلق آثار موسیقی ایرانی کمک بگیرد. به عنوان مثال در آثار بی‌کلام ایشان نظیر رقص پروانه، به یاد صبا، تلاش به خاطر تو و... رد پای این تکنیک‌ها چه در اجرای پوزیسیون‌های مختلف و دوبل نت‌ها و چه در تکنیک‌های مختلف آرشه دیده می‌شود. در قطعه چهارمضراب ماهور ساخته درویش خان(به روایتی ساخته استاد صبا)،که از قطعات بسیار معروف برای تار و سه تار هستند، ایشان با استفاده از تکنیک‌های مختلف آرشه، انواع مضراب‌های تار و سه‌تار مثل «دُرّاب» را برای ویولن با استفاده از تکنیک اسپیکاتو برگردان کرده‌اند که باعث جذابیت بیشتر این قطعه زیبا روی ویولن شده است. البته استاد همیشه این نکته را هم می‌گفتند که استفاده از تکنیک‌های موسیقی غربی در موسیقی ایرانی(اعم از هارمونی و ارکستراسیون و تکنیک‌های ساز) باید بسیار هوشمندانه باشد تا لطمه‌ای به لطافت موسیقی ایرانی وارد نکند و فقط این تکنیک‌ها ابزاری باشد در دست‌های نوازنده برای زیباتر جلوه دادن آثارش.

در دهه 30 آثار بی‌بدیلی در تاریخ موسیقی معاصر خلق شد که 3 ضلع آن را تجویدی، دلکش و معینی‌کرمانشاهی تشکیل می‌دادند؛ این همکاری‌ها چگونه رقم می‌خورد؟

یکی از ویژگی‌های مثبت آن زمان که می‌توان از آن به عنوان دوران طلایی موسیقی ایران نام برد، همدلی بین هنرمندان بود. روابط از خلوص و صفا و صمیمیت خاصی برخوردار بود و کمتر از رقابت و حسادت امروزه خبری بود. خلق آثار ماندگار، درون زیبا می‌خواهد و روح لطیف و بی‌کینه که در آن دوران بین اهالی هنر بیشتر جاری بود. در واقع انسان بد نمی‌تواند موسیقی خوب خلق کند. البته منظورم بین موسیقی‌دانان است و منظور این نیست که هر انسان خوبی بدون دانش کامل موسیقی می‌تواند اثری زیبا خلق کند!

گویا ایشان به خصوص در سال‌های پایانی عمر خود، آثاری برای نشر هم داشتند که موفق به ضبط و انتشار آن نشدند.

در تمام دورانی که شاگرد ایشان بودم، لحظه‌ای استاد را بیکار نمی‌دیدم. یا با آهنگسازی مشغول بودند یا مطالعه می‌کردند. دائم در حال یادداشت‌برداری بودند که طبیعتا تمامی این نوشته‌ها باید منتشر می‌شدند. کتاب ردیف‌شان که در سال 1370 و 1375 در 2 جلد توسط انتشارات سروش چاپ شده بود، قرار بود به خواست خود استاد با اجرای صوتی اینجانب تجدید چاپ شود. ایشان ترتیب هماهنگی استودیویی در صدا و سیما را دادند و من با ساز خود ایشان نزدیک به یک سال ردیف‌ها را ضبط کردم ولی متاسفانه این کتاب‌ها تا این لحظه تجدید چاپ نشدند. البته اخیرا با مساعدت انتشارات سروش و پیگیری‌های زیاد و وکالتی که از طرف فرزندان استاد به من داده شد، تجدید چاپ این کتاب‌ها به جریان افتاده است و امیدوارم به زودی به سرانجام برسد.در سال ١٣٧٨ برای افتتاحیه ارکستر موسیقی ملی ایران به رهبری استاد فرهاد فخرالدینی و خوانندگی استاد محمدرضا شجریان دو تصنیف جدید ساختند به نام‌های «تذرو» و «مناجات نیمه‌شب» که بسیار زیبا هستند و در واقع این دو قطعه غیر از اجرا توسط ارکستر ملی دیگر ضبط و اجرا نشده‌اند. بسیاری از ساخته‌های دیگر استاد اعم از ترانه و قطعات بی‌کلام نیز هستند که هنوز اجرا و ضبط نشده‌اند. تمام تلاشم را در انتشار آثار استاد چه مکتوب و چه صوتی خواهم کرد و امیدوارم به زودی عملی شود.

در بخش دیگر سوالاتم می‌خواهم بیشتر از تجربه‌های شخصی خودتان که شاگردی آقای تجویدی را کرده‌اید، بگویید؛ سبک آموزش ایشان چگونه بود؟

استاد تجویدی به ندرت شاگرد قبول می‌کردند و در دوره‌ای که من شاگردشان بودم تمایل داشتند بیشتر برای تحقیق و مطالعه و مکتوب کردن آثارشان وقت بگذارند. من را نیز با معرفی استاد مرتضی ورزی پذیرفتند ولی در زمان تدریس برای شاگردان بسیار وقت می‌گذاشتند و خود بنده در یک جلسه کلاس تقریبا از ظهر تا غروب منزل ایشان بودم و جمله به جمله ردیف را می‌نواختند و من به دنبال ایشان می‌نواختم و تا جمله‌ای کاملا تفهیم نشود از آن نمی‌گذشتند. بسیار به کیفیت لحن و حالت اجرای درس‌ها تاکید داشتند. در ردیف‌نوازی بیشترین تاکید در استفاده از فایل‌های صوتی درس‌ها بود و با حوصله بسیار و کیفیت عالی هر جلسه درس‌های جدید را روی نوار کاست ضبط می‌کردند. در یکی از جلسات که بیات اصفهان را برایم ضبط می‌کردند در نوار این نکته را متذکر شدند «گرچه من نوشتم، دقیق هم نوشتم ولی شما سعی کنید درس‌ها را از راه گوش یاد بگیرید و چنانچه مشکلی بود به نت مراجعه کنید.» در آموزش گوشه‌هایی که همراه شعر بودند بسیار بر رعایت مفاهیم عاطفی شعر تاکید داشتند و می‌گفتند وقتی می‌زنی باید در دلت کلام را ادا کنی و انگار سازت دارد شعر را می‌خواند. در آموزش بداهه‌نوازی نیز بسیار تاکید داشتند که نوازنده باید شعر زیاد حفظ باشد و در زمان بداهه‌نوازی شعر را در دل بگوید و با ساز اجرا کند.

برخی تجویدی را به عنوان «کاشف صداهای ناب» می‌شناسند در دورانی که با ایشان ارتباط داشتید، این دقت و استعدادیابی ایشان چگونه نمود پیدا می‌کرد؟

بله خوانندگان زیادی از جمله خانم هایده و خانم حمیرا نزد ایشان آموزش دیده و توسط ایشان به جامعه هنری معرفی شده بودند. خود استاد اغلب همراه با ساز می‌خواندند و از این طریق بسیار به خوانندگان آثارشان در بیان حالات و ظرایف موسیقی کمک می‌کردند که این موضوع در آموزش آنها بسیار موثر بود. در دوره‌ای که من افتخار شاگردی ایشان را داشتم یکی از مهم‌ترین رویدادها بنیانگذاری ارکستر موسیقی ملی ایران به رهبری استاد فرهاد فخرالدینی بود که استاد نیز از پایه‌گذاران اصلی این ارکستر بودند و من هم افتخار نوازندگی در ارکستر را از بدو تاسیس داشتم. زمانی که استاد شجریان بعد از چند کنسرت شرایط همکاری را نداشتند، استاد تجویدی آقای علیرضا قربانی را به ارکستر ملی معرفی کردند که در واقع آغاز به کار حرفه‌ای آقای قربانی محسوب می‌شد و امروز از خوانندگان مطرح کشور هستند.

مهم‌ترین دغدغه ایشان در خلق آثار و تربیت شاگردان چه بود؟

استاد در آموزش و پرورش شاگردان از هیچ چیز فروگذار نمی‌کردند از دغدغه‌های مهم ایشان جا انداختن هنر موسیقی به عنوان یک هنر متعالی در جامعه بود و برای ارایه موسیقی ناب و اصیل ایرانی لحظه‌ای دست از تلاش نکشیدند. یکی از ناراحتی‌های اصلی ایشان در آن دوران حذف ویولن ایرانی از عرصه موسیقی رسمی و جدی کشور بود. ایشان بسیار تلاش کردند تا اثبات کنند که ویولن جایگزین کمانچه نشده بلکه به قول خودشان ویولن پرونده‌ای جداگانه و جایگاه خاص و ماهیت ویژه خود را دارد و با توجه به قابلیت‌های اجرایی این ساز به اعتلای موسیقی ایرانی کمک شایانی کرده است و حذف آن از صحنه رسمی موسیقی کشور کار درستی نیست. ایشان با حذف یک ساز به خاطر اینکه به ‌سازی دیگر توجه بیشتر شود، مخالف بودند. پروفسور رایموند فوگلز که رییس مرکز موسیقی جهانی هیلدسهایم آلمان و از اتنوموزیکولوگ‌های بزرگ جهان می‌گوید: «چنانچه ‌سازی وارد مملکت و فرهنگی شد و 50 سال مقبول خاص و عام قرر گرفت دیگر آن ساز متعلق به آن فرهنگ و مملکت است.» این یکی از اصول اتنوموزیکولوژی جهان است. ویولن 120 سال است که وارد ایران شده و در این مدت کاملا مقبول خاص و عام بوده است. اکثر بزرگان موسیقی ما مثل وزیری، خالقی، صبا، یاحقی، تجویدی، خالدی، خرم، بدیعی و... که از خاص‌ترین‌ها بودند و ماندگارترین و با ارزش‌ترین آثار موسیقی ایرانی را خلق کردند، ساز ویولن را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرده بودند. متاسفانه در سال‌های اخیر عده‌ای از سیاستگذاران موسیقی، ویولن ایرانی را از دانشگاه‌ها و جشنواره‌ها حذف کردند. استاد فخرالدینی روزی به من گفتند:«ساز ابزاری در دست هنرمند است مثلا چنانچه خودنویسی آلمانی به دست بگیریم به این معنا نیست که فقط باید با آن شعر و موسیقی آلمانی بنویسیم! بلکه زیباترین آثار هنری هر کشور و فرهنگی را می‌شود با آن خلق کرد.»

شده بود از علاقه‌ خود به آلبوم یا اثر خاصی صحبت کرده باشند؟

ایشان بسیار عمیق و دقیق به موسیقی گوش می‌دادند و به طور ویژه به اثر خاصی اشاره نمی‌کردند یا حداقل من به خاطر ندارم. به طور کلی عاشق موسیقی ناب و پرمایه و اصیل بودند تا جایی که من در خلال صحبت‌ها شنیدم. چیزی که در حال حاضر خاطرم هست به استاد صبا، محجوبی، عبادی و شهناز علاقه زیادی داشتند.

روزنامه اعتماد

نظر شما