شناسهٔ خبر: 63956 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

این‌ بار، هفت مرد نیمه خشمگین .../ نقد فیلم «دادگاه شیکاگو هفت»

  

فرهنگ امروز/ آریو راقب کیانی

فیلم «دادگاه شیکاگو هفت» به نویسندگی و کارگردانی «آرون سورکین» را می‌توان جزو فیلم‌های قابل توجه امسال هالیوود بر شمرد. سورکین فیلمنامه این فیلم را سال‌ها قبل بر اساس داستانی واقعی که سعی در بازنمایی پاره‌ای از شورش‌های ضدجنگ ویتنام در دهه شصت میلادی دارد به تحریر درآورده و در همان سال یعنی سال 2007 اسپیلبرگ از سمت کارگردانی به دلایلی که مربوط به بودجه ساخت فیلم می‌شد، کناره‌گیری کرد. بعد از 13 سال تاخیر مولف اثر، کارگردانی فیلمنامه خویش را در شیکاگو و اطراف نیوجرسی عهده‌دار شد و به خوبی توانست از پس ساخت دومین فیلم بلند خود در قالب یک درام تاریخی-دادگاهی برآید. البته که رویدادنگاری این فیلم را صرفا نمی‌توان معطوف به ثبت یک سند تاریخی از گذشته دانست و پرداخت تاثیرگذار کاراکتر «بابی سیل» با بازی «یحیی عبدالمتین» که گروهی به نام پلنگ سیاه را رهبری می‌کرد، قصه او را از یک داستان فرعی به یک داستان اصلی در فیلم تبدیل کرد و در نتیجه کارگردان فیلم با اینکه سکانس‌های زیادی صرف نمایاندن تبعیض نژادی و بی‌عدالتی در دادگاه نسبت به این چهره سیاهپوست نمی‌کند، اما از پتانسیل پیش آمده استفاده مطلوبی در همسان‌سازی این اتفاق با حوادث مشابه در بستر زمان‌های مختلف می‌کند. 
«دادگاه شیکاگو هفت» همان‌طور که از اسم فیلم بر می‌آید، فیلم پر پرسوناژی محسوب می‌شود که تمامی این شخصیت‌ها نیاز به رابطه‌سازی‌های متناسب فیمابین هستند. ولیکن فیلم هیچ‌گاه متمایل به یک ژانر اتوبیوگرافی‌گونه نمی‌شود و سهم هر یک از کاراکترها را به اندازه‌ای می‌دهد که خط سیر داستانی در اولویت باقی بماند و کاراکترها همانند آن چیزی که در دادگاه واقعی آن سال رخ داد، محوریت شخصیت خود را فدای هدف فیلم که همان خط بطلان کشیدن بر بازی‌های دموکراسی‌نمای دادگاهی صوری هست، می‌کنند. دادگاهی که هیات ژوری‌اش را در بزنگاه‌های مختلف دستخوش تغییرات خودخواسته قاضی دادگاه می‌بیند و در تمامی مراحل دادرسی سعی در اخلاق‌گرایی کاذب و پس زدن قانون اساسی امریکا به دلخواه و سلیقه قاضی دادگاه دارد. اما نقطه عطف قوس شخصیت‌های فیلم و به تبع آن مرکز ثقل آنها را می‌توان به کاراکتر وکیل با بازی «مارک ریلنس» مرتبط دانست که با افزودن و در عین حال تعدیل‌های به موقع در رفتار شخصیت از او فردی حق‌طلب و البته قانونمدار ساخته است که نمی‌گذارد این دادگاه به درازا کشیده شده دچار روزمرّگی شود. در نقطه مقابل کاراکتر دستیار دادستان با بازی ساده و بدون اضافات کلیشه‌ای «جوزف گوردون- لویت» باعث ایجاد یک توازن صحنه‌ای و محیطی در این دادگاه می‌شود که بازی الاکلنگی به جایی با وکیل پدید می‌آورد. 
فیلم «دادگاه شیکاگو هفت» با اینکه جهت جلب مخاطب به قدری دراماتیزه شده است، تا انتهای فیلم نسبت به همه کاراکترهایش بی‌طرف می‌ماند و رابطه بین شخصیت‌ها را بر اساس قهرمان -  ضدقهرمان‌هایی نمی‌کند که از متهمان خود چهره‌هایی بدون خطا و اشتباه و ابرقهرمان بسازد و این موضوع معطوف به دیالوگ‌نویسی فوق‌العاده «آرون سورکین» است که برخلاف کارگردان قبلی پیشنهادی این فیلم (اسپیلبرگ) که استاد خلق موقعیت‌ها با دیالوگ‌های شعاری یا به قولی سفارشی است، او در ورطه یک سینمای ایدئولوژیک نمی‌افتد. «آرون سورکین» وقار فیلم را در انسانی کردن لحظات قصه‌اش حفظ می‌کند و نه انسانی‌سازی تحمیلی! بنابراین حتی مخاطب با شنیدن دیالوگ «من تا پیش از این هرگز به دلیل تفکراتم به دادگاه نرفته بودم!» توسط ابی هافمن احساس نمی‌کند دیالوگی نقش‌بندی شده در دهان او چپانده شده است و این شوخ‌طبعی «ابی هافمن» است که شنونده دیالوگ را همراه می‌کند. حتی درام این فیلم تا آخرین لحظه از این دادگاه یک‌طرفه، طرف هیچ کدام از این هفت کاراکتر کاملا متفاوت با توجه به هدف‌ها و نگرش‌های مختلف‌شان در این شورش اجتماعی را نمی‌گیرد و همه‌ چیز را در قضاوت این محاکمه‌شونده‌ها  به مخاطب  واگذار می‌کند. 
حسن دوربین «آرون سورکین» آن است که همه ‌چیز را با شفافیت تمام و بدون روتوش به تصویر می‌کشاند؛ از جامعه‌ای که در تقابل آزادی‌اندیشی‌اش با تفکرات شبه‌دموکراتیک توسط پلیسی خشن سرکوب می‌شود، از پیشگامان معترضی که گاهی خود دچار اشتباه و تضاد در آرمانگرایی خود می‌شوند، از دادگاهی که سوءگیرانه به دنبال هدف از پیش جهت‌دهی شده می‌رود و همچنین از دردناکی نام بردن کشته‌شدگان امریکایی در ویتنام که پرده‌برداری می‌کند! دوربین «آرون سورکین» حتی نمی‌خواهد احساسات و عواطف تماشاگر را به شکل غلو شده به بازی بگیرد و سعی کند به زور اشک تماشاگر را با شخصیت «بابی سیل» که دچار بی‌مهری فزاینده‌ای از طرف دادگاه شده و اعتراض‌اش ره به جایی نمی‌برد، درآورد. در واقع «دادگاه  شیکاگو  هفت» قصد این را دارد که رخت و لباس قضاوت را در هرج‌ومرج و آتش زیر خاکستر شهر شیکاگو که به ظاهر فروکش کرده را بر تن تک‌تک مخاطبانش کند! 

روزنامه اعتماد

نظر شما