شناسهٔ خبر: 64237 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

انشالله رحمتی: ابن‌سینا بزرگترین منطق‌دان‌ در سنت ارسطویی است

انشالله رحمتی گفت:‌ ابن‌سینا هم در تبیین مباحث ارسطو و هم در توسعه آن‌ها و نوآوری در این زمینه ید طولایی دارد نه فقط در منطق ارسطویی بلکه در فلسفه ارسطویی هم ابن سینا بزرگترین فیلسوف ارسطویی در طول تاریخ بوده و فلسفه شرق و غرب مدیون ابن سینا است.

ابن‌سینا بزرگترین منطق‌دان‌ در سنت ارسطویی است

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دومین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره بوعلی سینا با همکاری بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا با سخنرانی دکتر انشالله رحمتی به «ابن سینا و تمثیل عرفانی» اختصاص دارد که به صورت مجازی پخش خواهد شد.

رحمتی سخنانش را این چنین آغاز کرد و گفت: برای فهم اندیشه و فلسفه حقیقی ابن سینا نیازمند این هستیم که توجه جدی‌تری به این بخش از آثار او داشته باشیم. فلسفه حقیقی ابن سینا چیست و ابن سینا به لحاظ طبقه‌بندی در میان حکما چه جایگاهی دارد؟ منظور از تمثیل‌های عرفانی ابن سینا سه حکایتی است که در نوشته‌های ابن سینا آمده است. نخست رساله‌الطیر که به زبان عربی نوشته شده است. رساله حی بن یقظان و سومی هم حکایت سلامان و ابسال است که خود این حکایت را ابن سینا نیاورده اما در کتاب اشارات اشاره‌های معناداری به این حکایت می‌کند و به خواننده متذکر می‌شود که اگر می‌خواهی مرتبه خودت را در عرفان بدانی، بدان که سلامان رمز تو و ابسال رمز مرتبه تو در عرفان است و هر محققی در این کتاب تامل کند به این فکر می‌رود که ماجرای سلامان و ابسال چیست؟ شارحی مانند خواجه نصیرالدین توسی سعی کرده که این حکایت را بازیابی کند و دو تقریر از این حکایت می‌آورد و به رمزگشایی این‌ها مبادرت می‌ورزد و نشان می‌دهد که مقصود ابن سینا از اشاره به این حکایت چیست؟
رساله‌های تمثیلی ابن سینا بسیار اهمیت دارد

وی افزود: هانری کربن کتابی با عنوان ابن سینا و تمثیل عرفانی نوشته و هدفش بازیابی و بازخوانی حکمت مشرقی ابن سینا است. عمده توجه و اتکا وی بر همین رساله‌های تمثیلی ابن سینا است. رساله‌های تمثیلی ابن سینا برای تقریر حکمت مشرقی او بسیار اهمیت دارد. وقتی بر رساله‌های تمثیلی ابن سینا و حکمت مشرقی او تاکید می‌شود هدف این نیست که از قدر فلسفه مشایی ابن سینا کاسته شود و اهمیت او در مقام یک منطق‌دان بزرگ و فیلسوف بزرگ و متفکر ارسطویی نادیده گرفته شود. ابن سینا در عرصه منطق یکی از بزرگترین منطق‌دان‌ها در سنت ارسطویی است. «نیکلاس رشر» متخصص در منطق ارسطو در عبارتی به جایگاه ابن سینا در میان شارحان منطق ارسطو اشاره می‌کند و می‌گوید: «ابن سینا در تاریخ منطق نخستین کسی است که در تحلیل خود از قضایای فصلی و شرطی کمیت و کیفیت این قضایا را به تفضیل شرح داده است.» ابن سینا کوشیده است که منطق استنتاج قیاس‌های اقترانی شرطی متصله و منفصله را تبیین کند.

رحمتی بیان کرد: ابن سینا هم در تبیین مباحث ارسطو و هم در توسعه آن‌ها و نوآوری در این زمینه ید طولایی دارد نه فقط در منطق ارسطویی بلکه در فلسفه ارسطویی هم ابن سینا بزرگترین فیلسوف ارسطویی در طول تاریخ بوده و فلسفه شرق و غرب مدیون ابن سینا است. در شرق و در جهان اسلام به وی لقب شیخ‌الرئیس داده‌اند که یک وجه به اعتبار همین ریاست او بر مشاییان است و در غرب هم ابن سینا به خوبی شناخته شده است. وقتی فیلسوفان و الهی‌دانان قرون وسطی به دنبال تقریر و فهم عقلانی از مسیحیت بودند تفکر ابن سینا به آن‌ها کمک کرد. نظریه عقول ابن سینا را می‌توان تقریر فرشته‌شناسی در سنت اسلامی و در ادیان ابراهیمی دانست زیرا نظریه فرشته‌شناسی ابن سینا می‌توانست رقیب جدی برای حاکمیت کلیسا باشد. چرا که در فلسفه ابن سینا سخن از ارتباط آسمان و زمین است و ارتباط بین جهان ما و جهان غیب وجود دارد اما این ارتباط نه از طریق واسطه‌های بشری و نهادهادی دنیوی مثل کلیسا است بلکه این ارتباط به تعبیر ابن سینا از طریق عقول فعاله در عالم ما تاثیر دارد. ابن سینا در تفکر شرق و غرب بسیار تاثیرگذار بوده است.

ابن سینا در تفکر شرق و غرب بسیار تاثیرگذار بوده است
وی افزود: اگر شخصیت ابن سینا را به این محدود کنیم که او فیلسوفی است که در قامت فلسفه مشایی می‌توان اندیشه وی را خلاصه کرد در حق او جفا کرده‌ایم. راهی که ابن سینا آغاز کرده و آن‌چه بعد از ابن سینا ما در عرصه تاریخ فلسفه شاهد آن هستیم چیزی است که خود ارسطو تصوری از آن نداشته است و می‌توان گفت حتی به اندیشه ارسطو خطور نکرده است و ابن سینا در جاهایی به این موضوع اشاره می‌کند. ابن سینا کتابی با نام «کتاب‌الانصاف» داشته و این کتاب از میان رفته است. بخشی از کتاب‌الانصاف تحت عنوان منطق‌المشرقیین تبیین شده است و بخش‌هایی از منطق‌المشرقیین ابن سینا باقی مانده است. ابن سینا در مقدمه توضیح می‌دهد که من اگر به شیوه مشاییان سلوک کرده‌ام و بخشی از آثارم را به این شیوه نوشته‌ام بدین معنا نیست که فلسفه حقیقی من این است بلکه در میان اندیشه‌های موجود در زمانه خودم هیچ‌کدام را عاری از نقص نمی‌دانم و نسبت به همه آن‌ها اشکالاتی دارم اما کم‌اشکال‌ترین این مکاتب مکتب مشایی و پیروان ارسطو است و من با این دید کتاب‌های فلسفی خودم را تالیف کرده‌ام.

رحمتی ادامه داد: ابن سینا به نوعی راهبرد خود به فلسفه را توضیح می‌دهد و صحبت از دو حکم می‌کند. آن چیزی که می‌توانست بیانگر حکم دوم ابن سینا باشد طبق آنچه به دست ما رسیده این است که ابن سینا این حکم را در قالب کتاب‌الانصاف انجام داده است، این کتاب مشتمل بر 20 هزار مقاله در 20 جلد بوده است، ادعای ابن سینا این بوده که من در این کتاب مشکلات و آثار فیلسوفان مختلف را به عیار فلسفه خودم سنجیده‌ام و از آن به حکمت مشرقیون تعبیر می‌کنند. مشرق می‌تواند معنای جغرافیایی و معنای حقیقی هم داشته باشد که ما از آن مراد می‌کنیم و هم معنای رمزی و تمثیلی داشته باشد که منظور از مشرق، مشرق جان و وجود و هستی است که به این معنا خوانش آن با لفظ مشرقیون هیچ اشکالی ندارد. مشرق ابن سینا در نزد سهروردی دیده می‌شود و معنای رمزی دارد.

اثولوجیای ارسطو مورد توجه ابن سینا قرار گرفت
وی افزود: آنچه را که در کتاب‌الانصاف، ابن سینا تالیف کرده بود و این ترجمان تعبیر حکمت مشرقی او می‌توانست باشد در اثر حمله سلطان مسعود غزنوی به اصفهان که خانه ابن سینا نیز به یغما رفت نابود شد و فقط بخش‌هایی از آن باقی ماند. بخش‌هایی از تعلیقات ابن سینا و اثولوجیای منسوب به ارسطو باقی مانده و بخشی از شرح کتاب‌ مابعدالطبیعیه ارسطو و تعلیقاتی بر کتاب نفس ارسطو و همچنین دفترهایی که به نام حکمت مشرقیین شناخته می‌شوند. اثولوجیا مورد توجه ابن سینا قرار گرفته است و شرحی که بر این اثر نوشته مهم است. اثولوجیا را نمی‌توان حکمت ارسطویی دانست. اثولوجیا ترجمه عربی آزادی از تاسوعات افلوطین است و میان ارسطو و افلوطین فاصله زیادی وجود دارد. افلوطین یک متفکر افلاطونی است و نگرش او نوافلاطونی است و در مقابل اندیشه ارسطو قرار می‌گیرد.

رحمتی بیان کرد: در حکمت‌الاشراق سهروردی مباحث منطقی، حکومت‌ها و داوری‌هایی که درباره فلسفه مشاییون و نگاه انتقادی که به مشاییون بیان می‌کند و بحث سوم اندیشه‌های سهروردی و نوآورانه وی تحت عنوان حکمت اشراقی مطرح می‌شود. کتاب‌الانصاف نیز چنین وضعیتی داشته است و با بحث‌های منطقی شروع شده و شیوه سهروردی بوده و لفظ انصاف و حکومت که سهروردی و انصاف که ابن سینا به‌کار می‌برد اتفاقی در این کتاب مطرح نشده است و هر دو حکایت از نوعی حکمیت و داوری انصافانه و قضاوت علمی درباره اندیشه‌ها است که حکایت از وجه انتقادی هر دوی آن‌ها نسبت به فلسفه‌های موجود در زمانه فلسفه‌های مشایی و ارسطویی بوده است.   
سهروردی به دِین خود به ابن سینا اشاره می‌کند
وی افزود: آثار تمثیلی ابن سینا سبک فلسفی متعارف نیست. اگر می‌خواهیم ابن سینا را بشناسیم باید ابن سینا را بر اساس متن‌های فلسفی محض او بشناسیم. پس از خوانش دقیق آثار تمثیلی که رمزاندیشانه نوشته شده‌اند و خود آن نیازمند صرف وقت بسیاری است و برای فهمیدن به روش‌های هرمنوتیکی نیازمند است نمی‌توانیم هیچ سطحی از نوشته‌های ابن سینا را برای درک مقاصد فلسفی او نادیده بگیریم. ما وقتی به متون فلسفه اسلامی مراجعه می‌کنیم فیلسوفان بعد از ابن سینا چنین تصوری از رساله‌های تمثیلی او نداشتند و برای سهروردی و ملاصدرا این رساله‌ها آثار جدی ابن سینا به‌شمار می‌آمدند و معرف اندیشه او بودند.

این پژوهشگر فلسفه گفت: یکی از بخش‌های اصلی کار سهروردی رساله‌های تمثیلی زیبایی است که به زبان فارسی نوشته است. سهروردی به نوعی به دِین خود به ابن سینا اشاره می‌کند و می‌گوید قبل از این‌که به این شیوه نوشتن تمثیلی روی بیاورم ابن سینا این کار را انجام داده است و فاصله انتقادی خود را نسبت به ابن سینا حفظ می‌کند و کار ابن سینا را ناتمام می‌داند. این آثار برای فیلسوفی مثل سهروردی مهم و قابل توجه است و به نوعی عظیمت‌گاه بحث خود را رساله ابن سینا قرار می‌دهد. هم ابن سینا و هم سهروردی در آثار فلسفی محض از نوشته‌های تمثیلی بهره‌برداری می‌کنند و ملاصدرا بر اساس نوشته‌های تمثیلی خودِ ابن سینا استدلال می‌کند و این‌ها را یکی از دلایل و شواهد اعتقاد قدم نفس در نوشته‌های فیلسوفان می‌داند. در سخنان حکمای پیشینیان اشارات لطیف و رموز شریفی درباره هبوط نفس از آن عالم وجود دارد.

وی در پایان سخنانش گفت: آن‌چه می‌تواند بیانگر حکمت شرقی ابن سینا در کلیت باشد آن‌گونه نیست که به تمامی مفقود شده باشد بخشی از این حکمت مفقود شده است و اگر بخواهیم آن را بازیابی کنیم امکانات لازم را در اختیار داریم. یک نمونه سهروردی است و حکیمانی که بعد از سهروردی هستند و دیگر آثار موجود ابن سینا. اگر بخواهیم قطعات مختلفی از پازل حکمت مشرقی ابن سینا را در نظر بگیریم این‌گونه نیست تمامی این قطعات مفقود شده باشد و با کمک قطعات موجود و تجربه حکیمانی مثل سهروردی و آن‌چه بر جای مانده است می‌توان کلیت حکمت مشرقی ابن سینا را درک کرد و از دستاوردهای سازنده‌ای که هم در طول تاریخ و هم روزگار کنونی داشته برخودار شد.

نظر شما