شناسهٔ خبر: 64841 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

یک بازنگری در روابط بی‌قیدوبند جنسی غرب؛

وعده‌های توخالی که جنبش‌های جنسی به جوامع مدرن دادند

کریستن امبا ستون‌نویس روزنامه واشنگتن‌پست در کتاب «بازنگری در روابط جنسی» به بررسی مشکلات روابط جنسی بی‌قید و بند در جوامع مدرن می‌پردازد.

فرهنگ امروز:  سوزانا شرابسدورف محقق و پژوهشگر در مقاله‌ای به کتاب «بازنگری در روابط جنسی» و نقدونظر کریستن امبا ستون‌نویس روزنامه واشنگتن‌پست درباره آن پرداخته است. این مقاله توسط محمد مهدی کائینی بازگردانی شده که مهر آن را منتشر می کند.

مشروح مقاله مورد اشاره به این ترتیب است:

کریستین اِمبا یک پیشنهاد افراطی دارد: چه می‌شود اگر رابطه جنسی بی‌قید و بند وجود نداشته باشد؟ امبا در کتاب جدیدش با عنوان «بازنگری در روابط جنسی: ایده‌ای تحریک‌برانگیز» فرض را بر این گذاشته است که رابطه جنسی ذاتاً امری بدون قید و بند و یک عمل فیزیکی صرف نیست؛ اگرچه ما سعی کرده‌ایم این تصور مدرن را برای خودمان درونی‌سازی کنیم که رابطه جنسی نیز مثل دیگر فعالیت‌های اجتماعی است. امبا استدلال می‌کند که رابطه جنسی بجز جسم انسان شامل روح او نیز می‌شود، و انقلاب جنسی که وعده لذت و خوشی، بی تعهدی، و سهل‌الوصول شدنِ روابط جنسی توافقی را به ما داده بود، در واقع ما را به بدبختی کشانده است.

امبا، ستون‌نویس واشنگتن پست، معتقد است که تفکر بی‌قید و بند نسبت به روابط و شرکای جنسی — و کالا و تجاری‌سازی آن‌ها در اپلیکیشن‌های دوست‌یابی — چشم‌انداز غم‌باری از فضای رمانتیک جامعه ساخته است. به گفته وی، بسیاری از افراد «روابط جنسی‌ای را تجربه می‌کنند که عصاره روح انسان را می‌کشد و باعث می‌شود حس کنیم که از انسانیت نزول کرده‌ایم، بجای آن‌که انسانیت‌مان ارتقا بیابد — روابطی که ما را دل‌گسسته، سرخورده، یا صرفاً ناراضی باقی می‌گذارند.»

طبق استدلال ایشان، حتی اگر بخواهیم رابطه جنسی را به‌عنوان چیزی که می‌تواند بی‌قید و بند باشد تلقی کنیم، عمل عریان شدن و درهم‌تابیدن، ذاتاً دارای موضعی آسیب‌پذیر و منحصر به فرد است. او می‌نویسد که رابطه جنسی «شخصیت انسان و به تبع آن شأن و منزلت ذاتی انسان را بطور ضمنی نشان می‌دهند.» و ما باید با این عمل و شریک جنسی‌مان رفتاری متناسب با این عقیده داشته باشیم.

اگر همه این حرف‌ها تاحدودی سنتی و قدیمی به نظرتان می‌رسد، درست متوجه شدید، چون دقیقاً همین‌طور است. این ایده‌ها به دورانی برمی‌گردد که هنوز جنبش مثبت‌نگری جنسی تلاش نکرده بود حس شرمندگی و بی‌آبرویی را ریشه‌کن کند و دورانی که هنوز مبارزه برای الزام جلب موافقت طرف مقابل به یک واقعیت در حوزه حقوقی تبدیل نشده بود. اما حالا که سرانجام پذیرفته‌ایم، رابطه جنسی بدون توافق همواره امر بدی است، امبا می‌خواهد درباره این تصور نیز که رابطه جنسی توافقی همیشه خوب است، بازنگری داشته باشیم.

برای شروع، امبا دریافته است که برخی از روابط جنسی توافقی، حتی مورد خواست و میل افراد نیز نیستند. یک خانم جوان در مصاحبه با ایشان، دیالوگ ذهنی خودش در طول یک قرار آشنایی افتضاح را این‌گونه شرح داده است: «من نمی‌خواهم با تو رابطه جنسی داشته باشم، اما دارم این کار را می‌کنم چون، بالاخره باید…» لبخند تلخی می‌زند، «ادب را رعایت کنم.»

استدلال پشت این فکر، مضحک و شدیداً غم‌انگیز به نظر می‌رسد. بااین‌حال، این امر برای بسیاری از زنان شدیداً ملموس است و فراگیر بودن حس ناخوشی جنسی را در میان آنان نشان می‌دهد. داستان کوتاه «گربه‌دوست» (۲۰۱۸) در مجله نیویورکر، درباره رابطه دوستی کوتاهی که در آن یک زن با مردی نسبتاً مشمئزکننده رابطه جنسی توافقی برقرار می‌کند، شاهد انبوهی از واکنش‌ها بود که در میان‌شان روایت‌های مشابه آنچه پیشتر خواندیم دیده می‌شد. و در همین اواخر، نویسنده فمینیست تریسی کلارک-فلوری در کتاب خاطرات خود با عنوان «مرا می‌خواهی: سفر یک نویسنده روابط جنسی به درون دل امیال» این مضامین را مورد کاوش قرار داده و در آن به فرهنگ جنسی مدرن می‌پردازد که از زنان می‌خواهد نقش یک زن آزاد جنسی را «بازی کند»؛ نقش دختر خوش‌مشربی که نگاهش به رابطه جنسی مثل مردها است، اما در تلاش برای جذاب شدن برای مردها، از حس رضایت خودش چشم‌پوشی می‌کند. و به گفته امبا، وقتی بسیاری از زنان روابط جنسی‌ای دارند که ناخواسته و افسردگی‌آور بوده و حتی به فرد ضربه روحی و روانی وارد می‌کنند، بنابراین «یک جای کار شدیداً می‌لنگد.»

او تنها کسی نیست وضعیت فعلی‌مان را زیر سوال برده است؛ وضعیتی که در آن طبق گزارش ۲۰۲۰ مرکز تحقیقات پیو، اکثر آمریکایی‌های مجرد که به دنبال رابطه جنسی یا رابطه دوستی هستند، می‌گویند که نسبت به زندگی عاطفی‌شان حس رضایت ندارند. امبا می‌نویسد، مردان و زنان جوانی که با آن‌ها صحبت کرده است، گفته‌اند که به دنبال «صمیمیت، عاطفه، نزدیکی، و دیده شدن» هستند؛ و البته این همزمان اذعان دارد که طبیعتاً «بسیاری از افراد رابطه جنسی بی‌قید و بند دارند بدون آن‌که فکر زیادی به آن بکنند.»

این‌ها تناقضات گیج‌کننده عصر ما هستند: ما از ته دل به دنبال ایجاد ارتباط مؤثر و احساسات و عواطف هستیم، اما درخواست آن [از طرف مقابل]، به هر نحو، ما را نسبت به خود عمل جنسی، در وضعیت آسیب‌پذیرتری قرار می‌دهد. بهتر است که خونسردی‌مان را حفظ کنیم. در عین حال، زنان قادر هستند به درخواست رابطه جنسی جواب منفی بدهند، اما بعضی اوقات این کار را نمی‌کنند زیرا ممکن است از سوی دیگران با القابی مثل عقب‌مانده و اُمُل مورد تنبیه قرار بگیرند.

حتی حامیان جنبش مثبت‌نگری جنسی در حال تأمل درباره این ایده هستند که صرف وجود موافقت بین طرفین در یک رابطه جنسی کفایت نمی‌کند. در ماه فوریه در «کنفرانس مثبت‌نگری جنسی ۲۰۲۲» که هر دو سال یکبار جمعی از پژوهشگران، حامیان، و کارشناسان مسائل جنسی را دور هم جمع می‌کند، در جلسه‌ای با عنوان «به سوی فرهنگ موافقت و مراقبت» این موضوع مورد مداقه قرار گرفت که چرا برخی از روابط جنسی به ظاهر توافقی، «این حس درونیِ اخلاقی را در طرفین ایجاد می‌کند که اتفاق بدی رخ داده است.»

امبا همچنین ماهیت کاپیتالیستی اپلیکیشن‌های دوست‌یابی را به‌عنوان یکی دلایلی قلمداد می‌کند که باعث می‌شوند ما برای برخورد بی‌قید و بند و برخی اوقات بی‌رحمانه با شرکای جنسی خود بیشتر مستعد باشیم. افرادی که ما در اپلیکیشن‌ها پیدا می‌کنیم در حلقه‌های اجتماعی ما قرار ندارند، و به همین دلیل ما احساس می‌کنیم که آزاد هستیم هر کاری می‌خواهیم انجام بدهیم بدون آن‌که با تبعات کارمان مواجه شویم؛ حتی اگر آن کار رنج‌آور باشد. سرمایه‌گذاری‌مان کوچک است؛ هر نفر، یکی از میلیون‌ها گزینۀ در دسترس‌مان به چشم می‌آید. او همچنین می‌نویسد، نکته زیان‌بارتر در این‌جا آن است که ما خودمان را در کنار دیگر افراد با «گزینش کردن، بسته‌بندی کردن، و ارزیابی کردن ارزش خودمان براساس این بازار دیجیتال»، مورد تجاری‌سازی قرار می‌دهیم.

امبا در فصلی با عنوان «برخی امیال بدتر از دیگری هستند» می‌نویسد که محتوای پورن در فضای مجازی رفتارهای ناشایست جنسی را برای نسل هزاره و نسل زد (حدوداً دهه هفتاد و هشتادی‌ها) عادی‌سازی کرده‌اند. طبق دیدگاه وی، این ترندها باعث تشدید انسانیت‌زدایی ما از یکدیگر شده و بیشتر از مردان، به درد و رنج زنان منجر می‌شود.

امبا دیدگاهی غیر معمول به روابط جنسی دارد. او حالا در اوایل دهه ۳۰ سالگی خود قرار دارد، از کودکی در کلیسای اوانجلیکال بزرگ شده و در دانشگاه به مذهب کاتولیک روی آورده، و تا اواخر دهه ۲۰ سالگی رابطه جنسی را شروع نکرده است — تقریباً یک دهه بعد از هم‌سن‌وسال‌های خودش. از نظر ایشان، «اتفاقاً باز بودن و بی‌قید و بندی کامل نسبت به چارچوب‌های تنگ فرهنگ پاکدامنی، آنچنان حس آزادی بیشتری نداشته است.» این جمله ناراحتی برخی را خواهد برانگیخت؛ همچنین نقل‌قول‌هایی در کتاب وجود دارد که در آن‌ها به نظر می‌رسد او دلش برای دوران محدودیت‌های اجتماعی بر روابط جنسی تنگ شده است. البته ایشان به این مسئله اشاره نکرده است که در موضوع کنترل و نظارت اخلاقی و دوری از روابط جنسی، زنان و افراد رنگین‌پوست معمولاً بیشتر از بقیه متحمل سختی می‌شوند.

اما بهرحال، جستجو — و حتی شاید اصرار بر — یافتن روابط جنسی‌ای که ارتباط عاطفی و احساسی بیشتری دارند، در دوران پساکرونا مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت. پس از دو سال قرنطینه، بسیاری از ما در حال ارزیابی مجدد چیزهایی هستیم که به باورمان ارزش حقیقی دارند. طبق نظرسنجی سایت دوست‌یابی Match در پاییز سال گذشته، در حال حاضر بلوغ احساسی در صدر فهرست خواسته‌های مجردها قرار دارد و بقیه ویژگی‌ها، حتی ویژگی‌های ظاهری، در حاشیه قرار گرفته‌اند.

شاید بتوان گفت کتاب «بازنگری در روابط جنسی» روی تغییر مسیر فرهنگی از سمت اکتساب به سوی معنا، دست گذاشته است. هدف ما نباید صرفاً این باشد که موافقت طرف مقابل را جلب کنیم یا از سرخوردگی اجتناب کنیم، بلکه به بیان امبا ما باید «به دنبال شعف برویم.» او می‌خواهد که بعد از رابطه جنسی از خودمان بپرسیم، «آیا من این‌جا کار خوبی انجام دادم — نه فقط برای خودم، بلکه برای شریکم؟» حرفی احساساتی و شاید غیرممکن به نظر می‌رسد. اما درخواست امبا در اصل این است که ما یکدیگر را به‌عنوان انسان‌هایی ببینیم دارای ارزش همدلی کردن، با این رویکرد، تغییری که ایشان به‌دنبال آن است می‌تواند ترقی‌خواهانه‌تر از آنچه تصور می‌شود، باشد.

نظر شما