شناسهٔ خبر: 7563 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

فرشاد مهدی‌پور/ بررسی انتقادی عملکرد شبکه خبر؛

«خبری» نیست که نیست

شبکه خبر اگر همه تلاش‌های خبری شبکه، بر محور تحقق سه‌گانه «سرعت، صحت و دقت» قرار گرفته بود، می‌شد درباره میزان تحقق این سه‌گانه قضاوت کرد و شاید باید از همین نکته بهره برد و گفت که در شعار، نمی‌توان سه شاخه متزاحم و متفرق را به‌صورتی یک‌دست و هم‌عرض، تعیین کرد و پی گرفت.

 

فرهنگ امروز: تقریبا امکان‌ ندارد واقعه مهمی در سیاست داخلی یا خارجی، اقتصاد و فرهنگ رخ بدهد و شما بتوانید تحولات لحظه‌ای آن‌را از تنها شبکه خبری فارسیِ داخل کشور، تعقیب کنید؛ این محدودیت البته شامل پخش زنده روی‌دادهای جاری و از پیش‌ اعلام شده هم ممکن است بشود، چرا که شبکه خبر، از پوشش حواشی و جزییاتِ نادیده یا جنجالی همین موارد نیز، باز می‌ماند.

این ادعای انتقادی و تند و تیز وقتی اوج می‌گیرد که در ژنو اعلام می‌شود که توافق انجام‌شده یا تماس تلفنی‌ای میان روسای جمهوری ایران و آمریکا برقرار می‌شود و یا بمبی قدرت‌مند در مقابل سفارت ایران در بیروت منفجر می‌گردد و شما برای یافتن اطلاعاتی درباره این روی‌داد (در صورت دست‌رسی نداشتن به شبکه‌های خبری بین‌المللی) تنها ناگزیر هستید که به اطلاعات خبری تحت وب مراجعه کنید؛ در همه این موارد که مربوط به چند ماهه اخیرند، نه تنها شبکه خبر، اصل خبر را با تاخیر منعکس کرده،‌ بلکه در ذکر جزییات نیز فاقد اطلاعاتی تازه و به روز بوده است.

این نوشته، ضمن ارج‌نهادن به تلاش‌های فعالان شبکه خبر، بر آن است تا با نگاهی انتقادی عمل‌کرد یگانه رسانه فارسیِ تصویری-خبری کشور را بررسی کند.

 

خداحافظ جدل

 شبکه‌های خبری، هم‌واره خبر زده نیستند و اگر چه، «خبر»رسانی اصلی‌ترین علت وجودی‌شان به‌شمار می‌رود، این‌‌گونه نیست که همه‌چیزشان بسته به خبر و خبرنگار و روی‌دادها باشد؛ یک رکن مهم، برگزاری گفت‌وگوها و میزگردهای جذاب و دیدنی و موثر است. هر برنامه مصاحبه‌محوری لااقل بر سه عنصر استوار خواهد شد: مجری، میهمان و موضوع. شبکه خبر در تمامی بیش از 15 سال فعالیت خود، فاقد یک مجری شناخته‌شده، اختصاصی و متمایز بوده و هست. به رفت و آمدهای وسیع گویندگان مختلف در بخش‌های خبری این شبکه بنگرید؛ چهره‌های متناوبا تغییریافته، جوان و ناشناس، امکان برقراری رابطه درونی میان برنامه و تماشاگر را فراهم نمی‌آورند. حس استقلال‌طلبیِ‌ درونی‌شده[1] موجب شده تا اصل بر ظرفیت‌سازی درونی قرار بگیرد و پیوند این روی‌کرد، با میل به فرار چهره‌های مشهورترشده، موجب گردیده است که در این زمینه، شبکه خبر بسیار کم‌فروغ‌تر از رقبای دیگرش ظاهر شود.

استفاده از عناوین متفاوت، دکورهای جذاب، نحوه اجرا و... مشابه الگوهای خارجی، رافع فقدان قوه مجری‌گری ممتاز نیست و همین روند نیز به حوزه میهمانان و کارشناسان نیز کشیده شده است؛ در عمل، میهمانان برنامه شبکه خبر در دیگر شبکه‌ها کم‌تر دیده می‌شوند و البته معمولا در ردیف تحلیل‌گران طرازاول نیز به شمار نمی‌روند و همین مساله نیز، باعث شده تا شبکه نتواند جذابیت‌های مرتبط با این عرصه را کسب کند.

و نهایتا دست‌گذاشتن روی موضوعاتی که فقط با قرائت‌هایی کاملا رسمی و یک‌سویه تطبیق می‌کند،‌ به بی‌انگیزگی مخاطبان دامن می‌زند تا در پیِ دانایی به روابطی پنهان یا نامکشوف، از خلال گفت‌وگوها و مصاحبه‌ها و میزگردها و... نباشند.

 

خستگیِ‌ خط‌قرمزها

البته همین مساله (یعنی توجه به سوژه‌های رسمی)، احتمالا دست گذاشتن روی دردِ دل قدیمی مسوولان شبکه است، هرچند واقعیت آن است که در این زمینه، نمی‌شود همه‌چیز و همه‌کس را (خارج از حیطه اختیار و مسوولیت) مقصر معرفی کرد و مشکل را به نقاطی نامعلوم و مبهم ارجاع داد. تجربه «دوربین خبرساز» نمونه قابل توجهی در این‌باره است؛ یک برنامه جنجالی ورزشی که بینندگان بسیاری داشت و از معدود برنامه‌های پُربازخورد شبکه خبر بود. آن‌چه این برنامه پوشش می‌داد بیش‌تر متکی به خبرهای بد، مایوس‌کننده و منفی در مورد ورزش، آن‌هم از نوع معاملات زیرِ میزی و زد و بندهای غیراخلاقی و ... نبود، بلکه زد و خوردها و درگیری‌های فیزیکی‌ای بود که درونِ میدان یا حاشیهِ آن، میان ورزش‌کاران، مربیان، مجریان مسابقات و احیانا تماشاگران رخ می‌داد. معمولا بدون پوشاندن صورت‌ها یا تقبیح مستقیم‌تر این‌گونه رفتارها[2]. این رویه، دو پی‌‌آمد مستقیم داشت: اولی بالارفتن تماشاچیان برنامه بود که حتما در گزارش‌های آماری، ‌دیده می‌شد و مایه افتخار و مباهات به‌شمار می‌آمد و دوم فراگیرشدن امکان وقوع این‌گونه از درگیرها در رشته‌های مختلف ورزشی در اقصی نقاط کشور[3]؛ بدین معنا که نمایش خشونت، رفتارهای خشن را طبیعی، جاری و همه‌گیر معرفی و لاجرم به شکلی زیرپوستی در توسعه آن، ایفای نقش می‌کرد.

این شاید شاخص‌ترین نمونه عبور از هنجارهای رسمی در پوشش اخبار ممنوعه بود و در سویه مقابل (یا تفریطیِ آن)، بخش یا بسته خبری ساعت 20 این شبکه است که به تقلید از 20:30 در تلاش برای عرضه گونه متفاوتی از خبرهاست؛ اعمال سیاست‌های انقباضی بر این بخش، موجب ‌شده که بخش عمده‌ای از اطلاعات ارائه‌شده در آن، مربوط به گمانه‌زنی‌های سایت‌های خبری یا خبرهای اجتماعی-شهری بی‌بو و بی‌خاصیت باشد که همین مقدار هم بدون دادن نشانی‌های درست یا موضع‌گیری روشن است و طبعا، ‌کم‌اثر و نتیجه.

 

استناد به اسناد

همان‌گونه که گفته شد، شبکه خبری صرفا «خبر»رسان نیست؛ علاوه بر میزگردهای خبری می‌توان به یک گونه دیگر از محتواها نیز اشاره کرد که در مرتبه بعدی اهمیت و محوریت قرار می‌گیرد و آن‌هم مستندهای خبری است. شبکه خبر با علم به این مهم، پخش دوگونه عمده مستندهای تحلیلی را در دستور کار داشته است؛ بخشی از آن‌ها محصول تدوین در واحدهای تولیدی-ستادی این شبکه است و برخی دیگر، دوبله آثارِ‌ خارجی. بخش اول، بیش‌تر به صورت مونتاژی از گفت‌وگوهای چند کارشناس، متن‌های مجری و تصاویر از مقوله مرتبط عرضه شده است؛ مجموعه‌هایی فاقد سناریو یا عناصر تولیدگونه که درباره موضوعاتی در حول و حوش جنگ نرم، تهاجم فرهنگی، فن‌آوری هسته‌ای و... گردآوری شده است و بخش دیگر، برگرفته‌ای از مستندهای ضدغربی است که البته همگی از یک سطح کیفی یا محتوایی مشابه برخوردار نبوده و نیستند، اما در خط‌مشی کلی ضدیت با نظام سلطه مشترکند؛ نمونه معروف این‌گونه مستندها، راز آرماگدون بود که در بازه زمانی نسبتا طولانی نیز پخش می‌شد.

پاشنه آشیل مستندهای شبکه‌ خبر، فقدان تولید بر اساس سناریو یا سیاست‌های سازمانی در نسبت با موضوعات اصلی سیاست، فرهنگ و اقتصادِ‌ داخلی یا حوزه‌های پیرامونی موثر است؛ مسائل داخلی بیش‌تر از این رو در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته که حجم متنابهی از شبهه‌افکنی‌ها در این عرصه رخ می‌دهد و درباره حوزه‌های پیرامونی جمهوری اسلامی نظیر بیداری اسلامی، قضایای سوریه، مشکلات لبنان و... نیز کم‌تر روایت دستِ اول و متفاوتی (متکی بر یافته‌های یک رسانه باورمند به انقلاب اسلامی) دیده شده است. مستندهای خبری با داشتن مواضعی فعال در این زمینه‌ها، می‌توانسته و می‌توانند یکی از بزرگ‌ترین خلاهای نظام رسانه‌ای کشور را در حوزه جنگ نرم پوشش دهند و این دقیقا کاری است به این شبکه و موضوعات کاری آن باز می‌گردد.

 

24 ساعته‌ها

مخاطبان شبکه‌های خبریِ 24ساعته، ذهن و زبان و زمان‌شان را با برنامه‌ها و داده‌ها و ادعاهای این‌گونه رسانه‌ای تنظیم می‌کنند؛ در واقع این شبکه‌ها مضاعف‌شدن توان خبر با استفاده از فن‌آوری‌های نوین است و جنبه‌های تغییریافته خبر، ارزش‌های خبری و عناصر خبری متاثر این هم‌گرایی. کشمکش، توافق، هم‌گونی و رقابت از اصلی‌ترین فرآیندهای اجتماعی هستند که در مسیرِ وابستگی به خبرهای 24ساعته، تقویت و تشدید می‌شوند و این دقیقا همان نقطه‌ای است که شبکه خبر در آن می‌تواند ایفای نقش کند؛ به شرط آن‌که این جای‌گاه حساس را شناخته و با التزام به الزامات آن، فعالیت رسانه‌ای خود را سامان دهد.

آمارهای می‌تواند نشان دهد که تا چه میزانی شبکه خبر، در این بخش از اثرگذاری توفیق داشته و توانسته خود را در تحول روی‌دادها مداخله دهد[4]؛‌ در یک پیمایش نشان داده شده که کم‌تر از 10 درصد مردم تهران (5/8 درصد) به نحوی شبکه خبر را تماشا می‌کنند و در این میان سهم مرداد مردان (5/67 درصد) از زنان (9/50 درصد) بیش‌تر است. آماری دیگر به نقل از نظرسنجي مرکز تحقيقات درباره اخبار صداوسيما در 31 شهر کشور و تهران (که به صورت سه ماه يک‌بار انجام مي‌پذيرد) نشان می‌دهد که هیچ بخش خبری‌ای از شبکه خبر در میان بخش‌های پربیننده نیست[5] و در میان همان گروهی که شبکه خبر را می‌بینند «اطلاع‌رساني خوب» با 5/19 درصد مهم‌ترين نقاط قوت برنامه‌هاي شبکه خبر و «کامل و جامع نبودن اخبار» با 4/2 درصد از عمده‌ترين نقاط ضعف برنامه‌هاي خبري شبکه خبر از نظر بينندگان اعلام شده است.

 

                                                                                                                                                            ********

اگر همه تلاش‌های خبری شبکه، بر محور تحقق سه‌گانه «سرعت، صحت و دقت» قرار گرفته بود، می‌شد درباره میزان تحقق این سه‌گانه قضاوت کرد و شاید باید از همین نکته بهره برد و گفت که در شعار، نمی‌توان سه شاخه متزاحم و متفرق را به‌صورتی یک‌دست و هم‌عرض، تعیین کرد و پی گرفت؛ تجارب جهانی نیز نشان می‌دهد که مزیت رقابتی هر کدام از رسانه‌های برجسته‌تر، در یک بخش نهفته است و نه در تمامی سطوح. مزیت رقابتی شبکه خبر، در ایرانی بودن آن بوده و هست و همان‌گونه که نمونه‌ای مانند پرس.تی.وی توانست به همین اعتبار و به مدد شعار «خبر از نگاهی جدید»، جای پایی برای خود باز کند، شبکه خبر نیز می‌بایست با اتکا به چنین مقوله‌ای، توان‌اش را گسترش داده و تعمیق می‌کرد. زلزله بم را به یاد آوردید، روزی که صدا و سیما با محوریت شبکه خبر به میدان در آمد و با ایجاد چتر خبری مورد نیاز، میزبان و محور فراخوان‌ها و امدادرسانی‌ها شد. نقطه قوت در همین ایرانی و سراسری بودن است و نباید از آن غفلت کرد.

 

فرشاد مهدی‌پور

دانشجوی دکترای سیاست‌گذاری فرهنگی

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] که می‌کوشد از چهره‌های برتر دیگر شبکه‌ها اصلا استفاده نکند و تقریبا در این تلاش موفق بوده است.

[2] تقریبا همانند شیوه‌ای که در برنامه تلویزیونی نود نیز، کم و بیش در پیش گرفته شده بود.

[3] البته نمی‌توان به وضوح و قطعیت گفت که تعداد این موارد چه میزان رشد یافته، چرا که تا پیش از آن آماری از این کژرفتاری‌ها وجود ندارد.

[4] مرکز تحقیقات سازمان صدا و سیما، اصلی‌ترین مرجعی است که می‌تواند در این زمینه اظهار نظر کند و پاره‌ای از اعداد و ارقام ارائه‌شده در این بخش، ماخوذ از پژوهش‌های قدیمی‌تر این مرکز، درباره شبکه خبر است.

[5] بخش‌هاي خبري ساعت 20:30 شبکه دوم، ساعت 21 شبکه اول، ساعت 22 شبکه سوم، ساعت 14 شبکه اول، ساعت 22:30 شبکه دوم و ساعت 19 شبکه اول به ترتيب پربيننده‌ترين بخش‌هاي خبري سيما بودند.

نظر شما