شناسهٔ خبر: 7971 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ابوالفضل دلاوری: ایده «ترقی» لازمه ورود به بحث توسعه است

یک عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نشست تخصصی نقد و بررسی مطالعات توسعه در ایران گفت: ایده یا انگاره ترقی لازمه ورود به بحث توسعه است.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ دکتر ابوالفضل دلاوری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست تخصصی نقد و بررسی مطالعات توسعه در ایران که امروز ۱۱ آذرماه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد در مورد آسیب شناسی ذهنیت توسعه در ایران به ارائه سخن پرداخت.

وی در ابتدای سخنانش با بیان اینکه قرار نیست در این نشست تجربیات توسعه در ایران را بررسی کنیم، گفت: قرار است مطالعات و ادبیات توسعه در ایران به عنوان موضوع مورد بحث قرار گیرد و اینکه چقدر توانسته ارتباط معناداری با مقوله توسعه به لحاظ مفهومی و همین طور پروژه ها و فرآیندهای توسعه در عینیت زندگی اجتماعی و سیاسی معاصر برقرار کند.

وی افزود: برخی از ادبیات و مطالعات توسعه روی زمین قرار نگرفتند به تعبیر روشن‎تر انتزاعی هستند و به یک معنا بی ارتباط با مسائل عینی و حتی بی معنا هستند. یک سر دیگر ارزیابی این است که مطالعاتی هستند که واقعا موضوعیت و مدخلیت، تأثیر و اثربخشی دارند و به عنوان یک متغیر در پیشرفت این موضوع در جامعه کمک می کنند. مطالعات توسعه می توانند به فرآیند توسعه در کشور کمک کنند.

دلاوری در ادامه سخنانش اظهار داشت: دغدغه اصلی این نشست این است که مطالعات توسعه در ایران کجای این طیف قرار می گیرد، چقدر موضوعیت، مدخلیت، ارتباط، معنا و اثربخشی داشتند و یا برعکس فاقد این ویژگی ها بودند.

وی با طرح این سؤال که توسعه به چه معناست و یا ما آنرا به چه معنایی مراد می کنیم؟، گفت: قطعا مانند بقیه اصطلاحات، اجماعی در این مورد نیست و شما با طیف وسیعی از مباحث و تعاریف در این مورد برخورد داشتید. به نظرم توسعه یک فرآیند یا پروژه ای است که سمت و سوی انکشاف ظرفیتها و توانمندیهای یک جامعه را به خودش اختصاص می دهد در واقع فرآیندی است که در جریان آن ظرفیتها و توانمندی های موجود در یک جامعه در راستای غلبه بر مشکلات و بهسازی زیست اجتماعی، اقتصادی و ... جامعه منکشف می شود.

این محقق و نویسنده کشورمان بیان کرد: با این تعبیر توسعه ابعاد مختلفی را در بر می گیرد، اولا باید ظرفیتهای مختلف در عرصه های گوناگون جامعه وجود داشته باشد تا شکوفا شود. فراموش نکنیم که توسعه فی نفسه امری اربتاطی است. بنابراین این ظرفیت و توانمندی به صورت خود به خود و بدون ارتباط با محیط نه موضوعیت دارد و نه شکوفا می شود. اصولا توسعه مستلزم یک محیط ارتباطی مناسب است.

وی با بیان اینکه چند مقوله جزء نیازهای اولیه ورود به مقوله توسعه هستند؛ چه در حوزه اندیشه و تفکر توسعه و چه در حوزه عمل و پروژه ه ای توسعه، گفت: ادبیات توسعه با چند مقوله ارتباط تنگاتنگ دارد یکی بحث ترقی است. ایده یا انگاره ترقی لازمه ورود به بحث توسعه است. باید این فرض وجود داشته باشد که جهان و جامعه و انسان رو به ترقی و شکوفایی است و یا پتانسیل این کار را دارد. چنین باوری باید وجود داشته باشد.

وی افزود: دومین انگاره یا ایده، اصل عقلانیت است. به هر حال این انکشاف در جهت بهسازی زیست اجتماعی یک رویکرد یا کنش عقلانی است. عقل ایجاب می کند که ما درصدد بیشترین استفاده ممکن از بیشترین منابع موجود در راه بیشترین بهسازی و بهبود باشیم. سومین انگاره پذیرش اصلی خودبرسازندگی سرنوشت است یعنی این اصل را بپذیریم که انسان و جامعه خودشان سرنوشت خودشان را می سازند.

وی با بیان اینکه چهارمین انگاره ایده علم گرایی و تکنیک گرایی است، اظهارداشت: ما برای استفاده از این ظرفیتها و توانمندی ها مستلزم دانشی کافی، تکنیکهای مناسب برای بسیج و به کارگیری این ظرفیتها و توانمندی ها در عرصه های مختلف است. این چهار انگاره، انگاره های اصلی هر گونه ذهنیت توسعه و مطالعات و برنامه های توسعه است.

وی در ادامه سخنانش تصریح کرد: اگر ادبیات و مطالعات اجتماعی سیاسی در ایران را بررسی کنیم صرف نظر از اشارات مختصری که مثلا در نیمه اول قرن نوزده در سیاحتنامه ها و خاطرات یا برخی از دولتمردان یا نخبگان فکری و اجتماعی ایران مطرح شده است، ادبیات و انگاره هایی براساس چنین انگاره های مذکور چهارگانه تقریبا از دهه ۱۸۶۰ آغاز می شود. اگر به گفته های عباس میرزا یا نوشته های امیرکبیر یا میرزا صالح و سیاح نشانه هایی از این انگاره ها را به صورت کمرنگ دارد اما اینکه به صورت منقح و مبرهن ظاهر شده باشد چندان خبری نیست.

وی با تأکید بر اینکه بیشتر سفرنامه ها از نوع حیرت نامه ها هستند. یعنی چیزهایی که در غرب اتفاق افتاده را می بینند و چون برایشان جالب یا حیرت آور است آنها را بیان می کنند، اذعان کرد: غرب هنوز برای ما شهر فرنگ است نه به آن اندیشیدیم و نه مبانی و مبادی آنرا شناختیم. در این زمان هنوز در مرحله سؤال قرار داریم.

این استاد دانشگاه در پایان تصریح کرد: در دهه ۱۸۶۰ آثاری ترجمه و منتشر می شود به نوعی این انگاره ها دارد مطرح می شود. رساله دکارت با عنوان گفتار در روش به کار بردن عقل بنام حکمت ناصری(به اسم ناصرالدین شاه) ترجمه می شود. بعد از سقوط امیرکبیر واگشت شدیدی داریم و این واگشتها به صورت مکرر ادامه می یابد. همواره توسعه با فراز و نشیب در ایران مطرح بوده است.

نظر شما