-
۱۳۹۹-۰۷-۲۱ ۱۲:۲۵
متن منتشرنشده به قلم فریدون مشیری درباره محمدرضا شجریان؛
برای او که در قله شهرت ایستاده است نگرانم
دو، سه سال پیش، در چایخانه ولیآباد در سر راه کلاردشت (اگر یادش باشد) نشسته بودیم، چای میخوردیم. خانم و آقایی (از همین مردم) سر میز ما آمدند و با صمیمانهترین و پاکترین کلمات، با تمام وجود و از کمال صفای قلب و محبت محض، از او و هنرش ستایش کردند و شجریان همچنان از شوق و شرم سرخ میشد و سرخی در چهرهاش میماند. آن دو، هنگام خداحافظی چند بار التماسکنان تکرار کردند: «آقای مشیری، تو را به خدا مواظبش باشید، تو را به خدا حفظش کنید. نگذارید سرما بخورد، تو را به خدا...». اما من، کی دیگر دستم به دامان او میرسد که بر قله شهرت ایستاده است و من نگرانش هستم.