نمایش همه
  • میترائیسم ۱۳۹۸-۰۳-۱۲ ۱۲:۱۵

    موضوع ایران در رویارویی با غرب(۲)؛

    بازتاب نزاع میان دو تمدن

    وضعیت جزم‌انگارانه در ایران باعث شده طی سده‌ها سال و حتی تاکنون، نظام ‌اندیشیدن در ایران در نقطۀ ضعف خود مسکوت بماند و نتواند به‌طورقطع از چنگال آن خلاص شود. این در حالی است که در نظام معرفتی غرب به دلیل اینکه تعارض و تقابل میان استدلال‌های منطقی که در میان فلاسفه در جریان است، آنتی‌تزی مکرر پدید می‌آورد که در برابر فکرِ جزم‌انگارانه مقاومت می‌کند. این اصل مهم در واقع نقطۀ قوت نظام معرفتی در غرب را نشان می‌دهد. ولی همین تعارضات و تقابلی که به صورت «حرکت مار» در نظام معرفتی غرب وجود دارد، سبب می‌شود که فرایند معنابخشی و طلب کردن توجیه در هنجارسازی به یک نوع تنازع دامنه‌دار مبدل شود که غایت آن نوعی فلسفۀ پوچ‌انگاری (نیهیلیسم) را در پی دارد. بدیهی است که این مشکل عمده در ساختار نظام معرفتی در غرب همیشه بحران‌ساز است و این مهم، در حقیقت همان نقطۀ ضعف آن به شمار می‌آید.

  • فلسفه ۱۳۹۸-۰۳-۱۱ ۱۱:۰۰

    تأملی در نقش جهان‌بینی ایرانی در پیدایی و پویایی فلسفه یونانی؛

    مورخان چه می‌گویند؟

    در مورد افلاطون نیز صحبت‌های بسیاری در باب تأثیرپذیری او از ایران و جهان‌بینی ایرانی شده است و محققان برجستۀ بسیاری در این زمینه به تتبع و تحقیق پرداخته‌اند که ذکر همۀ آن‌ها از حوصلۀ بحث ما خارج است. ما در اینجا به نقل مطالبی از دو خاورشناس برجسته، نخست پروفسور دوشمن گیمن و پروفسور پانوسی اکتفا می‌کنیم؛ دوشمن گیمن در این خصوص می‌گوید: «در مورد افلاطون، تماس او با ایران به یک امر تقریباً معلوم تاریخی است و مسلم است که آکادمی با نظریه‌های ایران آشنا بوده. این نظریه‌ها، رواجی روزافزون داشت.»

  • یاسپرس ۱۳۹۸-۰۳-۰۸ ۱۲:۰۲

    موضوع ایران در رویارویی با غرب(۱)؛

    ردی بر نظریۀ کارل یاسپرس- «وحدت تاریخ جهان»

    از نگاه یاسپرس تضاد تاریخی و تقسیم‌بندی میان شرق و غرب گویا همیشه به نفع غرب متمایل بوده است. به باور یاسپرس، «باخترزمین روشن‌ترین تقسیم‌بندی‌های تاریخ و غنی‌ترین آفرینش‌ها و ظریف‌ترین نبردهای روحی و معنوی را دارد.» بدین وجه که کارل یاسپرس در حقیقت مبدأ تحول فکری در یونان باستان را ملاک داوری برای وحدت تاریخ جهان قرار می‌دهد. همان‌طور که در سطور بعدی روشن می‌شود، او با تکیه بر این تحول بنیادین، نظریۀ خود را قادر می‌سازد تا طرح وحدت تاریخ جهان را پی‌ریزی کند.

  • اسلام ۱۳۹۸-۰۳-۰۴ ۱۱:۴۶

    معرفی منطق تفکرات و شرحی بر سکولاریسمِ حوزه اندیشه (۲)؛

    نوع دوم و سوم منطق تفکرات

    پژوهشگر شهیر حوزه اسلامی، بسّام تیبی نیز رویکرد دوگانۀ اسلام‌گرایان در مورد عقل را نیمه‌مدرن می‌خواند: «آن‌ها حاصل مدرنیته را به کار می‌برند درحالی‌که ریشه‌اش را لگد می‌کنند.» نتیجه‌ای که نویسندگان می‌گیرند این است که جوامع اسلامی صرفاً می‌توانند به تاکتیک و تکنیک‌های مدرن نایل شوند، ولی سرکوب فکر و عقل و دودلی نسبت به عقل مدرن، آن‌ها را از نیل به ابداعات علمی و گسترش علم و تکنولوژی واقعی بازمی‌دارد، مگر اینکه در مبانی الهیاتی خود شک و تردیدها را برانگیزانند.

  • کاسیرر ۱۳۹۸-۰۳-۰۱ ۱۳:۲۰

    مروری بر شکل‌گیری دو سنت اصلی در تاریخ فلسفۀ مدرن (۲)؛

    برخورد داووس

    فریدمن، کاسیرر را گزینۀ مناسبی برای جمع میان دو سنت تحلیلی و قاره‌ای می‌داند، زیرا از لحاظ سیاسی مدافع جمهوری وایمار بود و هرگز شیفتۀ دو موضع سیاسی‌اجتماعی افراطی هایدگر و کارناپ نشد. او خود را در قلمرو فلسفه، نمایندۀ معاصر فلسفۀ کلاسیک می‌دانست که آن را ایدئالیسم فلسفی جدید می‌نامید و در قلمرو سیاست، خود را نمایندۀ سنت بزرگ کلاسیک، یعنی اندیشۀ سیاسی لیبرال‌جمهوری‌خواه به‌شمار می‌آورد و ازاین‌رو موضع او در هر دو قلمرو مسالمت‌آمیز بود.

  • منطق ۱۳۹۸-۰۲-۳۱ ۱۱:۴۴

    معرفی منطق تفکرات و شرحی بر سکولاریسمِ حوزه اندیشه (۱)؛

    نوع اولِ منطق تفکرات؛ منطق علمی-عقلانی

    مدل‌های ریاضی، زبان و چارچوب اکثر فرضیه‌های علمی را تشکیل می‌دهند. تبیین‌های حاصله از فرمالیسم ریاضی از قیدوبند شرایط مکانی، موردی و کنونی آزمایش و پدیده مورد مطالعه، رها هستند و قادرند در پیکان زمان رو به جلو حرکت کنند؛ ازاین‌رو، توانایی پیش‌بینی کردن را به نظریه‌ها می‌بخشند. به علاوه، عینیت فرمالیستی، مانع تفاسیر موردی و مصلحت‌اندیشانۀ نتایج تجربیات می‌شود، زیرا ملاکی عینی برای پذیرش و نقد نظریه فراهم می‌سازد.

  • علی پایا ۱۳۹۸-۰۲-۳۰ ۱۳:۰۱

    پاسخ‌های علی پایا و حسین پایا به پرسش‌هایی در باب نقش روشنفکران در عرصه عمومی؛

    هیچ جامعه‌ای بی‌نیاز از روشنفکران نیست

    در تفسیر گرامشی، «روشنفکر سنتی» مدافع نظم پیشین است. «روشنفکر ارگانیک» نیز در تعبیر ایدئولوژیک و طبقاتی او، نقش خاصی را در خدمت یک ایدئولوژی خاص ایفا می‌کند. اما اگر بخواهیم مدل گرامشی را که نظیر هر مدل دیگر مواجه با محدودیت‌های زمان و مکان خود بوده است، با شرایط کنونی منطبق سازیم، باید بگوئیم روشنفکر سنتی از دیدگاه او مدافع نظم مستقر است و با تحول و تغییر (بخصوص تحولات اساسی) موافق نیست.

  • فلسفه تحلیل ۱۳۹۸-۰۲-۲۹ ۱۱:۱۸

    مروری بر شکل‌گیری دو سنت اصلی در تاریخ فلسفۀ مدرن (۱)؛

    تقابل فلسفۀ تحلیلی و فلسفۀ قاره‌ای

    فلسفۀ تحلیلی همچون مارکسیسم دوست دارد خود را در قالب مخالفت با ایدئالیسم معرفی کند و ایدئالیسم را آن چیزی می‌داند که مورد انکار این فلسفه است. / فلسفۀ قاره‌ای به‌معنای اخص، برآمده از فلسفۀ نیچه است و در آن اندیشه‌ها و گرایش‌های ضدعقل‌گرا همچون پسامدرنیسم وجود دارند، اما این فلسفه به‌معنای اعم، ایدئالیسم آلمان، مارکسیسم و دنبالۀ آن‌ها در دورۀ معاصر مثل نظریۀ انتقادی را دربرمی‌گیرد.

  • آلتوسر ۱۳۹۸-۰۲-۲۲ ۱۴:۲۶

    لویی آلتوسر؛

    تضاد و فراتعیین‌کنندگی

    راه حل تئوریک پیشنهادی‌ی انگلس در مورد مسئله‌ی رابطه‌ی بین تعیین کنندگی امر اقتصاد در وهله‌ی نهایی و آن تعیین کنندگی‌های ویژه‌ای که توسط روبناها تحمیل می‌شوند، [یعنی] سنن ملی و اتفاقات بین‌المللی را در این بررسی کنار می‌نهم. در اینجا برای من حفظ آنچیزی از او کافی است که بی شک می‌بایست نام آن را انباشت تعیین‌کنندگی‌های موثرِ (ناشی از روبناها و وضعیت‌های ویژه‌ی ملی و بین‌المللی) بر تعیین کنندگی در وهله‌ی نهایی بواسطه‌ی امر اقتصادی، نهاد. به نظرم می‌آید، اینجاست که اصطلاح پیشنهادی من یعنی فراتعیین تضاد می‌تواند روشن بشود. 

  • تقی زده ۱۳۹۸-۰۲-۲۱ ۱۰:۲۱

    تأملی بر مقالۀ «سید حسن تقی‌زاده؛ سه زندگی در یک عمر»، نوشتۀ محمدعلی همایون کاتوزیان؛

    خود را در آینۀ تقی‌زاده دیدن

    یک‌تکه ندیدن زندگی ‌تقی‌زاده به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین روشنفکران مشروطه تاکنون و همچنین یک‌سر خائنانه ندیدن کنش‌های سیاسی-اجتماعی وی حاکی از رویکرد منطقی‌تری به این چهرۀ تاریخی ایران معاصر است؛ رویکردی که با سیطرۀ نگاه ایدئولوژی‌زده و شبه‌امنیتی تلاش دارد تا از مشروطه یک انحراف موقت که با وقوع انقلاب اسلامی از بین رفت، بسازد و چهره‌های اثرگذار در آن را اعضای مخوف لژهای فراماسونی، مزدوران دین‌ستیز، خودفروخته و خودباخته و مترسک‌ها و آلت دست‌های ابرقدرت‌های زمانۀ خود خصوصاً انگلستان نشان دهد.

  • ملکیان ۱۳۹۸-۰۲-۱۷ ۱۱:۵۰

    گزارشی از سخنرانی پژوهشگران ایرانی در سمپوزیوم «مولانا و مهاجرت عرفانی»؛

    حق شب قدر است در شب‌ها نهان

    خود واقعی ما امری بدون صورت است و دارای صورت نیست. اگر با هر کدام از این امور صورت‌دار احساس یگانگی کردم، خودم را گم کرده‌ام یا به تعبیر دقیق‌تر، خودم را به دست نیاورده‌ام و پیدا نکرده‌ام. سفر اصلی مولانا، سفر از این خودهای دروغین به یک خود راستین است که بی‌صورت است و به گفته عارفان همان معنا و روح است و به تعبیر دینی، «المعنی هوالله» یعنی معنا خداست. روح همان خداست.

  • ۱۳۹۸/۰۲/۱۶

    نظریه‌های گذار در گفت‌وگو با حسن قاضی‌مرادی؛

    بازگشت به دموکراسی

    در کل سه عنصر در گذار به دموکراسی وجود دارد: دولت، جامعه، عنصر فراملی.دولت اقتدارگرا، در مجموع، دو جناح تندرو و میانه‌رو دارد. اینها را می‌شود به هر نامی خواند اما دست آخر دو جناحند و سیاست‌شان در تثبیت و تحکیم قدرت دولت با هم متفاوت است. بالطبع اگر در دولت، تندروها دست بالا را داشته باشند، جامعه در برابر دولت ضعیف باشد و عنصر فراملی هم دغدغه حمایت از دموکراسی‌سازی در این یا آن کشور جهان را نداشته باشد، گذار تا موقعی که توازن نیرو به نفع دولت و در دولت به نفع تندروها باشد به تاخیر می‌افتد.

  • امیرکبیر ۱۳۹۸/۰۲/۱۱

    سید علی آل‌داود از ظرافت‌های فهم امیرکبیر از لابه‌لای منابع تاریخی می‌گوید (۲)؛

    خیالات اتابکی امیر

    مرحوم دکتر آدمیت می‌گوید امیرکبیر یک رسالۀ خیالات اتابکی نوشته و هدف او این بوده که بعد از آنکه ایران قدرت یافت، مشروطه‌خواهی را در ایران برقرار کند؛ ولی خود دکتر آدمیت هم می‌گوید که این رساله به دست نیامده است. آدمیت در رسالۀ خیالات اتابکی حدس می‌زده که هدف امیرکبیر این بوده که در ایران به‎تدریج حکومت مشروطه برقرار کند، اما آن زمان پشتیبان نداشتند و نیروهای اجتماعی حامی نداشتند.

  • ال داوود ۱۳۹۸/۰۲/۰۸

    سید علی آل‌داود از ظرافت‌های فهم امیرکبیر از لابه‌لای منابع تاریخی می‌گوید (۱)؛

    امیر در خامۀ مورخان

    انتقادی که می‌توان به دکتر آدمیت وارد کرد این است که او از نقد شخصیت امیرکبیر پرهیز داشته و همان خصلت قهرمان‌پروری ایرانیان در او هم وجود داشت. او آن‌قدر با روش درست و علمی کار کرده که این حس قهرمان‌پروری در طول کتاب پنهان و مخفی است؛ اما واقعیت این است که اگر کسی با دید محققانه به این کتاب بنگرد، انگیزۀ جانب‌داری از امیرکبیر در آن دیده می‌شود؛ او کوشش می‌کند تا نقطه‌ضعف‌های امیرکبیر را بپوشاند.

  • پرویز صداقت ۱۳۹۸/۰۲/۰۴

    ماهیت ساختار اقتصاد سیاسی ایران در گفت‌وگو با پرویز صداقت؛

    نولیبرال در مقام یک پروژه طبقاتی

    حاکمیت یک ابژه مستقل از جامعه نیست. یک رابطه اجتماعی است که به همراه خودش پیامدهای اجتماعی در شکل‌گیری طبقات فرادست و فرودست جامعه دارد. منتقدان نولیبرالی دانستن برنامه‌های اقتصادی در ایران، حاکمیت را از جامعه منتزع می‌کنند و یک الگوی اقتصادی ارایه می‌دهند و می‌گویند در این الگوی اقتصادی چون این اجزا نولیبرالی نیست پس کل آن نولیبرالی نیست.

  • اسپینوزا ۱۳۹۸-۰۲-۰۴ ۰۹:۱۳

    آیا باید «بازگشت اسپینوزا» را به «بازگشت به اسپینوزا» گره بزنیم؟

    چرا امروز اسپینوزا؟

    اسپینوزیسم برخلاف انواع و اقسام فلسفه‌های آپوکالیپتیک و هزیمت‌طلبانه در دل تاریکی این «قرون‌وسطای» پایان تاریخ، به عوضِ چرخیدن به دور مغاک یأس، ترس، تسلیم و مرگ، به‌سوی شاهراه امید، مقاومت، خرد و حیات جهت‌گیری کرده است؛ نزد اسپینوزا هیچ خبری از فروکاهش انسان و هر حالتی، به ابژه و تابعی در مقابل قدرت برساختۀ (potestas) حاکم نیست.

  • شادکامی ۱۳۹۸-۰۲-۰۲ ۱۲:۲۴

    دربارۀ انضمامیت شادکامی؛

    خوشبختی یک حس درونی نیست

    شادکامی چیزی از جنس احساس (feeling) است و نه از جنس هیجان (emotion)؛ به این معنا که روان‌شناسی با تقلیل شادکامی به یک هیجان، قابلیت‌های آن به‌عنوان یک تجربۀ انسانی موقعیتمند را تخریب می‌کند و شادکامی صرفاً در خنده‌ای ممتد که بیش از هر چیزی شبیه رفتاری مکانیکی و بی‌ربط به احساس انسان است، نمود می‌یابد.

  • طه ۱۳۹۸/۰۱/۲۶

    آیا دانشگاه آزاد در راه کالایی شدن علم قدم برداشت؟/ گفت و گو با طه هاشمی؛

    توسعه عدالت آموزشی ؟!

    من معتقدم که دانشگاه آزاد یک امکانی را فراهم می کند که همه کسانی که علاقمند به تحصیلات عالی هستند اما قادر نیستند در دانشگاه دولتی قبول بشوند وارد دانشگاه شوند. چون اگر ما این امکان را فراهم نکنیم به خارج می روند. می دانید یک دانشجویی که از اینجا می رود خارج از کشور چقدر از نظر مالی ضرر به کشور می خورد، از نظر فرهنگی بچه ها چه مشکلاتی پیدا می کنند کم نیست.

  • آبراهامیان ۱۳۹۸-۰۱-۲۴ ۱۱:۱۸

    بررسی انتقادی کارنامه یرواند آبراهامیان در گفتارهایی از هاشم آقاجری، محمد مالجو و مصطفی عبدی؛

    راوی ایران بین دو انقلاب

    آبراهامیان در بخش اعظم آثارش آگاهی و شعور انسانی را بدون میانجیگیری تجربه‌های زیسته و شیوه زندگی به هستی اجتماعی ربط می‌دهد. مهم‌ترین و آشکارترین مثال از این نوع تئوریزه کردن را در فصل اول و مقدماتی ایران بین دو انقلاب می‌بینیم. آنجا تحلیلی درخشان از قومیت و طبقه در دوران قاجار ارایه می‌کند و بعد بلافاصله بدون توجه به شیوه زندگی و تجربه‌های زیسته سوژه‌های مورد بحث به آگاهی طبقاتی و در واقع به ناآگاهی طبقاتی و تکوین نیافتن آگاهی طبقاتی در اثر اثربخشی عامل دیگری(قومیت، قبیله و...) می‌پردازد.

  • آگامبن ۱۳۹۸-۰۱-۲۰ ۱۱:۰۲

    جورجیو آگامبن پرده از راز شر برمی‌دارد؛

    چرا پاپ بندیکت شانزدهم واقعاً کناره‌گیری کرد

    به نظر آگامبن، کلیسا کارکردی در طرح الهی برای رستگاری دارد، اما نه به‌عنوان نیروی ارگانیکِ خیر. بدین‌ترتیب چنین طرحی با این تز الهیاتی تاریخی و تشخیصی-زمانی جایگزین می‌شود که کلیسا همواره و هم‌زمان «هم کلیسای مسیح و هم کلیسای دجال» است. این تفاوت و بدین‌ترتیب «راز شر» (برحسب این تفسیر) نخست در «پایان زمان» یا به عبارت بهتر، در جریان «زمانِ پایان» رفع می‌شود.

  • هابرماس ۱۳۹۸-۰۱-۱۹ ۱۰:۰۹

    «هابرماس، زبان و کنش همرسانی» با حضور حسینعلی نوذری، مسعود پدرام و ناصرالدین تقویان؛

    غایت گفت‌وگو صلح است

    در مورد موضع هابرماس و نوع گفتمانی که در ایران ارایه داد، باید اشاره کرد که آن موضع دست پخت اطرافیان بود. به همین دلیل مواضعی که اتخاذ کرد، اساسا با بحث نظریه کنش ارتباطی و دیگر دیدگاه‌های او مغایرت داشت. یکی از انتقادهایی که به هابرماس وارد شد، همین معنا بود. او در یکی، دو سخنرانی و مطالبی که بعد از بازگشت از ایران نوشت، به این زمینه‌سازی و فراهم کردن پاره‌ای از شرایط که او در آن شرایط صحبت کند، اشاره کرد. این امر صرفا به هابرماس مربوط نمی‌شود. دیگر متفکرانی هم مثل والرستاین و آلن تورن که به ایران آمدند، به این مشکل دچار شدند. بنابراین زمینه (context)‌های بحث متفاوت است و باید به این اختلاف زمینه‌ها توجه کرد.

  • پوپولیسم ۱۳۹۸-۰۱-۱۸ ۱۰:۳۹

    بازتابی کوتاه از شماره بیست و سوم نشریه فرهنگ امروز؛

    شناخت مفهوم پوپولیسم

    پوپولیسم را نمی‌توان یک ایدئولوژی به حساب آورد، نه به مفهوم آگاهی کاذب مارکسی، نه یک دستگاه منسجم فکری و معرفتی که دارای هستی‌شناسی خاص خود است، بخشی از یک سیاست دیگر است و هنگامی نام امر سیاسی به خود می‌گیرد که مورد استفاده احزاب قرار گیرد. آن‌ها به دنبال اقلیت و یا فرودستانی می‌گردند تا با تحریک احساس هویتشان با ادعایی بتوانند وارد میدانشان کنند. در این خصیصه آن‌ها با اکثریت سر سازگاری ندارند. سیاستشان بر مبنای تحریک هویت تعریف می‌شود چون پیرو اقلیت هستند.

  • هابسبام ۱۳۹۸/۰۱/۱۷

    گفت‌وگو با اریک هابسبام (۱۹۹۵)؛

    تاریخ در «عصر نهایت‌ها»

    در زمینه‌ی فاشیسم در ایالات متحد، اعتقاد دارم که جنبش‌های ارتجاعی، [از جمله] جنبش‌های نژادپرستانه، همگی بسیار قدرتمندند، اما فکر می‌کنم به سنت فاشیستی در اروپا تعلق ندارند یا نداشتند. تناقض اینجاست که به نظر می‌رسد پس از مرگ فاشیسم، نشانه‌های بیشتری از آن وجود دارد. این واقعیت که راست افراطی یا بخش مهمی از راست افراطی به نمادها و حتی به منبع الهام ایدئولوژیکی فاشیسم اروپایی، به‌ویژه نازیسم، گریز می‌زنند، برایم جالب به نظر می‌رسد. منظورم افرادی است که مواد منفجره زیر خط‌های راه‌آهن می‌گذارند و خود را پسران گشتاپو می‌نامند.

  • ایرانشهری ۱۳۹۸-۰۱-۱۷ ۱۲:۰۷

    دیدگاه انتقادی به تاریخچۀ فکر ایرانشهری؛

    مبادی دولت ملی در تاریخ ایران

    از آغاز برآمدن ساسانیان تا فراهم آمدن مشروطه‌خواهی (دوران قدیمی ایران) تمامی دولت‌هایی که بر این سرزمین فرمان راندن، نتوانستند و یا به عبارتی امکانات نظری آن را نداشتند که در تشکیل «دولت انضمامی» توفیق یابند. حتی این امکانات نظری که بعدها به دست مشروطه‌خواهان افتاد، به دلیل برچسب وارداتی بودن، خاصیت اولیه‌اش را از دست داد و در نهایت آماج غرب‌زدگی شد. به‌عبارت‌دیگر، حتی در آنجایی که موادی برای توصیف دولت انضمامی فراهم آمد، نتوانست پاسخ‌گوی نیازهای اولیه آن باشد.

  • فرهادپور ۱۳۹۸-۰۱-۱۷ ۱۰:۴۹

    تاملاتی درباره انقلاب در گفتارهایی از مراد فرهادپور، صالح نجفی و محمد مالجو؛

    شعله امید برای بهروزی همگان

    آدورنو می‌گوید هدف همه انقلاب‌ها نوعی غلبه بر ترس است و ترس نیز، ترسی اسطوره‌ای است که نهایتا در ریشه‌های ماقبل تاریخی هر گونه نظام سلطه، اعم از سلطه سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی یا ... قرار دارد. یعنی هر شکلی از فرادستی-فرودستی به ریشه‌های اسطوره‌ای باز می‌گردد و انقلاب می‌کوشد بر این ترسی که اسطوره در دل همه شکل‌های تجربه اجتماعی درج کرده، غلبه کند.

  • نیچه ۱۳۹۷-۱۲-۲۰ ۰۹:۵۸

    جستاری دربارۀ زندگی فردیک ویلهلم نیچه؛

    نیچه، قهرمان تراژیک کهکشان فلسفه

    دیونیزوس (خدای شراب و تاک) برای نیچه نماد رود سرکش زندگی است که تمام سدها را می‌شکند و هیچ بندوباری نمی‌شناسد؛ قانون طبیعت که در پی زایش‌ و عشرت برای بقاست. در آیین‌های دیونیزوسی می‌بینیم که پرستندگان ژولیده و سرمست، سرازپانشناس با زندگی یکی می‌شوند و با خنیاگری سدهای آبرو و شرم فرومی‌ریزد و زنان و مردان در رود زندگی غوطه‌ور می‌شوند. این طغیانی است که با صداهای رهاشده از حنجرۀ هستی به دنبال زندگی و مسرت است. اما آپولون نماد نور، خرد، اندازه و بندوبار است. نگره‌ای که نمایندۀ ایزدان قانون‌گذار المپ است که چارچوب‌های متعالی زندگی فردی و اجتماعی را برساخته‌اند.

  • فلسفه دین ۱۳۹۷-۱۲-۱۹ ۱۰:۲۳

    سیری در تاریخ فلسفه دین/ گزارشی از سخنرانی امیر اکرمی استاد مطالعات تطبیقی و اسلام‌شناسی دانشگاه ییل

    عقل و اعتقاد دینی

    ۳ رویکرد عمده فلسفی یعنی فلسفه متافیزیک، فلسفه معرفت‌شناختی و فلسفه زبان‌شناختی در فلسفه دین نیز بازتاب می‌یابند. یعنی می‌توان نوع نگاه یک فیلسوف به دین را متاثر از نوع نگاه عمده فلسفی در هر یک از این ۳ رویکرد خواند و رنگ غالب فلسفه دین او را تشخیص داد.

  • سروش ۱۳۹۷-۱۲-۱۳ ۱۱:۲۷

    پاسخ به این سوال که چرا ستایش عبدالکریم سروش از امام خمینی تازگی ندارد؟

    سروش دیروز، سروش امروز

    پرمبرهن است که نظر عبدالکریم سروش درباره امام خمینی تغییری نکرده است و آنچه تغییر کرده است تنها نحوه نام بردن این روشنفکر دینی از آن رهبر دینی است. سروش در گفتارهای پیش از مهاجرت خویش، رهبر انقلاب ۱۳۵۷ را «امام امت» می‌نامید و پس از مهاجرت و اقامت اجباری از ایشان با عنوان «آقای خمینی» یاد می‌کند. اما همچنان در دایره کسانی قرار دارد که امام خمینی را ستایش می‌کنند. عبدالکریم سروش در دهه‌ ۵۰ در هوادار رهبر انقلاب ۱۳۵۷ می‌شود، در دهه ۶۰  و ۷۰ مجذوب ایشان می‌شود، در دهه ۸۰ و۹۰  از ایشان فاصله می‌گیرد. اما سروش در هر سه دوره عظمت شخصیتی امام خمینی را ستوده است و از این بابت چندان فرقی میان سروش دیروز و سروش امروز نیست.

  • اعتماد ۱۳۹۷-۱۲-۰۶ ۱۰:۴۵

    اعتماد به روایت مصطفی ملکیان؛

    بزرگ‌ترین سرمایه‌ای که از دست داده‌ایم

    اعتماد به لحاظ متعلقش (یعنی اعتماد به چی) هم محل بحث‌های گوناگون است. در این جا باید تفکیک بزرگی میان اعتماد به خود و اعتماد به دیگران صورت داد. یعنی من به لحاظ اخلاقی گاهی نیاز و وظیفه دارم که به خودم اعتماد کنم. یعنی هر کسی وظیفه اخلاقی دارد که در مواردی (نه در همه موارد) به خودش اعتماد کند. گاهی نیز متعلق اعتماد خود من نیستم، بلکه دیگری (کسی یا موجودی غیر از من) است. وقتی متعلق اعتماد موجودی غیر از من است (یعنی من باید به دیگری اعتماد کنم)، آن دیگری خود به سه قسم تقسیم می‌شود...

  • فارابی ۱۳۹۷-۱۲-۰۴ ۱۳:۰۰

    نسبت فلسفۀ سیاسی فارابی و شیعه؛

    جایگاه فارابی در میانه جدال شیعه و سنی

    هرچند فارابی و شیعه که مبنای مشترک و عمومی دارند، هر دو معتقدند که حکومت حاکم عاقل زنده، برتر از حکومت قانون است، با این تفاوت که عقل و شعور امام منشأ دینی دارد درحالی‌که عقل، رئیس اول، حکمت بشری است. داوری در باب آنچه گفته، این استنباط است که عقل انسانی برتر از عقل الهی است؛ نتیجه به لحاظ رادیکال، غیرقابل پذیرش است. عقل بشری مستقل و خودبسنده به خود است و این معقول و قابل فهم است، اما ادعای برتری بر نور الهی امام ساختگی است...