به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ شب گذشته در ادامه برنامههای «سینماانقلاب» فیلم «بیگانه»ساخته بهرام توکلی در تالار اندیشه حوزه هنری به نمایش درآمد، سپس جلسه نقد و بررسی این فیلم با حضور محمدتقی فهیم و حبیب رحیمپور ازغدی برگزار شد.
در این نشست نقد و بررسی، بر خلاف شبهای گذشته هیچ کدام از عوامل فیلم «بیگانه» حضور نداشتند و کارشناسان حوزه علوم انسانی و دینی ناچار شدند بدون شنیدن نظرات عوامل فیلم به بحث در مورد این فیلم بپردازند.
رحیمپور ازغدی در ابتدای سخنانش ضمن اشاره به این نکته که فیلم «بیگانه» نسبت به فیلم قبلی این کارگردان «آسمان زرد کمعمق» از قابلیتهای بیشتری برخوردار است؛ نسبت به انتقال مفاهیم موردنظر کارگردان انتقاد کرد.
وی در مهمترین بخش سخنانش گفت: آنچه سینمای توکلی را روز به روز دچار نوعی تشدد و عقبنشینی میکند، بحث استفاده از مضمون و محتوای منطبق با جامعه ایران است. به نظر من کارگردان هم به این نتیجه رسیده که داشته ها و اندیشه های بومی اش رو به کاهش نهاده است و به همین دلیل به سمت اقتباس میرود. کارگردان در ابتدای فیلم می نویسد که این اثر برداشتی آزاد از نمایشنامه «اتوبوسی به نام هوس» است. اما به نظر من این برداشت آزاد نیست. بلکه بازسازی نعل به نعل نمایشنامه تنسی ویلیامز است. فیلمی که «الیاکازان» از روی نمایشنامه «اتوبوسی به نام هوس» بازسازی میکند در مورد انحطاط و فروپاشی جامعه آمریکاست که کارگردان آن اثر آمریکایی آن را به تصویر کشیده است. اما در ایرانیزه کردن این نمایشنامه مشکل اصلی از سوی آقای توکلی آغاز می شود. چون ایشان سعی کرده است که عین به عین نمایشنامه را بازسازی کند و این برای فیلم ایجاد مشکل میکند.
این منتقد تصریح کرد: بسیاری از صحنههای فیلم به خاطر خط قرمزهایی که وجود دارد امکان بازسازی آن وجود ندارد و این سبب می شود که قصه گنگ بشود. این فیلم گافهای فیلمنامهای بسیاری دارد و این سبب می شود که تماشاگر نتواند شخصیت اول فیلم «برانشی» را به درستی بشناسد. گونه این فیلم ملودرام است و همذات پنداری بیننده با شخصیتها مهمترین قسمت فیلم است. مخاطب خودش را جای شخصیت های فیلم قرار می دهد اما در جامعه ما بعید است که زنهای کشورمان بتوانند خودشان را جای «نسرین» شخصیت اول فیلم «بیگانه» قرار دهند وبا او همذاتپنداری کنند.
در ادامه محمدتقی فهیم دیگر کارشناس حاضر در جلسه در مهمترین بخش از سخان خود گفت: «ما نمیخواهیم در وهله اول وارد این حیطه شویم که فیلم بیگانه تا چه حد مشابه نمایشنامه «تراموایی به نام هوس» است و اینکه چقدر در سایه آن نمایشنامه است.در اینجا چند نکته از اهمیت بیشتری برخوردار است. اول اینکه چرا سینمای اقتباسی؟ یعنی چه اتفاقی می افتد که کارگردان به سراغ چنین نمایشنامههایی میرود.من نمی خواهم بگویم که از اساس این سینمای اقتباسی، نشانه فقر فکری کارگردان است. اما در این سینمای اقتباسی خیلی سنخیتی بین مبدا و مقصد وجود ندارد. بنابراین این ذهنیت را به وجود می آورد که کارگردان دچار فقر فکری است و به همین دلیل رو به اقتباس میآورد و یا میخواهد پیامی را منتقل کند که آن پیام به شدت مناقشهبرانگیز است و به یک شکلی می خواهد از خود رفع مسئولیت کند و مسئولیت خود در قبال فیلم را بر گردن اثر اقتباسی بیفکند.
وی خاطرنشان کرد: نکته بعدی فضاسازیهای اثر سینمایی است. چه میشود که یک اثری با فرهنگ مدرن آمریکایی میآید و ایرانیزه می شود و بناست که جامعه ایران را از همان منظر آمریکایی مدرن نگاه کند و بعد که ایرانیزه می شود در طبقه مرفه ایران بازسازی نمیشود، بلکه در طبقه فرودست این بازسازی شکل می گیرد. کارگردان این اثر کاملا دغدغههای روزانه خود را موضوع سینمایش قرار داده و سپس آن را به افرادی تسری داده است که با خودش فرسنگها فاصله دارند. این تسری دادن به شدت مناقشه برانگیز است و این سوال را برای من پیش می آورد که چرا چنین موضوعی چنین ذهن کارگردان را درگیر کرده است.
فهیم خاطرنشان کرد:من فکر می کنم که فایده اصلی هنگامی در این جلسه حاصل میشد که آقای توکلی هم در این میزگرد حاضر میبودند؛ یعنی تا بازتاب برقراری دیالوگ با این سنخ افراد باز نشود، خیلی نمیتوانیم این نوع ادبیات پیش برنده را پیش ببریم و از اساس باید یک سری سوالات از آقای توکلی پرسید که چرا این برای شما میشود یک موضوع سینمایی. اصلا چرا سینمای اقتباسی و چرا اقتباس از این اثر و چرا تسری دادن به افرادی که بیرون از دایره زندگی شما هستند؟»
نظر شما