شناسهٔ خبر: 13853 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نجنبیم خارجی‌ها جشن ملی‌مان را می‌دزدند

قطب الدین صادقی کارگردان و پژوهشگر تئاتر با اشاره به لزوم بازآفرینی آیین های کهن ایرانی در آثار مختلف هنری و جلوگیری از فراموش شدن این مراسم بر این نکته تأکید کرد که آیین نوروز تنها مختص نقشه گربه‌ای ایران نیست و متعلق به فلات بزرگ ایران است و از آن می‌توان به عنوان آیینی برای پیوند سیاسی استفاده کرد.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ آیین ها و اساطیر بخش مهمی از هویت هر ملت هستند بنابراین آیین هایی چون روحوضی، شبیه خوانی و جشن نوروز به عنوان بخشی از هویت و میراث فرهنگ ایرانی در طول تاریخ محسوب می شوند. در دوران معاصر و با ورود تکنولوژی جدید به دنیای انسانها لزوم توجه به این آیین ها بیشتر از گذشته احساس می شود چون جدا از جنبه تاریخی از بعد روانشناسی هم این مراسم و اسطوره ها برای ما قابل اهمیت هستند چون در واقع بخشی از افکار و واکنش های امروزی ما حاصل اتفاقاتی است که از گذشته در ناخودآگاه ما نهادینه شده است.

در بخش دوم از گفتگو با قطب الدین صادقی پژوهشگر و کارگردان تئاتر درباره لزوم پرداختن به آیین ها و مراسم کهن در دنیای معاصر، تلاش برای فراموش نشدن و بازآفرینی آنها در دل هنر و همچنین بی توجهی مدیران فرهنگی به این آیین ها به دلیل عدم شناخت مطرح شد.

صادقی درباره ضرورت پرداختن به آیین های باستانی در تئاتر و بی توجهی مسئولان فرهنگی به این آیین ها توضیح می دهد: برای به وجود آمدن پیوند بین آئین و نمایش قبل از هر چیز اهل فن باید فرهنگمان را بشناسند. ارزشهای مثبت و خلاقه که دارای روح جمعی و تبلور آرزوها و آرمانهای ماست را مورد مطالعه قرار دهند چون مطمئنا بعد از اینکه این آیین های کهن را شناختند آنها را دوست خواهند داشت. الان این آیین ها را دوست ندارند چون آنها را نمی شناسند. بعد از مطالعه و رسیدن به شناخت است که مسئولان ما ترغیب می شوند کاری انجام دهند.

وی ادامه می دهد: باید شرایطی هم فراهم شود تا هنرمندان ما بتوانند در این زمینه کار کنند. در حال حاضر نیاز پرداختن به آیین های کهن ایرانی کاملا احساس می شود. به خاطر اینکه اگر این اسطوره ها و مراسم شفاهی هزار ساله را تثبیت نکنیم و اگر در ژانرهای نمایشی، رمان، شعر، فیلم و هنرهای دیگر آنها را بازآفرینی و بازتولید نکنیم خطر از بین رفتنش بسیار زیاد است.

صادقی یادآور شد: ما در دوره ای هستیم که هویت ما، هویتی یکدست و منسجم که از نسل قبل به نسل جدید انتقال پیدا کرده باشد، نیست. چون هویت ما در آن واحد و در عرصه حیات روزانه در معرض چندین فرهنگ صنعتی، تکنولوژی، تجاری و علمی جهان قرار دارد. بنابراین در لابه لای اینها ما باید آنچه را که ارزشمند است حفظ کنیم. این امر بدست نمی آید مگر از طریق یک کار جدی فرهنگی و هنری.

این کارگردان تئاتر درباره علاقه شخصی به روی صحنه بردن مراسم آیینی کهن و دادن بعد نمایشی به آنها متذکر می شود: من خودم میرنوروزی را نوشته ام و به دنبال فرصتی می گردم که اگر بشود در جشنواره سال آینده بتوانم آن را به صحنه برده و بعد تا پایان نوروز آن را اجرا کنم. چون این آیین مناسب اجرا در ایام نوروز است. در همین ارتباط قرار است با علی مرادخانی معاون هنری وزارت ارشاد ملاقاتی داشته باشم چون این نمایش، اثر عظیمی است و از حالا باید برنامه ریزی ها برای اجرایش انجام شود. در دل این نمایش هم موضوع دفاع از زن را مطرح کرده ام اما چارچوب نمایشنامه بر اساس آئین میرنوروزی بنا شده است.

صادقی که در عرصه اجرای نمایش و پژوهش فعالیت‌های متعددی در خصوص احیایی آیین‌های کهن ایرانی انجام داده است، می افزاید: من به سهم خودم در حفظ، انتقال و بازآفرینی آیین ها تلاش کرده ام. فکر می کنم می شود بسیاری از این آئین ها را در نمایشهای‌مان چه مستقیم و به این شکل که اسطوره ها قهرمان اثرمان باشند و چه غیر مستقیم و به شکل حضور در پس زمینه نمایش وارد کنیم. اما عینا تکرار کردن آنها درست نیست چون می شود خود آیین. ما باید از مصالح، زیبایی شناسی، نمادها و مناسباتی که در آن آیین است به سود یک تولید تازه استفاده و آن را به روز کنیم. کاری که من تلاش کردم در نمایشنامه «میرنوروزی» آن را انجام دهم.

این کارگردان با بیان اینکه برای رسیدن به این هدف مدیریت و حمایت نهادهایی چون وزارت ارشاد، حوزه هنری و صدا و سیما لازم است، ادامه می دهد: به این آیین ها باید به عنوان ذخیره معنوی ما نگاه شود. این آیین ها فقط مراسمی مربوط به طبیعت نیست و نشانی از کفر و شرک هم درشان وجود ندارد بلکه پاکی و قداست و میهن دوستی در این آیین ها مطرح می شود اما متاسفانه تعریف های ما محدود است.

کارگردان «خاطره ای نداشتم حتی اگر هزار سالم بود» تصریح می‌کند: ما باید تکیه گاههای معنوی و روانی مان را پیدا کنیم و روی آنها کار کنیم که به نظرم بزرگترین آنها نوروز است. ما از نوروز مراسم ملی بزرگتری نداریم. این مراسم از ۱۰ روز قبل از آغاز فروردین شروع می شود و تا دو یا سه هفته بعد از فروردین هم ادامه پیدا می‌کند. هیچ ملتی جشنی به این باشکوهی برگزار نمی کند، حتی این جشن و فرهنگ در تاجیکستان، افغانستان و آسیای میانه به همین بزرگی برگزار می شود. ما می توانیم جشن نوروز را به عنوان یک وسیله برای تفاهم و پیوند بین نیروهای سیاسی استفاده کنیم.

وی با اشاره به اینکه باید در حفظ این آیین های کهن کوشید، عنوان می کند: اگر اقدامات لازم صورت نگیرد ما روز به روز از لحاظ غنای فرهنگی فقیر می شویم و مثل مولانا، چوگان، تار و خیلی های دیگر را که از ما دزدیدند و به نام خودشان زدند این جشن هم کم کم از آن کشورهای دیگر خواهد شد. چون تعریف مسئولان تراز اول ما از فرهنگ بسیار تنک است ما داریم آنقدر ضربه می خوریم.

کارگردان «سحوری» عقیده خود را درباره چگونگی حفظ آیین نوروز چنین بیان می کند: عقیده ام این است که کار فرهنگ و هنر اساسا کار آدم‌های مستقل است و کار دولت نیست اما دولت مجبور است زمینه تولید و شکوفایی آن را فراهم آورد. مثلا درباره همین سفره هفت سین می توان ده‌ها سریال و رمان ساخت و یا تئاترهای ارزنده ای پدید آورد البته در صورتی که نمادهایش را به درستی بکاویم و معناشناسی کنیم.

این مدرس دانشگاه ادامه می دهد: مثلا باید واکاوی کنیم که چرا همه شب عید سبزی پلو با ماهی می خورند و یا دلیل اینکه سر سفره هفت سین آینه می گذارند، چیست. همه این موارد معنای خاصی دارند و هزاران سال است که با ما هستند. این نمادها همه اسطوره هستند و در ناخوداگاه قومی ما وجود دارند. در حقیقت زمانی اسطوره وجود دارد که در ناخوداگاه ما باشد و آدمها ندانند که چرا این اعمال را انجام می دهند. این اعمال به بخش تاریک ذهن ما، به آن وجدان مغفول، به آن ناخوادآگاه قومی رفته و آدمها این اعمال را انجام می دهند اما نمی دانند چرا. حالا برعهده ما پژوهشگران است که این اسطوره ها و آیین ها را تحلیل کنیم.

وی در ادامه سخنان خود متذکر می‌شود: به این مسأله توجه کنید که در طول قرن ها نه مغول ها، نه یونانی ها و اروپایی ها و نه هیچ قوم دیگری نتوانستند جشن نوروز را از توده های مردم بگیرند پس یک چیز پایان ناپذیر و انکار نشدنی در این مراسم وجود دارد که فقط هم مربوط به نقشه گربه ای شکل ایران نمی شود و متعلق به کل این فلات عظیم است. از این موضوع باید به عنوان یک شانس بزرگ، یک امتیاز، یک بخت منحصر به فرد استفاده کنیم. قبل از هر چیز این جشن باعث به وجود آمدن تفاهم ملی می شود و همه قومیت ها از ترک و کرد و لر و بلوچ آن را برگزار می کنند. پس در پرتو این اسطوره ها است که ما می توانیم یک زبان مشترک ملی پیدا کنیم و دلها و روح ها و قلب و عواطف مان همه یکی شود.

وی با اشاره به برنامه ریزی طولانی مدت برای حفظ آیین های کهن می گوید: نباید از این بخت های نیرومند و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل فرهنگی غافل باشیم. اما این کارها برنامه ریزی طولانی مدت می خواهد. برنامه های مقطعی به درد نمی‌خورد چون باید یک مغز متفکر و یک اتاق فکر پشت این قضیه باشد. جهل داخلی و قدرت فرهنگ خارجی نمی گذارد ما به نتیجه برسیم. تنها وقتی که ما می توانیم از این قدرت و تکنولوژی خارجی که بسیار هم تاثیرگذار و انکار نشدنی است، فرار کنیم وقتی است که جهل داخلی ما تبدیل شود به روشن بینی داخلی.

صادقی در پایان صحبتهایش یادآور می شود: باید من در درون سرزمینم برای حفظ این آیین ها تقویت شوم نه اینکه در کشور خودم هم جلوی پرداختن به این مسائل گرفته شود. بنابراین باید یک مکانیزم دفاعی برای دفاع از ارزش های مثبت و ماندگار پیدا کنیم. الان این مکانیزم دفاعی خلق فرهنگ و هنر است و هیچ چیز نمی تواند مثل فرهنگ و هنر این آیین ها را تبلور ببخشد.

نظر شما