شناسهٔ خبر: 22451 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

چرا زبان، اصلی‌ترین موضوع فلسفه معاصر است؟

مرضیه پیراوی ونک مولف کتاب «زبان در تفکر هایدگر» می‌گوید هایدگر در آثار مختلف خویش به تدریج از تمرکز روی ساختار وجودی انسان و زبان آدمی، به پرسش و تامل در باب خود هستی و زبان حقیقت از طریق تفکر شاعرانه یا هنرمندانه روی می‌آورد. هایدگر متقدم و متاخر یک هایدگر است که تمام دغدغه‌اش بازگشت به تفکر به معنای اصیل کلمه و نزدیک شدن به لوگوس (زبان هستی) است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مارتین هایدگر (Martin Heidegger) متفکر مشهور و تاثیرگذار آلمانی در قرن بیستم  26 سپتامبر 1889 در خانواده‌ای که خادم کلیسای کاتولیک بودند به دنیا آمد. دغدغه‌های فلسفی او به دوره نوجوانی‌اش باز می‌گردد. هایدگر کرسی فلسفه در دانشگاه ماربورگ و فرایبورگ را داشت. او یکی از معروفترین فیلسوفان قرن بیستم بود که با شیوه‌ای نوین به تامل درباره وجود پرداخت و فلسفه او بر دیدگاه‌های بسیاری از فلاسفه بعد از او اثر گذاشت. زادروز وی امسال مقارن شده است با جمعه چهارم مهرماه 1393. از آنجا که انتشارات موسسه مطبوعاتی ایران به‌تازگی کتاب «زبان در تفکر هایدگر» اثر دکتر مرضیه پیراوی ونک را منتشر کرده است، به بهانه انتشار این کتاب و زادروز هایدگر، گفت‌وگویی با مؤلف آن انجام داده‌ايم.

ـ در ابتدا بفرمایید که پیام اصلی هایدگر و علت تاثیرگذاری هایدگر بر فلسفه معاصر در چیست؟
 هایدگر دانشجوی ادموند هوسرل و استاد فیلسوفان بزرگی چون گادامر بود. این معرفی نشانگر راه و رسم پدیدارشناختی وی و اهمیتش در حوزه هرمنوتیک است. تاثیرگذاری هایدگر برفلسفه معاصر به جهت نوع و وسعت نگاهی است که به «هستی (عالم و آدم)» دارد. از نظر هایدگر تاریخ فلسفه غرب تاریخ غفلت و فراموشی «هستی» است و این در حالی است که هستی، اساس و بنیاد همه چیز است. به نظر هایدگر، در این دوره عسرت و فراموشی ــ که مدرنیته بیشترین سهم را در غفلت آدمیان از اصل و بنیاد خویش داشته است ــ رسالت هنرمندان و متفکران آن است که خود و دیگران را به تفکر و تذکر در باب هستی و حقیقت وادارند و پرسش از آن را از سر گیرند. 

ـ شما در اثر خود ــ «زبان در تفکر هایدگر» ــ زبان را اصلی‌ترین موضوع فلسفه معاصر و البته هایدگر دانسته‌اید. علت این اهمیت در کجاست و اصولاً تعریف هایدگر از زبان چیست؟
اولین اصل در خوانش و فهم متفکری همچون هایدگر، همدلی (Sympathy) با تلقی پدیدارشناسانه او از «زبان» یا هر موضوع دیگر است. «زبان» از نظر متفکر پدیدارشناسی چون هایدگر در آواها یا الفاظ شفاهی محبوس نمی‌شود بلکه مراد از «زبان» بر اساس ریشه‌شناسی (Etymology) کلمه «لوگوس»، در اصل، خود هستی یا به عبارتی عرصه ظهور و بروز همه چیز است. تمام آنچه هست و روی می‌دهد یعنی به منصه ظهور می‌رسد، در «زبان» است. به اختصار باید گفت بنیاد همه چیز خود هستی یا حقیقت نامستوری است که به انحا و اشکال مختلف، خود را نشان می‌دهد. این بروز و ظهور، «زبان» است. «زبان»، زبانِ هستی است که در تمام پدیده‌ها از جمله آدمی نیز حضور دارد. زبان آدمی در پرتو زبانِ هستی، موجب گشودگی و آشکارگی می‌شود و بنابراین هرگز نمی‌توان انسان را مالک زبان دانست. شایسته است در این مقام به بیانی روشن به بحرانی که امروزه دنیای معاصر با آن روبه‌روست اشاره‌ای شود و آن، تنزل نگاه بشر به شان زبان است تا جایی که زبان در حد گفت‌وگوهای روزمره، بیهوده گویی و ژاژخایی تنزل یافته است.
 
- از تطور اندیشه هایدگر به هایدگر متقدم و متأخر تعبیر می‌شود. سیر تطور زبان در اندیشه هایدگر چگونه است؟
همان طور که در متن کتاب «زبان در تفکر هایدگر» آمده، ما با دو یا سه هایدگر روبه‌رو نیستیم اگرچه این متفکر در آثار مختلف خویش به‌تدریج از تمرکز روی ساختار وجودی انسان  و زبان آدمی به پرسش و تامل در باب خود هستی و زبان حقیقت از طریق تفکر شاعرانه یا هنرمندانه روی می‌آورد. هایدگر متقدم و متاخر یک هایدگر است که تمام دغدغه‌اش بازگشت به تفکر به معنای اصیل کلمه و نزدیک شدن به لوگوس (زبان هستی) است. زبان برای هایدگر پیوسته در ارتباط با حقیقت نه اختفاء و بستن افق‌ها به روی حقیقت تعریف می‌شود زیرا ذات زبان، آشکارگی، افشاء و بروز حقیقت است. غفلت یا بی توجهی نسبت به این مهم، علت بسیاری از مشکلات زندگی معاصر است. در دوره متاخر تفکر هایدگر، زبان، زبانِ هستی است و تامل در باب زبان جدا از تامل در هستی نیست. تفکر شاعرانه و رهیافت هنرمندانه طریقی است که هایدگر در آثار متاخر خویش برای نزدیک شدن به پرسش در باب هستی بر می‌گزیند. 

- اصلی‌ترین نکاتی که مخاطب با خواندن اثر شما به آن دست می‌یابد، چیست؟
به نحو اختصار باید گفت این کتاب موجب آشنایی‌ مخاطبان با این موارد می‌شود: آشنایی با تاریخ فلسفه از طریق آشنایی با یک متفکر تاثیرگذار و منتقد؛ آشنایی با برخی اصطلاحات کلیدی حوزه فلسفه به نحو بنیادی بر مبنای طریقه پژوهش هایدگری که با عنوان اصطلاح شناسی (Terminology) و ریشه‌شناسی (Etymology) در حوزه پدیدارشناسی معروف است؛ آشنایی با آثار مهم هایدگر و معرفی تخصصی آنها بر مبنای بحث زبان؛ پیگیری یک بحث کلیدی به نحو تخصصی و مستمر در آثار مختلف هایدگر؛ آشنایی با برخی گامهای پژوهش پدیدارشناسی از طریق تامل بر مباحث هایدگر در حوزه زبان؛ گشودن دریچه‌ای به سوی هنر از طریق نگاه پدیدارشناسانه به زبان؛ و نشان دادن پیوستگی و تداوم دغدغه هایدگر حتی در آثاری که شاید در بدو امر متفاوت از دغدغه همیشگی هایدگر به نظر می‌رسند. 

- با توجه به اثر پیشین شما به نظر می‌آید که به ساده‌سازی مفاهیم فلسفی معتقدید. آیا در این اثر نیز همین روش را در پیش گرفته‌اید؟ زبان استفاده شده در این اثر چگونه است؟
تمام سعی من ارائه بحثی بنیادی در حوزه تفکر به زبانی نسبتاً ساده است. در کتاب قبلی «پدیدارشناسی نزد  مرلوپونتی» و کار فعلی تلاش شده است برخی از مفاهیم پیچیده فلسفی به نحوی قابل فهم و ساده بیان شود تا علاوه بر مخاطب خاص و دانشجویان رشته فلسفه و هنر، دیگر خوانندگان را نیز جزء مخاطبان خود قرار دهد. در عین پایبندی به منابع اصلی و تخصصی پیگیری کردن موضوع، در این کتاب سعی شده است تا جایی که ممکن است از غامض کردن و ایجاد ابهام در بحث دوری شود تا میل و رغبت به اندیشه‌ورزی افزایش یابد.
 
- این اثر چه نکات تازه و جدیدی را به مخاطب می‌دهد که در سایر آثار منتشرشده در این حوزه مشاهده نمی‌شود؟
در این کتاب سعی شده بحث مهم و بنیادی زبان در یکایک آثار هایدگر در دوره‌های مختلف تفکر وی پیگیری شود و در طول مسیر نشان داده شود که این مهم، یکی از اصلی‌ترین کلیدواژه‌های تفکر هایدگر است که مستقیماً با هستی ارتباط می‌یابد و در اصیل‌ترین وجه خود با شعر و هنر گره خورده است. در کتاب‌های منتشرشده درباره تفکر هایدگر با اطلاعاتی مهم و گسترده اما تفکیک‌ناشده روبه‌رو می‌شویم که بیشتر سعی در معرفی  یا طرح افکار هایدگر دارند اما هیچ کدام روی یک موضوع خاص مثلاً بحث زبان در تمام آثار او متمرکز نشده‌اند.

البته این گام هرچند کوچک نیز مدیون آثار، نوشته‌ها و گفته‌هایی است که در باب هایدگر نوشته و گفته شده و باعث ایجاد علاقه و جرقه آغاز در نگارنده این نوشته شده است. جای دارد از تمام کسانی که در این حوزه اهتمام به ترجمه و تالیف کرده‌اند به ویژه استادان بزرگوارم دکتر رضا داوری اردکانی، دکتر محمدرضا ریخته‌گران و دکتر محمدجواد صافیان و جناب پروفسور گونتر فیگال استاد بنام فلسفه و صاحب کرسی در دانشگاه فرایبورگ در حد توان یک دانشجو تقدیر و سپاسگزاری کنم.

دکتر مرضیه پیراوی ونک، دانش‌آموخته دانشگاه اصفهان و دانشگاه فرایبورگ آلمان است. از او تاکنون کتابهای «پدیدارشناسی نزد مرلوپونتی»، «هایدگر، لوگوس و حقیقت»، «نقش خیال در آفرینش هنری» و ... منتشر شده است.

نظر شما