شناسهٔ خبر: 25542 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

لذت یا سنت؟/ نگاهی به کتاب "خانواده ایرانی" آزاد ارمکی

اخیراً کتاب "خانواده ایرانی" اثر دکتر تقی آزاد ارمکی از سوی نشر علم در 233 صفحه با شمارگان 1100 نسخه و به قیمت 14500 تومان روانه بازار شده است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ هومان دوراندیش در یادداشتی نوشت: نویسنده کتاب، تقی آزاد ارمکی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران است  و در اثر خویش می‌کوشد تا عناصر، الگوها و تحولات نهاد خانواده در ایران را از منظری جامعه‌شناسانه برای "مخاطب عام" ترسیم و تبیین کرده و خواننده کتاب را متوجه این نکته کند که دگرگونی‌های رخ‌داده در خانواده ایرانی در چند دهه اخیر، لزوماً به معنای فروپاشی و اضمحلال این نهاد اجتماعی در جامعه ایران، در آینده دور یا نزدیک، نیست.

"خانواده ایرانی" در شش فصل نوشته شده است. آزاد ارمکی در فصل نخست، به دگردیسی خانواده در طول تاریخ می‌پردازد. وی معتقد است که نهاد خانواده در طول تاریخ حیات بشر، ابتدا کوچک و کم‌کارکرد بوده، سپس گسترده و پرکارکرد شده و نهایتاً دوباره به وضع اول بازگشته است.

خانواده کوچک و کم‌کارکرد، "خانواده هسته‌ای" است که افراد تشکیل‌دهنده آن، پدر و مادر و فرزند (یا فرزندان) هستند. خانواده گسترده، خانواده‌ای است مرکب از پدر و مادر و فرزندان، عمو، دایی، پدربزرگ، مادربزرگ و ... این نوع خانواده با محوریت "بزرگِ خاندان" تشکیل می‌شود و "چند گروه خونی و چند گروه زناشویی" را در برمی‌گیرد.

 آزاد ارمکی درباره خانواده گسترده می‌نویسد: " خانواده گسترده فرزندان خود را پس از ازدواج در خود جای می‌دهد ... به این ترتیب ممکن است چند نسل زیر یک سقف و در یک خانه مشترک زندگی کنند. در این شکل از خانواده پدر و مادر مرکز ثقل خانواده را تشکیل می‌دهند. پسرها، نوه‌ها و عروس‌ها از آنها اطاعت می‌کنند. اگر پدر و مادر به علت کبر سن نتوانند وظایف سرپرستی خانه را انجام دهند، پسر ارشد جای آنها را می‌گیرد. دخترها پس از ازدواج خانه پدری را ترک می‌کنند. بنابراین خانواده گسترده غالباً به شکل پدرمکانی است ... دایره همسرگزینی محدود و درون‌گروهی است ... غالباً فرزندان شغل پدر را برمی‌گزینند. وظایف متعدد و سنگینی (نظیر تولید مثل، اجتماعی کردن ... {و} فرهنگ‌پذیری کودکان، نگهداری از پیران و حمایت کامل از اعضاء در مقابل حوادث و جریان‌های اجتماعی، و ...) بر عهده این نوع خانواده است." 

آزاد ارمکی معتقد است تحولات ساختاری رخ‌داده در جای‌جای جهان مدرن، منجر به تضعیف خانواده گسترده و غلبه مجدد خانواده هسته‌ای شده است. شکل‌گیری نظام اجتماعی جدید با محوریت بازار کار و اقتصاد کارخانه‌ای، تاسیس نهادهای مدرنی چون آموزش و پرورش، فراغت و رسانه‌های جمعی، کارکردهای گسترده خانواده را کاهش داده است. تغییر الگوی زندگی و افزایش آگاهی جمعی نیز، از شمار افراد خانواده کاسته است. در یک کلام، مدرن شدن سبک و ساختار زندگی، منجر به کوچک شدن خانواده و سبک شدن وظایف آن شده است.

نویسنده، خانواده هسته‌ای را به سه نوع کامل، پیوسته و ناقص تقسیم می‌کند. خانواده هسته‌ای کامل، مرکب از زن و شوهر و فرزند (یا فرزندان) است. خانواده هسته‌ای پیوسته، مابین خانواده هسته‌ای و گسترده قرار می‌گیرد. یعنی علاوه بر زوج و فرزندانشان، یک یا چند نفر از خویشاوندان زن یا شوهر نیز، به دلایل گوناگون، در آن حضور دارند. مثلاً پدر و مادر شوهر نیز با او و زن و فرزندش در یک خانه زندگی می‌کنند. خانواده هسته‌ای ناقص به چند نوع تقسیم می‌شود. در حالت حداقلی، زوج بدون فرزند زندگی می‌کنند. فقدان فرزند در خانه، می‌تواند ناشی از جوان بودن زن و شوهر، عقیم یا نازا بودن آنها و نیز سالخورده بودن آنها باشد. در حالت سوم، فرزندان ازدواج کرده‌اند و در واقع خانواده هسته‌ای کامل به خانواده هسته‌ای ناقص بدل شده است. نوع دوم خانواده هسته‌ای ناقص، خانواده از هم گسیخته است. این وضع می‌تواند ناشی از طلاق، متارکه، مرگ یا مهاجرت باشد. نوع سوم، خانواده کوتاه‌مدت است که مبتنی است بر ازدواج موقت. نوع چهارم، خانواده سفید است که در ایران امروز پدیده‌ای نوظهور و غیر قانونی است. نوع پنجم هم، خانواده همجنس‌گرا است. یعنی خانواده‌ای مبتنی بر زندگی مشترک دو مرد یا دو زن در کنار هم. نویسنده در کتاب "خانواده ایرانی" تقریباً به دو نوع آخر خانواده هسته‌ای ناقص نپرداخته و ترجیح داده است از کنار آنها عبور کند.

آزاد ارمکی، در فصل دوم با عنوان "مثالواره‌های انسانی و خانواده"، با ارائه هشت مثالواره ایرانی و غربی و دینی و غیر دینی (آدم و حوا، رستم و سهراب، پنج تن آل عبا، مریم و عیسی، رابینسون کروزو، انسان تارزانی، انسان ماشینی، انسان پست‌مدرن)، نقش این مثالواره‌ها را تشکیل خانواده‌ در فرهنگ‌های سنتی و مدرن، می‌شکافد. وی درباره مثالواره "مریم و عیسی" می‌نویسد: " در مثالواره مسیحی ... ما با خانواده هسته‌ای ناقص روبرو هستیم. این نوع خانواده در حال حاضر هم در کلیت تمدن غربی جاری و ساری است و پدر در خانواده نقش بسیار کمی دارد." مطابق این تبیین، مادرسالاری حاکم بر خانواده در تمدن جدید غرب، ریشه در نقش مادرانه بنیادی و بی‌بدیل حضرت مریم در زندگی عیسی مسیح دارد. وی معتقد است که خانواده ایرانی، عمدتاً مبتنی بر دو مثالواره "آدم و حوا" و "پنج تن آل عبا" بوده است.
نویسنده در فصل سوم، با استفاده از هرم مازلو، نظریه "استخدام" علامه طباطبایی و نظریات دیگری درباره اساس خانواده، به بنیان‌های اجتماعی خانواده می‌پردازد. وی با اشاره به نقش مهم "الفت" در تاسیس و تداوم خانواده، چه در متون دینی چه در متون علمی، می‌نویسد: "اهمیت بحث موجب شده است تا عده‌ای صاحب‌نظران مسلمان چون علامه فیض کاشانی رساله‌ای به نام الفت‌نامه تالیف {کنند و} ... خواجه نصیرالدین طوسی هم به طرح نظریه "الفت اساس بقای خانواده" پرداخته است."

در فصل چهارم، پس از واکاوی معنای مفاهیمی چون "آل" و "اهل بیت"، ویژگی‌های خانواده ایرانی برشمرده شده است. برخورداری از اهمیت ویژه، ماهیت دینی، عقبه تاریخی دور و دراز، مسئولیت‌های فراوان والدین در قبال فرزندان، لزوم احترام بی‌چون و چرا به والدین و نیز اهمیت نسل میانی برخی از این ویژگی‌ها هستند. آزاد ارمکی، می‌گوید خانواده ایرانی بر اساس چهار نسل سامان یافته است: نسل قبل از جوانی (کمتر از ۱۵ سال)، نسل جوان (۱۵ تا ۲۹)، نسل میانسال (۳۰ تا ۵۴) و نسل کهن‌سال (بالاتر از ۵۵ سال). وی نسل میانسال را "ستون اصلی" خانواده ایرانی می‌داند؛ چرا که افراد این نسل" امکان کار و تلاش دارند، ثروت و دارایی نیز در اختیار آنها، و در نتیجه مسئولیت اصلی خانه و خانواده هم بر عهده آنهاست."

در فصل پنجم، با عنوان "مشکلات خانواده در دنیای معاصر"، آزاد ارمکی در بحث از بدفهمی نهاد خانواده، از دست رفتن کارکردهای اقتصادی و سیاسی خانواده در جهان جدید را، نه نشانه تضعیف خانواده بلکه نشانه کارکردی‌تر شدن خانواده قلمداد می‌کند. وی کاهش وظایف خانواده را زمینه‌ساز تمرکز خانواده بر وظیفه اصلی‌اش، یعنی تولید و تربیت انسان‌های شایسته، می‌داند. آزاد ارمکی همچنین غفلت از نقش مهم "اشیاء و خاطرات" را بدفهمی دیگری از نهاد خانواده می‌داند و می‌نویسد: " خانواده صرفاً نهادی متشکل از افراد نیست؛ بلکه افراد همراه با روابط، اشیاء، خاطره و فرهنگ اصلی‌ترین عناصر ... خانواده هستند." وی معتقد است به حاشیه رفتن موضوع خانواده، انتخاب طلاق به عنوان نخستین راه حل مشکلات، تعارض بین آزادی و فردیت مطلوب انسان مدرن و جمع‌گرایی لازم برای تاسیس و بقای خانواده، غلبه الگوی واحد خانواده در جهان از طریق تبلیغات رسانه‌ای، اهمیت یافتن عشق‌های خارج از خانه و تمرکز مطالعات محققان بر روی نابسامانی نهاد خانواده به جای تمرکز مطالعات بر  رهایی از مشکلات خانوادگی، برخی از چالش‌های پیش روی خانواده در جهان مدرن‌ هستند.

نویسنده در فصل  ششم، با عنوان "آینده خانواده ایرانی"، در دفاع از تداوم نهاد خانواده در زندگی بشر، می‌گوید همه شواهد مورد استناد "مدعیان فروپاشی خانواده در جهان مدرن" را در حقیقت باید "نشانه‌های تغییر خانواده از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن" دانست. وی با اینکه مدرن شدن خانواده را نشانه تغییر و نه فروپاشی این نهاد می‌داند، نگران مدرنیته‌ای است که "علیه خانواده و نظام اجتماعی و فرهنگی ایرانی شوریده است." در تناقضی دیگر، آزاد ارمکی اگر چه در پایان کتابش می‌گوید "برای مردم ایران در دوران جدید، زندگی اهمیت اساسی یافته است ... و اکثر گروه‌های اجتماعی ... به اهمیت بهره‌گیری از مزایای زندگی مدرن پی برده ... {و} ۸۰ درصد مردم ایران ... به فرزند کم{تر} فکر می‌کنند" و این تغییرات را در راستای اهمیت زندگی اجتماعی می‌داند نه تخریب آن، ولی ظاهراً فراموش می‌کند که در فصل پنجم، در بحث از مشکلات خانواده در دوران جدید، گفته بود:"اگر در گذشته اساس زندگی بر فرزندآوری بود، در خانواده جدید اساس زندگی بر لذت ... است." به خوبی پیداست که نویسنده در بحث از "اهمیت زندگی در دوران جدید"، موضعی همدلانه و مدرن با لذت‌طلبی انسان مدرن اتخاذ می‌کند ولی وقتی که از پیامدهای "لذت‌جوییِ ناشی از مهمتر شدن زندگی" بحث می‌کند، رویکردی منکرانه و سنت‌گرایانه در پیش می‌گیرد.

نظر شما