شناسهٔ خبر: 40874 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ترجمه قبسات میرداماد به فارسی برای نخستین‌بار

در مقدمه‌ای که مترجم بر کتاب قبسات (اخگرها) نگاشته است، از شالوده اندیشه میرداماد سخن گفته که مبتنی‌بر آیه‌ای از قرآن و حدیثی از امام هشتم شیعیان(ع) است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛  فلسفه، فی حد ذاته دشوار است، به‌خصوص اگر بخواهی از اسرار فلسفه یکی از اسرارآمیزترین فیلسوفان مشرق‌زمین سر درآوری و آن کسی نیست جز میر برهان‌الدین محمدباقر استرآبادی مشهور به میرداماد، معلم ثالث و متخلص به اشراق، فیلسوف، متکلم و فقیه برجسته دوران صفویه و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان. میرداماد از فیلسوفانی است که در جهان و در مرزوبوم خویش مهجور مانده است و آن‌گونه که شایسته نام اوست به جهانیان شناسانده نشده است. مهم‌ترین اثر او کتاب «قبسات» است که نام کامل آن در برخی از منابع «قبسات حق الیقین فی حدوث العالم» آمده است و چنان‌که از این عنوان آشکار است، مسئله خلق جهان و چگونگی صدور عالم از باری‌تعالی در این کتاب مطرح شده است. میرداماد کتاب قبسات را بر ١٠ باب تنظیم کرده و هر بابی را به‌عنوان «قبس» خوانده و هر قبسی مشتمل بر فصول کوچکی است که از آنها تعبیر به «ومضه» یا «ومیض» شده است. کلمه «قبس» به معنی «اخگر» یا «پاره آتش» است. «ومضه» یا «ومیض» از ریشه «ومض» است که به معنی درخشیدن برق آمده. در صعوبت ترجمه این اثر همین بس که تاکنون هیچ ترجمه‌ای به زبان فارسی از این اثر صورت نگرفته است و تنها چاپ دوم این اثر به زبان عربی در سال ١٣٦٧ از سوی دانشگاه تهران با پیشگفتارهایی به قلم دکتر محقق، دکتر سیدعلی موسوی‌‌بهبهانی، پروفسور ایسوتسو، دکتر ابراهیم دیباجی، هانری کربن و فضل‌الرحمان به زیور طبع آراسته شده است.
از آن سال تاکنون ٢٧ سال می‌گذرد و از سال تألیف قبسات چهار قرن. از پس این سال‌ها و قرن‌ها تنها کسی که تن به این تهور و بی‌باکی داد و به ترجمه این اثر بی‌بدیل و به همان نسبت سخت و دشوار همت گماشت، جهانشاه ناصر است. جهانشاه ناصر که دانش‌آموخته علم حقوق و مقیم آلمان است، دارای آثار و تألیفات بی‌شماری است و ترجمه ٨٧٠صفحه‌ای کتاب قبسات، نخستین اثری است از وی که در قالب ترجمه نشر یافته است. در دشواری ترجمه این اثر نفیس همین بس که امکان سهل و آسان‌کردن آن میسر نبود که به سطحی و کم‌عمق‌شدن متن می‌انجامید و چون تنها رسالت مترجم بازتاب عینی اصل متن است، به‌صراحت می‌توان گفت، مترجم قبسات (اخگرها) به‌خوبی از پس این مهم برآمده است.
در مقدمه‌ای که مترجم بر کتاب قبسات (اخگرها) نگاشته است، از شالوده اندیشه میرداماد سخن گفته که مبتنی‌بر آیه‌ای از قرآن و حدیثی از امام هشتم شیعیان(ع) است. خداوند در آیه نهم از سوره مریم می‌فرماید: «و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئا» و امام‌رضا(ع) در باب خلقت، جمله زیبایی دارند که برگرفته از همین آیه است. آن حضرت خداوند عالم را: «خالق اذ لا مخلوق»، «صانع اذ لا مصنوع» و «اله اذ لا مالوه» معرفی می‌کنند.
از نظر مترجم، آیه و حدیث مزبور، خلاصه‌ترین بیان اثبات عقلانی خالق و مخلوق است. درواقع وجه ممیزه کتاب قبسات (اخگرها) میرداماد از دیگر کتب فلسفی این است که وی با کسانی از در نزاع می‌افتد که در اثبات عقلانی وجود خداوند به انکار او می‌پردازند. به بیانی دیگر، میرداماد انکار عقلانی خداوند را مبتنی‌بر اندیشه‌ای می‌داند که خداوند را جسم می‌انگارد و نتیجه منطقی تفکر آن، مادی‌شدن خالق هستی است. میرداماد در این اثر نفیس، پیش از آنکه به «تقدم» و «تأخر» اشیا نظر کند، به نتیجه ذات اشیا توجه می‌کند. از نظر این فیلسوف بزرگ عهد صفوی، «ذات علت» با «ذات معلول» تفاوت ماهوی دارد. «تثلیث یا سه‌گانگی اشیا» بن‌مایه تفکر فلسفی میرداماد را تشکیل می‌دهد. عالم زمان، عالم دهر و عالم سرمد، سه عالمی است که بدون نظر به آنها نمی‌توان به هیچ‌گونه استنتاج منطقی‌ای دست زد و میرداماد ریشه تمام شبهات اهل کلام در باب ذات و صفات را، آلوده‌کردن خالق زمان و مکان به زمان و مکان می‌داند. همان‌طور که مترجم در پیشگفتار این کتاب به آن اشاره کرده است، معضلات فلسفی و کلامی عصر میرداماد، در دستگاه منظم فلسفی او به شیوه‌ای عقلانی، نظم و نسق می‌یابند. درواقع تمام پرسش‌هایی که فلسفه در باب خالق و مخلوق، حادث و قدیم از آغاز تاکنون با آن مواجه بوده است، در دستگاه منظم فلسفی میرداماد با رجوع هماره به سه عالم «زمان، دهر و سرمد» پاسخی آشکار و روشن می‌یابند و ذهن پیچیده میرداماد به‌وضوح و روشنی به نتایج عقلانی تمام جدال‌های عقل نائل می‌آید.
زینت‌بخش آغاز کتاب، مقدمه‌ای است حکیمانه از شاعر گران‌قدر معاصر، طه حجازی. در این مقدمه با نگاهی به علم، فلسفه، شعر و ادبیات، میرداماد این‌گونه به وصف درآمده است: «میرداماد را به قوت می‌توان اگر نه یکی از جامع‌ترین و فاضل‌ترین حکما و علمای عصر خود دانست بل با توجه به آگاهی‌ها و دریافت‌هایی که از فقه و اصول آن و حدیث و ادبیات و تاریخ که علوم نقلی خوانده می‌شود و علوم عقلی که شامل ریاضیات و فلسفه و علوم غریبه می‌گردد، حکیمی بزرگ و همان‌گونه که اهل حکمت و فلسفه اذعان کرده‌اند «معلم ثالث» خواند... میرداماد اگرچه عمده وقت شریفش صرف علوم نقلی و عقلی و تعلیم آن می‌شد از عوالم روحانی و پروازهای اشراقی ذهن و اندیشه غافل نبود و در خلوت خود به شعر و هنر هم توجه و اهتمام داشت». حجازی پس از ذکر تمام ویژگی‌های منحصربه‌فرد میرداماد که عالم علوم زمان خویش بود و در بحر شعر و عرفان نیز سرآمد، به سبک نگارش و طرز بیان این فیلسوف بزرگ اشاره می‌کند که وی را دشوارگو و نثرش را متکلف خوانده‌اند و در رد این ادعا او را توانا به بیان و شرح و تبیین مطالب غامض فلسفی و آگاهی به رموز علم معانی و کلام دانسته و مفاهیم والای فلسفه و حکمت را اغذیه ارواح خاص قلمداد کرده است.
طه حجازی که خود از سرآمد شاعران بزرگ معاصر به‌شمار می‌رود، ویرایش این کتاب نیز برعهده اوست و در مقدمه مذکور از دقت و وسواس خاص‌الخاص مترجم سخن رانده و معتقد است: «به‌راستی این‌همه دقت در کار ترجمه، کسب و کار هر مترجمی نیست مگر کهن‌مردی چون این برادر فاضل و گرانقدر»

نظر شما