شناسهٔ خبر: 44156 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

داوری اردکانی: بدون فلسفه، نظم و عقل و صلح و سلامت وجود ندارد

داوری ارادکانی، رئیس فرهنگستان علوم گفت: بدون فلسفه، نظم و عقل و صلح و سلامت وجود ندارد یعنی اگر بشر تفکر نداشت جامعه قوام پیدا نمی کرد البته عقل را نباید با هوش اشتباه گرفت.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ بیستمین همایش روز ملی بزرگداشت حکیم ملاصدرا به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا با حضور آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای رییس این بنیاد، رضا داوری اردکانی رییس فرهنگستان علوم و دیگر اساتید فلسفه از جمله کریم مجتهدی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، سید مصطفی محقق داماد و غلامرضا اعوانی از ساعتی پیش (شنبه یکم خرداد) در مجتمع فرهنگی آدینه آغاز شد.

رضا داوری اردکانی در این همایش درباره موضوع «ایران و فلسفه» به سخنرانی پرداخت.

وی گفت: برای من محرض است که بدون فلسفه، نظم و عقل و صلح و سلامت وجود ندارد یعنی اگر بشر تفکر نداشت جامعه قوام پیدا نمی کردالبته عقل را نباید با هوش اشتباه گرفت. ادبای ما وقتی از عقل شیطانی سخن می گفتند، منظور آنها هوش بوده است. نسبت بهره هوشی با خیر و شر و صلح و جنگ مساوی است. عقل در نظر ما امری شریف است. من عقل را به دو دسته رحمانی و شیطانی تقسیم نمی کنم. عقل رحمانی است و با عقل است که جامعه قوام پیدا می کند و فلسفه باید مظهر عقل باشد. عقل که باشد، صلاح وجود دارد.

داوری افزود: حکیم طوس می گوید از آن روز دشمن به ما چیره شد که ما را روان و خرد، تیره شد. بخش دوم حرف های من که عنوان سخنرانی بنده هم در همین مورد است، نسبت ایران و فلسفه است. ایران به عنوان یک منطقه جغرافیایی و یا هر منطقه دیگری با فلسفه نسبت ذاتی ندارد. وقتی می گوییم ایران، ایران یک جغرافیا نیست بلکه یک تاریخ و روح است. وقتی بحث از ایران و فلسفه می شود باید دید مراد ما از ایران چیست.

رئیس فرهنگستان علوم ادامه داد: مراد ما ایران با مرزهای جغرافیایی معین نخواهد بود. ایران، یک تعین تاریخی است. نسبت ایران با فلسفه این است که هر دو یکدیگر را می سازند. تنها کشوری که بعد از تعطیلی مدارس فلسفه در یونان و آوارگی فلسفه، به فلسفه توجه کرد، ایران بود و هیچ کشور دیگری به فلسفه رو نکرد به جز ایران. فلسفه به جز ایران در هیچ جا قوام پیدا نکرد.

وی تصریح کرد: هانری کربن اولین کسی است که از فلسفه ایرانی سخن گفته است. امروز خیلی ها به فلسفه ایرانی- اسلامی قائلند. وقتی هانری کربن از فلسفه ایران سخن می گوید نمی خواهد بگوید فلسفه برآمده از نژاد ایرانی یا اینکه یک ایدئولوژی در ایران بوده است. فلسفه ایرانی فلسفه ای است که عین فلسفه یونانی نیست، اما ماده فلسفه یونان را دارد. به نظر هانری کربن این فلسفه فلسفه‌ای است که با سرعت مزدایی پیوند خورده و در نور مشکات نبوت محمدی پرورده شده است. در مقابل هانری کربن، محمدجابر العابدی معتقد است که سهروردی و ابن سینا، عنصر و ایدئولوژی ایرانی را وارد فلسفه کرده اند یا از فلسفه برای ساختن ایدئولوژی ایرانی استفاده کرده اند، اما سوال اینجا است آیا واقعا ملاصدرا و قبل از او قصد داشتند فلسفه را ایرانی کنند؟

داوری پاسخ داد: پاسخ این است که اگر منظور تعلق به زبان و فرهنگ خودی است و ما با زبان خودمان فلسفه یونانی را فهمیده ایم این جای بحث ندارد. شاهد بودیم فلسفه یونانی به زبان رومی رفته و تغییر کرده است. مشخص است که حکم در یونانی، عربی و فارسی فرق می کند. جابرالعابدی می گوید کربن می خواهد اروپا را نجات دهد. کربن در زمانی پرورش یافته که در آن بحران اروپا را شاهد هستیم. اینکه کربن به سمت ملاصدرا آمده و تمدن غربی را نجات دهد، جای تامل دارد. من فکر نمی کنم این جرم یا عیبی باشد که بتوانیم بر کربن بگیریم.

رئیس فرهنگستان علوم در پایان گفت: آقای جابری که کربن را محکوم به ایدئولوژی می کند، می گوید که فلسفه باید به زبان عربی باشد. اینکه جابری، ابن رشد را پایان فلسفه اسلامی دانسته و او را فیلسوف می داند این خود یک ایدئولوژی است.

FacebookTwitterGoogle+ارسال به

نظر شما