شناسهٔ خبر: 52634 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

خسروی: مواجهه اعراب با داروین بیش از فارسی‌زبانان است

خسروی در نشست نقد و بررسی کتاب «مواجه با داروین؛ نخستین برخوردها با نظریه تکامل در شرق مسیحی و اسلامی» گفت: این کتاب ما را با روشنفکران جهان عرب آشنا می‌کند و نشان می‌دهد در جهان اسلام اگر مواجهه‌ای با نظریه داروین صورت گرفته است از سوی اعراب بوده و در جهان فارسی‌زبان این مواجهه بسیار محتاطانه و کمتر صورت گرفته است.

خسروی: مواجهه اعراب با داروین بیش از فارسی‌زبانان است

به‌گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «مواجه با داروین؛ نخستین برخوردها با نظریه تکامل در شرق مسیحی و اسلامی» دوشنبه (۱۳ آذرماه) با حضور امیرمحمد گمینی، مترجم و پژوهشگر اثر، عطا کالیراد و عرفان خسروی در سرای اهل قلم برگزار شد.
 
خسروی در این نشست با بیان اینکه مواجهه با نظریه داروین چندین مرحله دارد که ما را به مقایسه نخبگان ایرانی با نخبگان عرب می‌رساند، گفت: مهمترین ایرانیانی که در این کتاب نقدی بر داروین داشتند و به آن اشاره شده است سیدجمال‌الدین اسدآبادی و محمدرضا نجفی اصفهانی است در حالی که در سده ۱۹ در سال‌های کوتاهی جامعه روشنفکری عرب برخورد بسیار بازتری با نظریه تکامل داشته و آن را نقد و بررسی کرده است و همین برخورد موجب مواجهات انتقادی با نظریه داروین شده است.
 
وی تاریخچه‌ای از کتاب‌هایی که در این حوزه نگاشته شده ارایه کرد و گفت: کتاب «جانورنامه» در سال ۱۲۸۷ نوشته شد اما کوچکترین ارتباطی با نظریه داروین ندارد و اگر نگاهمان را بازتر کنیم و با نگاه زیست‌شناسی مدرن بررسی کنیم می‌توانیم سیر آهسته‌ای را در این حوزه ببینیم. همان‌طور که می‌دانید زیست‌شناسی مدرن شاخصه‌ای دارد که مهمترین آن مفهوم تاریخ طبیعی است. در کتاب «جانورنامه» تاریخ طبیعی وجود دارد اما در کنار علوم نافع است نظریاتی هم که در این کتاب مطرح می‌شود نمی‌تواند ما را به داروین برساند.

کتاب اصول علم گیاه‌شناسی نیز که بعدها منتشر شد تاریخ طبیعی بسیار کمرنگی دارد. کتاب «حیوان‌شناسی» نیز فاقد تکامل است و «علم‌الاشیاء» نیز اشاره‌ای به تاریخ طبیعی و نگاه غایت‌گرایانه دارد. بعدها کتاب تاریخ طبیعی منتشر شد که اشاره‌ای به دیرینه‌شناسی در آن نمی‌شود اما این سوال مطرح می‌شود که آیا در این فاصله از نظریه تکامل اطلاعی نداشتند پاسخ این است که با توجه به نگارش کتاب نجفی اصفهانی احتمالا نخبگان ایران از نظریه داروین اطلاع داشتند و حتی حکمت در سال ۱۳۳۳ کتابی را ترجمه می‌کند اما تا سال ۱۳۵۴ از ترس اتهام الحاد آن را منتشر نمی‌کند.
 
وی ادامه داد: در سال ۱۳۱۴ کتاب علوم طبیعی منتشر می‌شود و نام داروین برای نخستین بار آورده می‌شود و ۴ سال بعد ترجمه ناقصی باعنوان بنیاد انوار صورت می‌گیرد. به‌هرحال نگاهی به آثار فوق نشان می‌دهد که در ایران برخورد محتاطانه با داروین صورت گرفته است در حالی که اعراب نگاه بازتری با نظریه داروین داشته‌اند.
 
خسروی در پایان سخنانش گفت: این کتاب ما را با روشنفکران جهان عرب آشنا می‌کند و نشان می‌دهد در جهان اسلام اگر مواجهه‌ای با نظریه داروین صورت گرفته است از سوی اعراب بوده و در جهان فارسی‌زبان این مواجهه بسیار محتاطانه و کمتر صورت گرفته است.
 


کالیراد نیز در بخش دیگری از این نشست تاریخچه‌ای را از روند ظهور خلقت‌گرایی و داروینیسم ارایه کرد و گفت:‌ درباره داروین آثار زیادی منتشر شده، تمام نامه‌های او به هم‌عصرانش زندگینامه وی و آثارش به چاپ رسیده بنابراین ما تصویر واضحی از داروین داریم. من پیش از مطالعه کتاب «عادل زیادات» آشنایی با نظریه داروین در جامعه اسلامی نداشتم و مطالعه این کتاب موجب شد که متوجه شوم چگونه داروینیسم تبدیل به یک ایده به‌عنوان سمبل مدرنیسم شده است و ریشه برخوردارهایی که متفکران با داروینیسم داشته‌اند، چگونه بوده است.
 
وی ادامه داد: همچنین در این کتاب به تفاسیری که فیلسوفانی مانند اسپنسر با داروین داشته‌اند پرداخته شده است همان‌طور که می‌دانید اسنپسر در دوره خودش یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان امریکا و اروپا بوده و آثارش بسیار زیاد خوانده شده است. تاریخ تفکر در کتاب مواجهه با داروین نمایش و آشکار می‌شود و در فصل آخر نیز پژوهش دکتر گمینی درباره نجفی اصفهانی علی‌رغم منابع محدود نویسنده غنای خوبی به کتاب بخشیده است. جالب است که نجفی اصفهانی با وجود همین محدودیت درک درستی از داروینیسم دارد و شرح جالبی از این نظریه ارایه می‌دهد و بخش‌هایی از این نظریه را قبول کرده و بخش‌هایی از آن را رد می‌کند.
 
به گفته کالیراد، همچنین یکی از معایب این کتاب این است که به‌صورت فهرست‌وار به متفکرینی می‌پردازد که با داروینیسم مواجهه داشته‌اند و این موضوع باعث می‌شود که بررسی‌های اندیشه‌های متفکران در این اثر از عمق کمی برخوردار باشد و شاید تنها فصلی که در آن این نقیصه برطرف می‌شود همان بخشی است که مولف کتاب به اثر افزوده و آن فصلی است که آراء نجفی اصفهانی درباره داروینیسم شرح داده است.
 


گمینی نیز در نشست توضیحاتی را درباره روند تدوین این کتاب ارایه کرد و گفت:‌ من این کتاب را در کتابخانه یکی از دانشگاه‌های کانادا مشاهده و آن را اسکن کردم. بعدها نیز با کتاب علامه نجفی اصفهانی آشنا شدم و دیدم که در کتاب عادل زیادات هم فصلی به آراء نجفی اصفهانی درباره داروین اختصاص داده شده بود. البته کتاب دیگری هم درباره مواجهه با نظریه داروین وجود دارد که جدیدتر از کتاب زیادات است ولی به نظرم جنبه‌های ادبی متون عربی را بیشتر مورد توجه قرار داده است و با توجه به اینکه کتاب عادل زیادات نظر علامه نجفی اصفهانی را مورد توجه قرار داده بود احساس کردم این کتاب برای جامعه ایرانی بیشتر می‌تواند مفید باشد.
 
وی ادامه داد: از سوی دیگر همزمان مقاله‌ای را به صورت مستقیم درباره آراء نجفی اصفهانی و نگاهش به داروین نگارش کردم که آن را به انتهای این کتاب اضافه کردم و خوشبختانه نشر کرگدن هم کتاب را بسیار زیبا و منقح منتشر کرد و موجب شد که ماحصل کار بسیار خوب منتشر شود.

گمینی در ادامه سخنانش با اشاره به مدل مواجهه علمای اسلامی با علوم جدید گفت: تحقیقات نشان می‌دهد که اتفاقا مواجهه محکمی از سوی علما در برابر علوم جدید صورت گرفته است به‌طور مثال درباره نظریه خورشید مرکزی کسانی که مخالفت جدی با این موضوع داشتند از سوی علمای اصلی شیعه نبودند و تنها کسی که در این باره اظهار نظر کرد محمدحسین شهرستانی بود که آن هم می‌گوید مخالفت یا موافقتی در این باره ندارد.
 
این پژوهشگر بیان کرد: آراء نجفی اصفهانی درباره نظریه داروین هم نشان می‌دهد که اگرچه علمای شیعه در برابر علوم جدید بی‌خیال نبودند اما زمانی که نظریه تکامل به میان می‌آید احساس می‌کنند که پای خط قرمز آنها به میان می‌آید و باید چیزی بنویسند با این وجود اصفهانی در کتاب خود تلاش می‌کند که بین نظریه‌ مادی‌گرایی و نظریه تکامل تفکیک ایجاد کند و براین‌ اساس داروین را فهم کند.

نظر شما