شناسهٔ خبر: 53789 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

جشنواره سی‌وششم در ترازوی نقد

جشنواره سی‌وششم را اگرچه می‌توان در تداوم همان گفتمان جشنواره‌ای همیشگی قرارداد که کم‌وبیش مبتنی بر یک قاعده نانوشته از تعدادی زیادی فیلم ضعیف، تعدادی فیلم متوسط و اندکی فیلم خوب، است اما به‌واسطه برخی تغییراتی که در سیاستگذاری جشنواره به‌ویژه در انتخاب فیلم‌ها وجود داشت این قاعده هم کمی شکسته شد و تعداد فیلم‌هایی که در سبد آثار موردتوجه قرار گرفت کمتر از سال‌های قبل بود حتی فیلمی مثل «مصادره» و «خجالت نکش» که جزو فیلم‌های کمدی بودند در آرای مردمی هم حائز مقام و رتبه نشدند.

فرهنگ امروز/ سید رضا صائمی:

پایان جشنواره اگرچه با اختتامیه و داوری آثار رقم می‌خورد اما تازه این آغاز ماجراست. نه‌فقط داوری داوران که کیفیت خود جشنواره و فیلم‌هایش نیز پس از فروکش کردن هیجان و التهاب و گذر از حاشیه‌های آن آغاز می‌شود. این نوشته نیز مصداقی از همین معناست و قصد دارد تا با فاصله‌گیری از زمان و فاصله‌گذاری با احساسات و هیجانات اولیه تماشای فیلم‌ها در سکون و سکوت و از منظری عقلانی‌تر به جشنواره بنگرد و کلیت آن را از حیث متن و فرامتن‌هایش بازخوانی کند؛ خوانشی که البته قرائت قطعی از جشنواره نیست و ردپای نظر و سلیقه و زیبایی‌شناسی مولف هم در آن دخیل است.

جشنواره سی‌وششم را اگرچه می‌توان در تداوم همان گفتمان جشنواره‌ای همیشگی قرارداد که کم‌وبیش مبتنی بر یک قاعده نانوشته از تعدادی زیادی فیلم ضعیف، تعدادی فیلم متوسط و اندکی فیلم خوب، است اما به‌واسطه برخی تغییراتی که در سیاستگذاری جشنواره به‌ویژه در انتخاب فیلم‌ها وجود داشت این قاعده هم کمی شکسته شد و تعداد فیلم‌هایی که در سبد آثار موردتوجه قرار گرفت کمتر از سال‌های قبل بود حتی فیلمی مثل «مصادره» و «خجالت نکش» که جزو فیلم‌های کمدی بودند در آرای مردمی هم حائز مقام و رتبه نشدند. بدون شک یک سر این افت کیفی را می‌توان در سیاست جدید جشنواره درباره سهم فیلم اولی‌ها دانست. امسال تعداد فیلم اولی‌ها به ٣ فیلم کاهش یافت که از این ٣ فیلم هم دوتای آن کمدی بود؛ از جنس سینمای بدنه و عامه‌پسند. با این ‌حال نتوانست نگاه مردمی را در سطح وسیع به خود جلب کند. این در حالی است که دست‌کم در یک دهه اخیر اغلب فیلم‌های خوب جشنواره و آنهایی که به‌اصطلاح به پدیده‌های جشنواره بدل شدند و توانستند سیمرغ‌های زیادی را فتح کنند در همین فیلم اولی‌ها وجود داشت. درواقع این فیلم‌اولی‌ها بودندکه موجب رونق جشنواره شدند و افق‌های تازه‌ای در برابر سینمای ایران گشودند؛ افق‌هایی که امید به آینده بهتر این سینما را نوید می‌داد. از سوی دیگر یکی از کارکردهای مهم جشنواره‌های فیلم استعدادیابی و حمایت و هدایت آنهاست که با توجه به کم شدن سهم فیلم اولی‌ها در جشنواره امسال، این فرصت از دست رفت یا محدود شد اما جشنواره امسال در دو نکته پیشتاز بود و چه‌بسا دستاورد مهم جشنواره سی‌وششم را بتوان در این دو ویژگی صورت‌بندی کرد؛ یکی پیشرفت در استانداردسازی تولید و اهتمام و التزام به سویه‌های فنی و تکنیکی فیلم بود. اگر فیلم‌نگاری ما تکان نخورده باشد فیلمسازی ما به سمت جلو حرکت کرده است.

فیلم‌هایی که جلوه‌های ویژه تصویری و میدانی رشد قابل‌توجهی داشتند و دست‌کم سویه اکشن فیلم‌ها وضعیت مطلوب‌تری پیداکرده است. فیلم‌هایی مثل «تنگه ابوقریب» و «به‌وقت شام» فارغ از کم و کیف محتوایی فیلم، صحنه‌های جذابی از یک تصویر سینمایی خلق کردند و توانستند قاب‌های چشمگیری در برابر دیدگان مخاطب قرار دهند. در کنار این عناصر باید به طراحی صحنه و لباس، فیلمبرداری و رنگ‌آمیزی و نور هم اشار کرد که در مجموع بضاعت فنی ما را در سینما جلو برده و به استانداردهای جهانی نزدیک‌تر کردند. دستاورد دومی که می‌توان آن را ویژگی جشنواره امسال دانست احیای دوباره سینمای جنگ و دفاع مقدس بود که البته این احیا با روایت‌های متفاوت‌تری هم همراه بود. مصداق بارز این دستاورد، فیلم «تنگه ابوقریب» بود که خود جنگ را به‌مثابه یک تجربه نظامی به تصویر می‌کشید و فداکاری و ایثار رزمندگانی که جانانه زیر گلوله و توپ و آتش مقاومت کردند. آدم‌های جنگ در این فیلم به‌شدت باورپذیر بوده و از حسن معمولی بودن به اسطوره بدل می‌شوند. فیلمی که بیشترین زمان آن در جبهه و میدان نبرد می‌گذرد بدون اینکه ما چهره دشمن را ببینیم و این تمهید، تاکیدی است بر موضوع دفاع در جنگ هشت‌ساله. فیلم به واقعیتی درباره تنگه ابوقریب که ٥ روز قبل از قبول قطعنامه ٥٩٨ اتفاق افتاد، می‌پردازد و برگ فراموش‌شده‌ای از تاریخ هشت‌ساله جنگ را رو می‌کند. در «سرو زیرآب» نیز به قصه کمتر پرداخته‌شده‌ای از واقعیت جنگ توجه شده و شهدای گمنام و مفقودالاثر را دستمایه قصه خود قرار می‌دهد. با روایت جذاب و تاثیرگذار و حتی روایت و نگاهی شاعرانه از جنگ که نقش اقلیت‌های مذهبی در دفاع از میهن را هم برجسته می‌کند.

فارغ از این دو ویژگی در فیلم‌های خانوادگی و اجتماعی نیز شاهد توجه و رویکرد آنها به موضوعات آسیب‌شناختی بودیم. از تجاوز و کودک‌آزاری گرفته تا مساله حقوق زنان، اعتیاد زنان، قاچاق و تاثیرات مخرب فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی. فیلم‌هایی مثل «جاده قدیم»، «اتاق تاریک»، «جشن دلتنگی»، «دارکوب»، «کار کثیف»، «لاتاری» و... نمونه‌هایی از این فیلم‌ها بودند. در این میان توجه به طبقه پایین‌دست جامعه و فقر و پلشتی و فلاکتی که در آن موج می‌زند در بسیاری از فیلم‌ها برجسته شده بود که مهم‌ترین آنها «مغزهای کوچک زنگ‌زده» هومن سیدی بود که توانست هم نگاه مردم را جلب کند و هم‌نظر منتقدان را. این نشانه‌ای از آن است که فیلم خوب فارغ از ژانرش می‌تواند نظر همه را جلب کند؛ چه مردم چه منتقدان؛ اتفاقی که چند سال پیش در ارتباط با «جدایی نادر از سیمین» هم پیش آمد. فیلم «شعله‌ور» حمید نعمت‌الله اگرچه از حیث اجرا با فیلم‌های دیگر متفاوت بود می‌توان در ذیل همین گزاره قرارداد. در «شعله‌ور» اما این فقط زندگی و اضمحلال یک معتاد نبود که محور قصه قرارگرفته بود بلکه حسد و بخلی که محصول این فروپاشی است نیز برجسته شده بود و از منظری روانشناختی بازنمایی شد.

در «دارکوب» هم با یک زن معتاد مواجه بودیم که حضور او در زندگی همسر سابقش موجب به هم ریختن آرامش آنها شده بود و از زاویه دیگر به مصایب اعتیاد پرداخت. اگر حادثه و فاجعه را معیار قرار دهیم «چهاراه استانبول» مصطفی کیایی مهم‌ترین فیلم جشنواره از این حیث بود؛ فیلمی که به حادثه آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو پرداخت و آن را درهم‌تنیدگی با قصه خود الصاق کرده بود. دو فیلم مستند و یک انیمیشن را هم به آثار امسال اضافه کنیم می‌توان از تنوع ژانری در جشنواره سی‌وششم صحبت کرد. این البته اتفاق خوبی است که هر مخاطبی با هر سلیقه‌ای می‌تواند فیلم موردعلاقه خود را در میان فیلم‌ها پیدا کند و به تماشای آن بنشیند. اگرچه صرف توجه به تنوع ژانری نمی‌تواند به تولید محتوای مناسب کمک کند. آنچه موجب قوت فیلم می‌شود کیفیت ساخت آن است نه لزوما نوع ژانر آن. توجه به سوژه‌های تازه و موضوعات جدید بدون توجه به ساختار و زبان سینمایی نمی‌تواند معیار قوت فیلم باشد چنان که در فیلم سوءتفاهم به رغم سوژه ناب فلسفی آن نمی‌توان به یک اثر سینمایی سامان‌مند و اثربخش رسید و مخاطب را به‌جای درگیر کردن با یک موقعیت فلسفی دچار سردرگمی و سرگیجه می‌کرد. بااین‌حال همین‌که سینمای ایران بسترهای تازه‌ای از سوژه‌های سینمایی را تجربه می‌کند فرصت مغتنمی است برای تمرین آنها. هرچند که جشنواره محل آزمون ‌و خطا نیست و پیش‌ازاین باید فیلم‌ها امتحان خود را پس داده باشند و با این شرط توسط هیات انتخاب، گزینش شوند.

جشنواره امسال از لحاظ اجرایی نیز فضای متفاوتی را تجربه کرده بود و بعد از سال‌ها، برج میلاد به عنوان کاخ جشنواره تعطیل شد و برج‌نشینان آن بین دو سینمای پردیس ملت و باغ کتاب تقسیم شدند. اهالی رسانه و خبرنگاران و منتقدان به پردیس ملت رفتند و سینمایی‌ها و اهل هنر نیز به باغ کتاب. پردیس ملت اگرچه از لحاظ سالن و پرده سینما و ملزومات آن شرایط بسیار مطلوب‌تری نسبت به برج میلاد داشت و استانداردتر بود اما رفت‌وآمد به آنجا به دلیل موقعیت جغرافیایی همچنین کمبود ظرفیت پارکینگ آن مشکلاتی را برای خبرنگاران به وجود آورده بود.

به این مورد البته ضعیف بودن ارتباط اینترنتی را هم باید اضافه کرد. بااین‌حال جشنواره از نظم بهتری برخوردار بوده و دیگر کسی پشت درهای بسته نمی‌ماند و صندلی‌های آن توسط افراد غیرمرتبط اشغال نشده بود. جشنواره سی‌وششم اما نسبت با اکران عمومی و معیار گیشه جای نگرانی دارد. اینکه با توجه به جنس و سطح فیلم‌ها آیا می‌توان به رونق سینما در اکران عمومی امیدوار بود یا نه؟ محصول جشنواره و بازتاب آن را باید در آیینه اکران اندازه گرفت و سنجید. این مساله به‌ویژه با توجه به مشکلات اقتصادی سینمای ایران می‌تواند نگران‌کننده‌تر باشد. جشنواره‌ای که البته یکی از پرحاشیه‌ترین جشنواره‌های فیلم بود و این حاشیه در شب اختتامیه به صحبت‌های ابراهیم کیا به اوج خود رسید. حالا باید منتظر ماند و دید بعد از فروکش کردن این تب‌وتاب‌ها، گیشه‌ها چگونه تقدیر جشنواره امسال را رقم خواهند زد.

نظر شما