شناسهٔ خبر: 57702 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

راهبردهای پیشبرد گفتگوی فلسفی/ آیا تسهیلگر فبک باید فلسفه بداند؟

روح الله کریمی با اشاره به اینکه فلسفه برای کودکان در ایران بیشتر با لیپمن شناخته می‌شود، به ارائه روش های مختلف چهار اندیشمند مطرح حوزه فبک (لیپمن، نسلون، مک کال و برنی فیه)، پرداخت.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست راهبردهای پیشبرد گفتگوی فلسفی در کلاس درس (لیپمن، نسلون، مک کال و برنی فیه) با سخنرانی روح الله کریمی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سالن ادب این پژوهشگاه برگزار شد.

کریمی در این سخنرانی به روش های مختلف چهار اندیشمند در حوزه فبک پرداخت و آنها را با روش گفتگوی سقراط مقایسه کرد.

در ابتدای این نشست سعید ناجی گفت: راهبردهای پیشبرد گفتگوی فلسفی در کلاس درس یک موضوع مهم برای اجرای برنامه درسی فلسفه برای کودکان در ایران است، چون فبک از زمانی که وارد ایران شد، ما فقط توانستیم کلیات آن را معرفی کنیم و حالا وقتش است که کم کم جزئیات را هم معرفی کنیم چون در سالهای اخیر به دلیل عدم آشنایی و مطالعه، آسیب های جدی دیده است. بنابراین باید اطلاعات در اختیار مربیان قرار بگیرد. امیدواریم بتوانیم با شناخت فرآیند گفتگو در جلساتی نظیر این جلسه، کلاس ها را پیش ببریم و بهینه کنیم.

پس از ناجی روح الله کریمی به ارائه موضوع خود پرداخت و گفت: نشانه هایی از قبیل برابری طلبی، بحران هویت در فلسفه، رشد خودآئینی و فروریختن همه مراجع اقتدار و حقیقت به مثابه آئینه شکسته به علت گسترش روابط انسانی وجود دارد مبنی بر اینکه ما وارد عصر گفتگو شده ایم. از گذشته تاکنون همواره افرادی مثل ملاصدرا و شیخ اشراق به ما گفته اند که حکمت را نمی توان یاد گرفت و یا به دیگران منتقل کرد، بلکه باید آن را به صورت فردی تجربه کنیم.

وی افزود: بنابراین آموزش و پرورش در دوره روشنگری بیشتر از آموزش و پرورش در دوره سنتی حافظه محور است. آن هم به دلیل حاکمیت بلامنازع نظام انباشتی دانش در تمام شاخه های معرفت بشری و نگرش «از عمل کردن برای رسیدن به داشتن» برای بهره بردن بود.

سقراط می گوید گفتگو یا تفکر باید شخصاً انجام شود، به همین دلیل هم او نظام آموزشی را پیاده نکرد. بنابراین اولین اصل سقراط این است که تفکر را باید شخصاً انجام داد. او فلسفه را محدود به موضوعات خاص نمی کند و از نظرش فلسفه با زندگی پیوند عمیقی دارد. وقتی سقراط با یک نفر وارد بحث می‌شود، می خواهد که فرد مسئولیت حرفی که می زند را قبول داشته باشد. این حرف سقراط به نوعی در برابر حرف «برنی فیه» است که از ما می خواهد وقتی حرفی می زنیم به عنوان شخص ثالث درباره آن نظر بدهیم.

در روش سقراط مثل تمام شیوه های گفتگوی نلسون مک کال و لیپمن بحث ها با یک عینیت و مثال آغاز می‌شود و سپس ما وارد تحلیل انتزاعی می شویم.

وی اضافه کرد: سقراط وقتی وارد بحث می‌شود، انگار در حال مشاوره است که این ویژگی در «برنی فیه» هم وجود دارد. حال سئوالی که در این میان پیش می آید این است که روش سقراط یک روش ایجابی است یا سلبی. البته این سئوال درباره روش های افرادی که نام بردم هم وجود دارد. برای پاسخ به این سوال تفسیرهای مختلفی وجود دارد. درباره سقراط سه تمثیل خرمگس، ماما و ماهی برق وجود دارد. و حالا ما باید ببینیم که این اندیشمندان از کدام سقراط بیشتر استفاده کرده اند.

وی در ادامه گفت: سقراط مورد نظر نلسون، سقراط ماما است که دنبال کشف حقیقت است. از نظر نلسون ما سه نوع معرفت داریم؛ معرفت استقرایی یا علمی، معرفت غیاثی یا ریاضیات و معرفت واپس رونده یا فلسفی. معرفت فلسفی به این معنا است که در پس هر تجربه عینی، مفاهیم ذهنی وجود دارد که اگر ما بخواهیم به آنها برسیم باید در ذهنمان به عقب یا پس برویم. بهترین راه رسیدن به این معرفت هم در یک گروه است چون این تجربه های عینی در ذهن همه وجود دارد. به عقیده نلسون بحث باید با یک پرسش آغاز شود و این پرسش از دل حرفهای خود افراد در بیاید. اگر چه این روش خیلی سخت و انتزاعی است و برای بچه ها خیلی کاربرد ندارد، چون ممکن است بچه را به مقدار زیادی تحت فشار قرار دهد. به بیان دیگر در روشی که نلسون مطرح می کند فقط با یک نفر گفتگو و از او سوالات پی در پی پرسیده می‌شود، اما در روش افراد دیگر مثل مک کال و برنی فیه، سئوالات بین همه افراد چرخیده می‌شود و همواره تأکید می‌شود که گفتگو دو نفره نشود.

این پژوهشگر فلسفه برای کودکان تصریح کرد: سئوال دیگری که درباره این موضوع مطرح می شود این است که نبض کلاس باید متناسب با دانش آموزان با هوش باشد یا متناسب با دانش آموزانی که کمی کند هستند. از نظر لیپمن و برنی فیه، نبض کلاس باید متناسب با همه افراد باشد و بحث ها طوری پیش رود که همه متوجه آن بشوند، اما از نظر مک کال و نلسون نبض کلاس باید متناسب با دانش آموزان باهوش تر باشد.

دیگر سئوالی که خیلی مطرح می‌شود این است که فردی که تسهیلگری فلسفه می کند، لازم است که فلسفه بداند یا نه. از نظر نلسون، فرد می تواند تسهیل گری فلسفه بکند، بدون اینکه چیزی از تاریخ فلسفه بداند، اما از نظر مک کال لازم است که فرد حتماً فلسفه بداند یا مثلاً از نظر برنی فیه دانستن فلسفه برای فرد تسهیل گر خیلی هم مهم نیست، ولی لازم است که مربیان بصیرت فلسفی داشته باشند. از نظر لیپمن هم کسی که تسهیل گر فلسفه است باید روند فلسفه ورزی را طی کرده باشد.

کریمی در پایان بحث خود در خصوص لیپمن گفت: فلسفه برای کودکان در ایران بیشتر با لیپمن شناخته می‌شود و او مهم است چون یک برنامه درسی منسجم برای فبک تهیه کرده و حلقه کند و کاو هم صورت بندی کرده است، اما نقدهایی هم به او وجود دارد. مثلا برنی فیه نقدهایی مثل غفلت از روایت، فرار از مواجهه، شکاف میان نظر و عمل و فهرست عقاید را بر نظریات لیپمن وارد کرده است.

این نشست با پرسش و پاسخ میان حاضرین به پایان رسید.

نظر شما