شناسهٔ خبر: 59963 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

در نشست مشروطیت و نظریه حکومت قانون مطرح شد؛ مشروطه، انقلاب نبود/ تلاش ایرانیان برای بازآفرینی هویت جدید

فریدون مجلسی در نشست مشروطیت و نظریه حکومت قانون گفت: مشروطیت یک انقلاب نبود هر چند آثار انقلابی زیادی داشت.

مشروطه، انقلاب نبود/ تلاش ایرانیان برای بازآفرینی هویت جدید

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست مشروطیت و حکومت قانون به همت انجمن افراز و نشریه وطن یولی با همکاری گروه تاریخ خانه اندیشمندان علوم انسانی عصر دوشنبه 14 مرداد در تالار فردوسی این مجموعه برگزار شد. در این نشست فریدون مجلسی دیپلمات سابق، محمد بقایی (ماکان) مترجم حوزه ادبیات و فلسفه، حمید احمدی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و سعید جلیلیان وکیل دادگستری به ایراد سخنرانی پرداختند.

در آغاز این نشست فریدون مجلسی به زمینه ­های شکل گیری مشروطیت در ایران پرداخت و مشروطیت را جشن همیشگی ایرانیان خواند.

وی افزود: ایران نه کشور پیشرفته­ای بود و نه فعالیت­های سیاسی زیادی داشت اما نخستین کشوری بود که در قاره آسیا سند منگوله دار حکومت را از پادشاهان گرفت و آن را به ملت واگذار کرد.

مجلسی، نظریه انقلابی بودن قیام مشروطیت را مورد نقد قرار داد و گفت: شخصا به انقلاب بودن این مساله اعتقادی ندارم هرچند آثار انقلابی زیادی داشت. انقلاب دارای دو مبنا است؛ مارکسیستی، که مبارزات طبقه فرودست علیه فرادستان را نشان می دهد. و غیرمارکسیستی، که بیانگر یک تحول انقلابی براثر توسعه فرهنگی در جامعه است.

وی زمینه های شکل گیری مشروطیت را ناشی از تحولاتی دانست که پس از جنگ های ایران و روس به وقوع پیوسته بودند و ایرانیان را متوجه عقب ماندگی خود کرده بود.

وی به مکاتبه عباس میرزا با ژوبر، سفیرکبیر فرانسه اشاره کرد که در آن شاهزاده قاجار از ژوبر دلیل شکست ایرانیان با وجود رشادت های کم نظیر سربازان ایرانی را پرسیده بود و جواب سفیر فرانسه که بسیار آموختنی بود وقتی گفته بود رشادت ایرانیان بی نظیر است اما مشکل شما این است که در هماوردی علمی جهانی عقب مانده اید.

فریدون مجلسی به نقش کسانی مثل امیر کبیر، قایم مقام فراهانی و عباس میرزا در تحول علمی ایران اشاره کرد و گفت: امیر کبیر می گفت ما باید مدرسه ای بسازیم که سه مشکل کشور را حل کند؛ دانش پزشکی که با سلامتی عموم جامعه ارتباط داشت، دانش نظامی برای ایجاد نظم و دفاع ملی و دانش مهندسی که رشته اصلی علم بود و زمینه صنعتی سازی کشور را مهیا می کرد.

مترجم کتاب فروپاشی به زمینه های دشمنی روسیه با مشروطیت اشاره کرد و آن را نتیجه ترس روسها از رخنه تفکرات مشروطه خواهان به روسیه دانست.

مجلسی در ادامه با مقایسه تحولاتی که در جوامع غربی مانند انگلستان و آمریکا رخ داده بود و مشروطیت در ایران پرداخت و بر جنبه اقتصادی آنها تاکید کرد.

وی افزود: مشروطیت برای دموکراسی خواهی نبود. دموکراسی به زیربنای فرهنگی نیازمند است در حالی که اکنون و با گذشت 130 سال از آن دوره حدود 90 درصد باسواد داریم.

ادیبان عصر مشروطه مشوق آزادی و مدنیت بودند

سخنران بعدی پنل اول این نشست دکتر محمد بقایی(ماکان) بود که موضوع مشروطه و ادبیات معاصر را برای نشست مشروطیت برگزیده بود.

وی ادبیات مشروطه را یک پروسه معرفی کرد که تاریخی صد ساله دارد. غوغای بهایی گری، قتل امیرکبیر، نشر روزنامه ها عواملی بودند که به جریان مشروطیت در سال 1285 ختم گردید.

بقایی بر نقش قائم مقام در ادبیات مشروطه تاکید کرد و تصمیمی که این صدراعظم با کفایت برای زدودن لغات عربی ازادبیات فارسی در مکاتبات اداری اتخاذ کرده بود.

وی در ادامه به نقش دارالفنون و فارغ التحیلان آن برای پراکنده نمودن افکار مشروطه خواهی در سراسر کشور اشاره کرد و همچنین بر اهمیت روزنام هایی که در آن دوره منتشر می شدند تاکید نمود.

بقایی از کسانی نام بود که از طریق ادبیات بر جریان های مشروطیت تأثیر گذاشتند مانند احمد کسروی، ادیب الممالک و آخوندزاده و سید اشرف که در تشویق مردم به مشروطه خواهی، آزادی و مدنیت نقش زیادی داشت. 

انقلاب مشروطه، تلاش ایرانیان برای بازآفرینی هویت جدیدشان بود

در ادامه این نشست و آغاز پنل دوم که با شرکت حمید احمدی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و سعید جلیلیان وکیل دادگستری تشکیل شده بود، احمدی به دو نکته بحث خود به عنوان مقدمه سخنرانی اش اشاره کرد و افزود: دو تا برداشت نادرست در مورد انقلاب مشروطیت وجود دارد؛ یکی اینکه خیلی از تحلیل گران انقلاب مشروطه را در بعد سیاسی آن خلاصه می کنند و آرمان مشروطه را دموکراسی معرفی می کنند. برداشت اشتباه دیگری که وجود دارد این است که بسیار شنیده شده که انقلاب مشروطیت شکست خورده است. برای همین است که زیاد می شنویم که ایرانیان 110 سال است برای دموکراسی تلاش می کنند در حالی که انقلاب مشروطیت یکی از ابعادش سیاسی و یکی از جنبه های بعد سیاسی آن هم دموکراسی خواهی بود.

 احمدی در ادامه به بیان ابعاد مختلف انقلاب مشروطه همچون ابعاد سیاسی، امنیتی، اقتصادی و استقلال از خارج پرداخت و دموکراسی را یکی از نکات بعد سیاسی انقلاب مشروطه معرفی کرد که در تأسیس دولت مدرن خلاصه می شود. بعد امنیتی انقلاب مشروطه دارای پیشینه ای 70 ساله و قبل از مشروطه داشته که شامل تلاش ایرانیان برای استقرار امنیت در داخل کشور و امنیت در سطح بین المللی می گردید.

احمدی به بعد استقلال خواهی ایرانیان به عنوان یکی از جنبه های مهم انقلاب مشروطه اشاره کرد و افزود: بعد از جنگ ایران و روس، کشور در چنبره روسیه و انگلستان قرار گرفت و استقلال ایران از بین رفت. تلاش برای بازپس­گیری افغانستان در دوره آخر ناصرالدین شاه و جنگ ایران و انگلیس که به محاصره بنادر جنوبی ایران توسط انگلستان ختم گردید نمونه ای از این مطالبه استقلال خواهانه است.

این استاد دانشگاه تهران بعد سیاسی انقلاب مشروطه را نخستین آرمان انقلاب دانست که محقق گردید. قدرت سریع به مردم و رجال سیاسی واگذار شد و مجلس نماد این قدرت سیاسی بود. بعد سیاسی یعنی دموکراسی به مفهوم عام آن محقق شد یعنی مجلس تشکیل شد و تلاش برای تحقق ابعاد دیگر مانند اقتصاد و استقلال خواهی هم صورت گرفت. به طور کلی انقلاب مشروطه تلاش ایرانیان برای بازآفرینی هویت جدید ایرانی ها در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی و استقلال طلبی آن بود. بازسازی اقتصادی و استقرار امنیت باید در درازمدت صورت می گرفت.

احزاب و اصناف روند دموکراسی و آزادی را در جوامع غربی تضمین می ­نمودند

سعید جلیلیان آخرین سخنران این نشست بود.

وی به زمینه های تاریخی مشروطیت پرداخت و حکومت مطلقه را تنها شیوه زمامداری مورد پذیرش ایرانیان معرفی کرد: در آغاز دوره قاجار که آغاز آشنایی نزدیک ما با غرب متحول شده بر اثر تجدد از طریق همسایگی با دو قدرت برآمده و ایجاد شده از انقلاب صنعتی یعنی روسیه و انگلستان- با حضور در خلیج فارس و به‌ویژه با کمپانی هند شرقی- می‌باشد، تنها روش حکومت و تنها شیوه زمامداری شناخته شده نزد ایرانیان حکومت سلطنت مطلقه و مستقل می‌باشد و سلطان به عنوان ظل‌الله و سایه خداوند بر روی زمین از قدرت نامحدودی برخوردار است. البته سایه نهاد وزارت و صدارت عظمی که یادگار روزگاری است که نظریه‌ای برای حکومت وجود داشت به ‌واسطه سنت وجود دارد و البته در کنار آن سنت وزیرکشی.

وی در ادامه به زمینه های شکل گیری مشروطیت پرداخت و گفت: در این دوران امتناع اندیشه، همسایگی با دو قدرت غربی که مجهز به اندیشه و صنعت دوران بعد از صنعتی شدن در اروپا می‌باشند لاجرم ما را با واقعیتی تلخ مواجه می‌کند. روزگار سیلی محکمی به گوش ایرانیان می‌نوازد و در جنگ‌های ایران و روس و وهن ایجادشده ناشی از شکست در برابر دولتی بیگانه ابتدا اردوی عباس میرزا و دارالسلطنه تبریز با قدرت تجدد و میزان عقب‌ماندگی ایران آشنا می‌شوند. بدعهدی‌های صورت گرفته از سوی متحدین خیالی نیز که درگیر بازی مهم‌تری در اروپا بودند درس دیگری به زمامداران ایرانی می‌دهد که در عالم سیاست هیچ عهد و پیمانی ابدی نیست و اخلاق سیاست جدید مبنایی جز منافع ملی ندارد و حتی سردار بزرگی چون ناپلئون به راحتی از توافقات عدول می‌کند و روابط ایران و انگلیس نیز تحت تأثیر روابط انگلیس و روس و وقایع اتفاق افتاده در اروپا است که اطلاعات ایرانیان از آن تقریباً هیچ است. این اتفاقات و وقایع دردناک عباس میرزا را که در خط مقدم جنگی قرار داشت که شکست و وهنی بزرگ با وجود تمام رشادت‌ها به ملت ایران تحمیل نموده و دستگاه فکری عباس میرزا و دارالسلطنه تبریز از توضیح آن عاجز بود بر آن داشت که افرادی را به توصیه میرزا بزرگ قائم‌مقام (پدر قائم‌مقام فراهانی) به غرب گسیل دارد تا ضمن آموختن علوم نوین اطلاعاتی از غرب و روابط حاکم بر آن کسب نموده و به ایران منتقل نمایند.

جلیلیان به عقب ماندگی ایرانیان اشاره کرد و نقش احزاب و اصناف در روند دموکراسی و آزادی غرب را منحصر به فرد دانست: مجموع این وقایع، شکست‌ها و تحقیرها در کنار دیدن رشد و پیشرفت غرب ایرانیان را متوجه این نکته کرد که نظام فکری سنتی دیگر پاسخگوی سؤالات و نیازهای جامعه ایرانی در دنیای مدرن نبوده و جنبشی برای فهم غرب و روابط حاکم بر آن و دلایل پیشرفت و ترقی آن ایجاد شد و ما را با مظاهری از دنیای غرب از جمله دولت مدرن و ارکان آن آشنا کرد. این آشنایی ضمن اینکه خیلی عمیق نبود و جنبه‌هایی از مظاهر را شامل می‌شد، در اکثر مواقع تحت تأثیر اتفاقات ناشی از تحولات فکری دوران جدید در اروپا و انقلابات و جنبش‌های فکری قرن ۱۹ قرار داشت. اتفاقاتی که اگر در آن جوامع قابل توضیح و نتیجه تحولات فکری صورت گرفته بود که ذهن اندیشمند غربی می‌توانست آنها را بفهمد برای ذهن ایرانی در چهارچوب سنت قدمایی مفاهیم روشنی نداشت و در حد فهم مظاهر باقی ماند و خیلی عمیق نشد، اما فکر اصلاح و آزادی در میان ایرانیان به شدت طرفدار پیدا کرد. یکی از مظاهر دولت‌های نوین غربی وجود احزاب و اصناف و سندیکاها بود که دولت مدرن را پشتیبانی می‌کردند و روند دموکراسی و آزادی را در این جوامع تضمین می‌نمودند.

نظر شما