شناسهٔ خبر: 60547 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نقدی بر «سه‌گانه خاورمیانه، جنگ عشق تنهایی» سروده گروس عبدالملکیان/ بهانه‌ای برای پرداختن به ویراستاری در شعر

«سه‌گانه خاورمیانه، جنگ عشق تنهایی»، صرفا به گفتن و بیانگری پرداخته است و به بهانه اختیارات شاعری حشو و زواید کلامی بسیار دارد.

بهانه‌ای برای پرداختن به ویراستاری در شعر

فرهنگ امروز/ آنژیلا عطایی: «سه‌گانه خاورمیانه، جنگ عشق تنهایی» عنوان مجموعه شعر گروس عبدالملکیان است که نشر چشمه در سال 1397 چاپ کرده است. مجموعه‌ای که به مدد اختیارات شاعری تصاویر را با منطق نثر روایت می‌کند. کتاب حاضر شبیه مجموعه‌های قبلی گروس عبدالملکیان، گونه شعری ساده(سهل و ممتنع) را دنبال کرده است هرچند که به اندازه آن‌ها شعر موفق ندارد.

آنچه موجب عدم موفقیت این کتاب است ساده‌نویسی نیست بلکه عدم توجه به تعاریف زیبایی‌شناسی در زبان، فرم و ساختار همین گونه شعری‌ست. می‌‍‌‎‌توان گفت ساده‌نویسی از فروغ فرخزاد و با شعر او شروع شد و حتی عده‌ای منوچهرآتشی و مهدی اخوان ثالث را هم ساده‌نویس می‌دانند و اتفاقا شعر آن‌ها در فرم، ساختار وحتی زبان واجد نگاه زیبایی‌شناسانه بود اما ساده‌نویسی که در دهه هشتاد و به عنوان راهکاری برای حل معضلات شعر معاصر و در مقابل پیچیده‌نویسی رایج شد فاقد این نگاه و مختص مخاطب عامه‌پسند و فست‌فودی شعر است.

«سه‌گانه خاورمیانه، جنگ عشق تنهایی»، صرفا به گفتن و بیانگری پرداخته است و به بهانه همان اختیارات شاعری حشو و زواید کلامی بسیار دارد. درست است که همیشه نمی‌توان از منظردستور زبان به ویرایش شعر نگاه کرد چون شعردارای معانی و بیان است که جنبه‌های هنری کلمات، سطرها و متن را توجیه می‌کند وهمیشه بردستور زبان منطبق نیست اما حروف اضافه و ربط زاید، تقطیع نابجا و تتابع اضافات و صفات ازشعر متنی نازیبا می‌سازد، چنانچه در کتاب حاضر از حروف ربط (و، اما، که و تا) زیاد و نابجا استفاده شده است.

شاعر این کتاب حتما می‌داند که هر متنی تا پیش از انتشار به نویسنده یا شاعر تعلق دارد و بعد از آن به مخاطب تعلق می‌گیرد. اگر قرار است مخاطب شعرساده مخاطب عام شعر باشد عدم ویرایش صحیح آن، سلیقه این گروه از مخاطبان را همچنان تنزل خواهد داد. از طرفی تئوری «مشارکت متنی وزیبایی‌شناسی دریافت»1و2 در ویرایش شعر برای مخاطب در نظر گرفته می‌شود که مختص مخاطب خلاق و خواننده حرفه‌ای شعر بوده و منجر به ویرایش شعرها خواهد شد و البته اولین رویکرد برای ورود به نقد این آثار است.

شعر نیازمند بازنویسی است و به مراقبت نیاز دارد و شاعر باید بتواند بعد از نوشتن در جایگاه یک مخاطب خلاق و بیرون از متن خود ایستاده و شعر را ویرایش کند، همانطور که هر متن ادبی دیگری نیاز به بازنویسی دارد تا به اثری قابل قبول تبدیل شود چنانچه ارنست همینگوی صفحه آخر «وداع با اسلحه»  را 39 بار بازنویسی کرد.

می‌دانیم ویراستاری متن در سه مرحله ویرایش فنی، ویرایش زبانی- ساختاری و ویرایش محتوایی انجام می‌شود که البته عموما در شعر ویرایش محتوایی اتفاق نمی‌افتد. آنچه در حوزه ویراستاری در ادبیات جهان اتفاق می‌افتد در ایران بسیار غریب است، آثار نویسندگانی مثل فیتز جرالد، کارور و توماس ولف به ویراستاران زبده‌ای سپرده می‌شده است که در بهتر شدن آثار این نویسندگان نقش مهمی ایفا کرده است. در حوزه شعر هم بهترین مثال، «سرزمین هرز» اثر تی. اس. الیوت است که با حذف‌ها و اصلاحات ازرا پاوند منتشر شد و تفاوت متن ویرایش شده با متن نخستین بسیار آشکاراست.

در ایران ویراستاری در حوزه داستان مقبول‌تراست و البته آن هم بیشتر نمونه‌خوانی و غلط‌گیری است. به نظر می‌رسد که ویراستاری درشعر امری ناخوشایند باشد. بسیاری از شاعران ویراستاری شعرها را خودشان انجام می‌دهند و دلیل آن را تفاوت‌های موجود بین نثر و شعر می‌دانند. به گمان آن‌ها شعر گونه ادبی و ارتقایافته‌تر زبان است و نمی‌توان مانند متون دیگر با آن برخورد کرد.

مشخص است که هرکسی از عهده ویراستاری شعر برنمی‌آید، ویراستار شعر باید شعرشناس بوده و به جهان ذهنی و گزاره‌های عینی متن وفادار بماند، حتی او باید به شعر علاقمند بوده و با آن غرض‌ورزی نداشته باشد. بهترین مثال آن درایران ویراستاری «ایمان بیاوریم به اغاز فصل سرد» سروده فروغ فرخزاد است که بعد از مرگ او توسط سیروس طاهباز و محمد حقوقی انجام شد.

به هر حال نمی‌توان به بهانه اختیارات شاعری، شعر را با حشو و زوایدش به حال خود رها کرد و حتی آنچه را که در کارگاه‌های شعر به صورت نقد شفاهی و برای ویرایش شعرها انجام می‌شود به فراموشی سپرد. البته به نظر می‌رسد اغلب آنچه در کارگاه‌های شعر اتفاق می‌افتد تولید متن‌های مشابه است که همچنان دل در گرو اقبال مخاطب عام دارد و به چاپ سری کتاب‌های مشابه در نشرهای پرمخاطب منجر می‌شود و متاسفانه جز تولید متن سانتی‌مانتال و بی‌توجهی خوانندگان جدی کتاب به شعر نتیجه‌ای ندارد.

فراموش نکنیم حتی اگر جلودار جریانی کورتازار باشد، آنچنان که شمس لنگرودی جلودار شعر ساده این روزهاست – و شعر این روزهای او نیز محل نقد و بررسی است- در بهترین حالت گابریل گارسیا مارکز ظهور می‌کند که البته تیراژ کتاب‌های او چند برابر آثار کورتازار است.( معروف است که از مارکز پرسیدند: می‌خواهی به کجا برسی؟ گفت: به جایی که کورتازار رسید.)
 
منابع:
ا- ایگلتون، تری(1395). پیش‌درآمدی بر نظریه ادبی، ترجمه عباس مخبر. نشر مرکز
2- احمدی، بابک(1393). ساختار و تاویل متن. نشر مرکز

ایبنا

نظرات مخاطبان 0 1

  • ۱۳۹۸-۰۹-۱۲ ۲۰:۰۹سپیده رفایی 0 1

    واقعا تعجب کردم خانم عطایی  کتاب مبتذلی چون "درخت از میان سایه اش می گذرد" را سرودند که نه تخیل زنده ای دارد و نه موسیقی شعر درش رعایت شده . بدتر از آن خالی از تشبیهات جان دار و قوی است . حالا چطور به نقد سه گانه پرداختند ؟! منتقد قبل از نقد منظر نقد را مشخص می کند که گویا ایشان فقط مسئله ویراستاری برایشان مهم بوده است!!!!!
                                

نظر شما