شناسهٔ خبر: 61177 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

دقیقی درباره رمان «روایت بازگشت» مطرح کرد؛ روایت داستانی دوران قذافی با زبانی که به شعر پهلو می‌زند

مترجم کتاب «روایت بازگشت» به قلم هشام مطر معتقد است این‌رمان با وجود روزنامه‌نگاربودن نویسنده‌اش یک گزارش یا اثر مستند نیست. بلکه متنی داستانی دارد که گاهی به شعر هم پهلو می‌زند.

روایت داستانی دوران قذافی با زبانی که به شعر پهلو می‌زند

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کتاب «روایت بازگشت» اثر هشام مطر نویسنده لیبیایی‌بریتانیایی با ترجمه مژده دقیقی به‌تازگی توسط انتشارات نیلوفر به چاپ دوم رسیده است. این‌کتاب روایتی غیر داستانی از سفر مطر به همراه مادر و همسرش به لیبی است که پس از ۳۳ سال صورت می‌گیرد؛ کشوری که جدای از عنوان سرزمین مادری عنوان مکان مفقود شدن پدرش را نیز به دوش می‌کشد. پدری که از مخالفان سرسخت قذافی بوده و از پس از ربایش در قاهره در این کشور به سرنوشتی نامعلوم دچار شده است.

چاپ دوم ترجمه فارسی «روایت بازگشت» بهانه‌ای شد تا با مژده دقیقی مترجم اثر گفت‌وگوی کوتاهی داشته باشیم.

دقیقی در این گفتگو درباره این‌که «روایت بازگشت» کدام‌چهره از هشام مطر را به تصویر می‌کشد؛ یک لیبیایی شاعر پیشه یا یک روزنامه‌نگار مهاجر، گفت: تا آنجا که می‌دانم، هشام مطر به آن‌معنی روزنامه‌نگار نیست و با مطبوعات در حد نوشتن مقاله، نقد و انتشار داستان و شعر همکاری می‌کند. از پدر و مادری لیبیایی در نیویورک به دنیا آمده، کودکی‌اش در لیبی و مصر گذشته، و از نوجوانی برای ادامه تحصیل به انگلستان رفته و ماندگار شده است. بی‌تردید همه این فرهنگ‌ها بر زندگی او تأثیر گذاشته‌اند؛ شخصیت او، تفکرش، ذهن و زبانش، مثل همه آدم‌ها، حاصل فراز و نشیب‌هایی است که بر او گذشته‌اند. اینها را نمی‌توان از هم جدا کرد. چیزی که در پاسخ به این‌سوال می‌توانم بگویم این است که هشام مطر در این کتاب، به‌طور مشخص، دنبال یافتن پاسخی به دغدغه اصلی زندگی‌اش است؛ یعنی آگاهی از سرنوشت پدرش و آنچه در حکومت قذافی بر او گذشته است.

از این مترجم در ادامه درباره نوع نگاه نویسنده کتاب به ماجرای مفقودشدن پدرش گفت: در «روایت بازگشت» بیشتر با قلم داستان‌نویس چیره‌دستی مواجهیم که سعی می‌کند ابعاد یک فاجعه بشری را با نظمی روایی آشکار کند. او صرفاً فاجعه را گزارش نمی‌کند، بلکه ابعاد انسانی و تأثیرات آن را می‌شکافد و پیش چشم خواننده می‌گذارد. در حالی‌که حکومت‌های دیکتاتوری مثل حکومت قذافی، تلاش می‌کنند بر جنایات خود گرد فراموشی بپاشند، هشام مطر در کتابش با فراموشی می‌جنگد. عنصر زمان هم ابعاد هر فاجعه‌ای را کمرنگ و محو می‌کند. مطر در این کتاب علیه این فراموشی به پا خاسته است.

دقیقی در پاسخ به این‌سوال که آیا نگارش زندگی‌نامه خودنوشت برای نویسنده‌ای در سن و سال هشام مطر کمی زود به نظر نمی‌رسد، گفت: زندگی‌نامه خودنوشت، گاهی یک عمر را روایت می‌کند و گاه روایت یک دوره، یک حادثه، یک موفقیت یا یک فاجعه را. «روایت بازگشت» درباره یک‌دوره و یک‌فاجعه در زندگی نویسنده است و از این رهگذر، بر زندگی فاجعه‌بار مردم لیبی در حکومت سرهنگ قذافی متمرکز است. نویسنده این‌کتاب در واقع از یک فاجعه شخصی به یک فاجعه عمومی نقب می‌زند و خواننده‌اش هم از خود می‌پرسد این مایه از ستم در بُعد شخصی با روح و روان قربانیان و خانواده‌هایشان، و در بُعد گسترده با روح و روان آحاد جامعه چه می‌کند و چه چیزی از آنها باقی می‌گذارد؟

این مترجم همچنین درباره قابل استناد بودن گزارش مطر از لیبیِ پس از انقلاب و میزان تاثیرپذیری او از احساسات گفت: مطر در این کتاب دنبال ارائه گزارش یا مستند کردن وقایع لیبی در دوران انقلاب و پیش از آن نیست. فکر می‌کنم این سوءتفاهمِ روزنامه‌نگار بودن او خطاست. این‌نویسنده در «روایت بازگشت» از مستندات، مثل یک رمان‌نویس استفاده می‌کند. درست است که ماجراهای کتابش واقعی است، ولی روایت او روایتی داستانی، با قلمی است که گاهی به شعر پهلو می‌زند. «روایت بازگشت» همان‌قدر که درباره پدر نویسنده و سرنوشت اوست، درباره شخصیت‌های دیگر جامعه لیبی و وقایع دوران حکومت قذافی هم هست. البته بیش از آن‌که وقایع و فجایع را گزارش کند، له‌شدن انسان را لابه‌لای چرخ‌دنده‌های سرنوشت ناگزیرش به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد در آن‌گوشه دنیا، زندگی‌ها چگونه گرفتار تندباد حوادث شده و از خاک خود کنده می‌شوند. پدر در این کتاب حضوری غایب است؛ یعنی هست و نیست و وجودش احساس نمی‌شود اما به واسطه تأثیری که ناپدیدشدنش بر زندگی نویسنده و شخصیت‌های دیگر گذاشته، همیشه حضور دارد.

نظر شما