شناسهٔ خبر: 62171 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

به زبانِ سکوت/ نگاهی به «روزهای سرگشته در سکوت»

«روزهای سرگشته در سکوت» نوشته میریسه لیندستروم، ترجمه شقایق قندهاری و منتشر شده توسط نشر «حکمت کلمه» همان‌طورکه از نامش پیداست، داستانی است در مورد سکوت اما کدام سکوت؟

فرهنگ امروز/ فاطمه محمدبیگی

«روزهای سرگشته در سکوت» نوشته میریسه لیندستروم، ترجمه شقایق قندهاری و منتشر شده توسط نشر «حکمت کلمه» همان‌طورکه از نامش پیداست، داستانی است در مورد سکوت اما کدام سکوت؟
درباره جنگ جهانی کتاب‌ها نوشته، فیلم‌ها ساخته و آثار متعددی تولید شده است. در تمامی آنها به آن نسل‌کشی عظیم، به تحت فشار بودن، به گریزها، به آدم‌های بی‌گناه و موقعیت‌های گوناگونی پرداخته‌اند. از میان این آثار، کم بوده‌اند آنهایی که در میانه هیاهوی جنگ و خشونت انسان علیه انسان به سکوت ناشی از این رخداد بپردازند.
به تمامی آن انسان‌ها فکر کنید، به کلمات بر زبان نیامده‌شان، به گریستن‌شان در سکوت، به ابراز شادی‌شان در سکوت، به ترسیدن‌شان در سکوت، به عشق‌ورزی‌شان در سکوت و به عذاب کشیدن‌شان در سکوت. «روزهای سرگشته در سکوت» روایتی زنانه و ظریف از این معضل است. این رمان روایتگر برهه‌ای از زندگی زوج میانسالی است که در بن‌بست سکوت گیر افتاده‌اند. سکوتی که اِوا شخصیت اصلی رمان را به فراخوانی تمام خاطرات و گفته‌های پیشین خود و شوهرش وامی‌دارد تا از خلال آنها سرچشمه و سرآغاز دقیق این سکوت پایان‌ناپذیر را بیابد اما موفق نمی‌شود. سکوت منشا یا زمان شروع دقیقی ندارد؛ بلکه به ناگاه آمده و آرام‌آرام پخش شده و همه‌چیز زندگی آن دو را در خود کشیده و باعث شده است تا کلام، چیزی غیرضروری تلقی شود.
«با گذر زمان دریافته‌ام که چگونه صدا و واژگان شیوه نفود به اوست؛ گرچه، همین‌طور هم شیوه نفوذ به ماست. این‌طور به نظر می‌رسد که او در خودش فرورفته. گویی کلا تمام راه‌های نفوذ به وجود خویش را بسته است.»
اِوا به این حجم از سکوت در زندگی‌اش عادت ندارد و سایمون برخلاف او با این جنس از سکوت از کودکی خو گرفته و نجات یافته است. سایمون از «همان‌ها»ست؛ آن دسته از یهودیانی که با پنهان‌کردن خود در مخفیگاه‌ها توانستند زنده بمانند ولی آنچه آنها از آن نجات نیافتند، سکوت است؛ سکوتی که جنگ به آنها تحمیل کرد. در کودکی سایمون هر صدا، آوا یا کلامی مساوی بود با لو رفتن، پیدا شدن و مردن و در عوض سکوت معنای حتمی زنده ماندن و اجازه زندگی داشتن بود. البته سایمون بعدتر در زندگی اجتماعی و خانوادگی‌اش آدم موفقی می‌شود، کارمندی وظیفه‌شناس و پدری مهربان.
او به مرور زمان نیاز به کلام را در برقراری ارتباط با نزدیک‌ترین افراد زندگی‌اش از دست می‌دهد و به سکوت کودکی‌اش بازمی‌گردد.
اِوا که می‌خواهد برای رفع این سکوت راه‌حلی بیاید، در میان تقلاهای ذهنی‌اش، خود نیز به این سکوت نزدیک می‌شود و دیگر بیش از آنکه در دنیای بیرون با دیگران گفت‌وگو داشته باشد، در درون خود هیاهویی برپا ساخته است.
«چطور باید او را بشناسم؟ شناخت من بر پایه خاطرات است. براساس تمامی آن قسمت‌های مختصر و کوتاهی که طی سال‌ها با آشکار شدن اجزای گوناگون وجودش عیان شده‌اند.»
روایت تامل‌برانگیز میریسه لیندستروم در فصل‌هایی کوتاه با سکون جاری در ماجرای اصلی و ماجراهای فرعی و خرده‌روایت‌هایش امکان این نزدیکی را برای مخاطب فراهم می‌آورد.
آنقدر که سنگینی این سکوت و رکود رابطه اِوا و سایمون کاملا درگیر کننده و ملموس می‌شود. از طرف دیگر کنکاش اِوا در گذشته خود و شوهرش تعلیق‌های کوچک و بزرگی را شکل می‌دهد که تا برملا شدن رازها و سرانجام آدم‌های نامبرده، کنجکاوانه خواننده را برای ادامه همراه خود نگه می‌دارد.
لیندستروم نگاهی زنانه و بافاصله به جنگ دارد. او جنگی را که تبعاتش در سکوت ناخواسته جنگ‌زدگان، فروپاشی خانواده‌ها و گذشته کابوس‌وار یک نسل بروز پیدا کرده و هنوز هراس برملا شدن هویت‌ها را در پی دارد، با جنگ درونی شخصیت‌ها با خودشان پیوند می‌زند. ناگفته‌ها و پنهان کاری‌های تاریخی در رازهای فردی شخصیت‌ها می‌غلتد و طوری در هم ترکیب می‌شود که انگار یکی باعث دیگری بوده.
این رمان که یکی از آخرین رمان‌های لیندستروم است، برنده جوایزی از جمله جایزه شورای ادبی اسکاندیناوی و جایزه منتقدین ادبی نروژ و نامزد دریافت جایزه رمان شبکه رادیویی «اِن. آر. کی. پی .تو» و نامزد جایزه منتقدان جوان شده است. از میریسته لیندستروم مجموعه داستان‌های کوتاه و رمان‌های بسیاری منتشر شده است. او برای مجموعه داستان کوتاهش با عنوان «مهمان‌ها» نیز نامزد دریافت جایزه شورای ادبی اسکاندیناوی همچنین جایزه منتقدین نروژ شد. این نویسنده در سال 2008 برای مجموعه آثار ادبی‌اش جایزه «دابلوگ» را دریافت کرد. 

روزنامه اعتماد

نظر شما