شناسهٔ خبر: 63757 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

معرفی و بررسی کتاب «اکوسوفیا»: گتاری فیلسوف خودآموخته است/ سه بوم‌شناسی چه می‌گوید؟

می‌توان گتاری را نوعی فیلسوف خودآموخته دانست که ایده‌ربایی‌اش از آثار فلسفی یادآور خلاقیت یک هنرمند است در تبدیل مواد خام به اثر هنری به گونه‌ای که امضای او را می‌توان در پای نمودارها و مفهوم‌هایش دید.

گتاری فیلسوف خودآموخته است/ سه بوم‌شناسی چه می‌گوید؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «اکوسوفیا» با عنوان فرعی سه بوم‌شناسی نوشته فلیکس گتاری با ترجمه مهدی رفیع و حامد فولادوند از سوی نشر شما روانه بازار نشر شده است. در پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «اصطلاح فلسفه بوم را نخستین بار آرنه ناس، فیلسوف نروژی که دغدغه‌هایی اساسی در مورد رابطه فلسفه و محیط زیست داشت مطرح کرد. این اصطلاح مرکب است؛ از دو واژه بوم شناسی و فلسفه. گتاری در دهه آخر کار فلسفی و روانکاوانه خود با باز تعریفی از این ترم آن را از حوزه زیست محیطی خارج کرده و با بهره گیری انتقادی از آثار گریگوری بیتسن متفکر چند رشته‌ای انگلیسی، به شکل سه بوم شناسی روانی اجتماعی و زیست محیطی معرفی می‌کند که با یکدیگر رابطه ناگسستنی دارند. از دید گتاری معضل اساسی جدا کردن این سه حوزه مرتبط و به هم تنیده است. فلسفه بوم در تلاش است تا مسائل روانی اجتماعی و زیست محیطی را بر اساس روابط در هم بافته این حوزه‌ها از نو تعریف کند و کنش‌های جدیدی را برای نجات زیست جهان بیافریند که متناسب با این قلمروهای وجودی نوین‌اند.»
 
مهدی رفیع پیشگفتاری جامع و خواندنی درباره اندیشه‌های گتاری بر این کتاب نوشته است. او در بخشی از پیشگفتارش می‌نویسد: «اهمیت آثار فلیکس گتاری در فلسفه معاصر به رغم کتاب‌هایی که در دهه‌های اخیر درباره او منتشر شده هنوز ناشناخته مانده است؛ چند رشته‌ای بودن اندیشه او و رویکردی «ترارشته‌ای» که گتاری برای ایجاد پیوندهای نامتعارف یا نامعمول و در عین حال حیاتی میان عرصه‌هایی به کار می‌گیرد که اغلب جدا و مجزا تصور می‌شوند ویژگی منحصر به فرد و با وجود این غریبی به آثار او می‌بخشد.
 
 گتاری شیوه‌ای جدید از اندیشیدن را می‌آفریند که دیگر صرفاً اتصال و پیوندهای افقی یا عمودی میان مولفه‌های ناهمگون تفکر نیست بلکه باهم اندیشیدن عناصر یا اندیشیدن یک مولفه از میان مولفه‌های دیگر است. این شیوه مایل و اریب تفکر که او آن را «تراگذاری» می‌نامد، باید اندیشیدن از طریق خطوط یا به بیان بهتر خطوط گریز را به ما بیاموزد و پیمایش فکری با خطوط چیزی نیست جز «نقشه نگاری»؛ همچنان که هنر نقاشی به یک معنا «نقشه‌نگاری احساس» است؛ از راه شکل‌ها یا بی شکلی‌ها کاربرد رنگ و رویت پذیری نیروهایی که از مادیت اثر می‌گذرند؛ ترسیم پاتا فیزیک نیرو.»
 
به اعتقاد رفیع، از آنجا که گتاری در کنار فیلسوف بودن یک روانکاو با پیشینه لکانی و یک شیزوکاو نیز بوده است، دگردیسی شناسی روانکاوانه بخش قابل توجهی از آثار او را شکل می‌دهد. یکی از دلایل غرابت متون گتاری برای کسانی که نخستین بار با اندیشه او رویا رو می‌شوند دگرگردانی یا دخل و تصرف او در اصطلاحات روانکاوانه است؛ به همان شیوه‌ای که سیتواسیونیست‌های فرانسوی از روش دگرگردانی برای تصاحب و از آن خود کردن مفاهیم یا مضمون ربایی ها بهره می‌گرفتند. از این روست که دستکاری تحقیر دگردیسی و جهش اصطلاحات روانکاوانه قسمتی اساسی از نقشه نگاری‌های شیزوکاوانه گتاری‌اند.
 
رفیع در ادمه بیان می‌کند: «کارآموزی غریب و فلسفی گتاری که هرگز فلسفه دانشگاهی را به شکل رسمی به پایان نبرد و روان درمانی را از طریق کار تجربی در درمانگاه لاوبرد آموخت یکی دیگر از جنبه‌های فاصله گیری او از جریان فلسفه دانشگاهی فرانسه و در کل فلسفه قاره‌ای اروپاست. می‌توان گتاری را نوعی فیلسوف خودآموخته دانست که ایده‌ربایی‌اش از آثار فلسفی یادآور خلاقیت یک هنرمند است در تبدیل مواد خام به اثر هنری به گونه‌ای که امضای او را می‌توان در پای نمودارها و مفهوم هایش دید.
 
شکل‌گیری اندیشه گتاری در دهه ۵۰ که با سیطره ساختارگرایی و اگزیستانسیالیسم پدیده شناختی همراه بود سبب شد که موضع بعدی او در فاصله گیری از این دو جریان که پس از مه ۶۸ روی داد اهمیت ویژه‌ای بیابد. گتاری که در دهه ۶۰ به نام نابسندگی های اجتماعی سیاسی و نظریه روانکاوی پی برده بود، در همان دهه متاثر از رویکردهای روان درمانی نهادی نخستین تغییر شکل‌های خود را بر مواد روانکاوانه آغاز کرد. برای او از یک سو روانکاوی ساختارگرا و اهمیت بخشی شدید به جایگاه زبان در ناخودآگاه و سوی دیگر خوانش ساختارگرای آلتوسر از سرمایه قادر نبودند، پیوندهای عمیق و درخوری میان روان و جامعه برقرار کنند و همواره آنها را به یک دوگانه باوری بنیادین فرو می خواستند. این شاید نخستین نارضایتی اساسی گتاری از رویکردهای فرویدی ـ مارکسیستی مکتب فرانکفورت و آموزه‌های لکانی آلتوسری بود که در آن‌ها تقابل‌های دوتایی و تمایزهای روان و اجتماع به شکل پایه حفظ می‌شدند که گتاری در تلاش برای یافتن یک موقعیت جدید برای خروج از فرو کاهندگی ساختارگرایی ابتدا مفهوم تراگذری و سپس انگاره ماشین را معرفی می‌کند.»
 
رفیع در بخش دیگری از این مقدمه یادآور می‌شود که: «برای گتاری نخستین و بنیادی‌ترین کارکرد سرمایه‌داری ساختن سوژه هاست؛ این بدان معناست که دیگر نمی‌توان با سرمایه‌داری تنها از بیرون و از طریق جنبش‌ها اتحادیه‌ها مبارزات صنفی و اموری از این دست مقابله کرد بلکه باید با تغییر نسبت خود با خود و حرکت به سوی قلمروهای وجودی ناشناخته سوژه شدن‌هایی را آفرید که با سوژه منقاد زدایی از سوژه مندی سرمایه دارانه و ایده‌آل‌های مبتذل و حماقت بارش فراسوی الگوهای قالبی آن حرکت می‌کنند این فراروندی است که گتاری انقلاب مولکولی می‌نامد.
 
گتاری بر شکافی پل می‌زند که همواره کنش انقلابی مارکسی را از ناخودآگاه انقلابی مولد و غیر ادیپی جدا کرده بود. این بدان معناست که هیچ شکل جدیدی از مبارزات تراگذر و غیر سلسله مراتبی بدون تولید یک سوژه‌مندی نو ممکن نخواهد بود. بر این اساس، گتاری به پیوند خطرناک روان‌کاوی ساختارگرا و مائوئیسم به منزله ی اتحادی شوم به شدت حمله می‌کند.»
 



رفیع اندیشه گتاری را به سه برهه اساسی تقسیم‌بندی می‌کند و می‌نویسد:«1- دوره فعالیت‌های سیاسی روان پژوهانه که در آن مبانی پایه اندیشه‌های او روان درمانی نهادی و تحلیل نهادی بسط می‌یابند و آشنایی با لکان و تلاش برای دگرگونی انتقادی روانکاوی که متن‌های مرتبط با آن در کتاب روانکاوی و تراگذری منتشر می‌شوند 2- دوره ملاقات با ژیل دلو، کار با او و انتشار آثار فلسفی و شیزوکاوانه مشارکت در جنبش‌های اجتماعی و بوم شناختی و ایجاد گروه‌های تحقیقاتی 3- نظریه پردازی درباره فعالیت‌های زیست محیطی و کاربر پارادایم‌های جدید اخلاقی ـ زیبایی شناختی. با این حال همه این امور به طور همزمان در همه حوزه‌های اندیشه‌ای گتاری نیز حضور دارند اما در هر دوره رویکردهای خاص برجسته می شود.

گتاری که پیشتر بر دو حوزه روانی و اجتماعی متمرکز شده بود در دهه هشتاد فعالیت‌های جدیدی را با جنبش‌های سبز و بوم شناختی (اکولوژیکی ) آغاز می‌کند. این امر به صورت بندی جدیدی از آثار پیشینه او منجر می‌شود که اکنون تحت عنوان سه بوم شناسی روانی اجتماعی و زیست محیطی و زیر یک سرفصل واحد معرفی می‌شود که او با بهره‌گیری از آثار فیلسوف نروژی آرنه ناس آن را اکوسوفی یا فلسفه بوم (بوم فلسفه) می‌نامد. گتاری در تقارن با دلوز که پرسش «فلسفه چیست» را در مرکز آخرین اثر مشترکش با گتاری قرار می‌دهد، «فلسفه بوم چیست؟» را به عنوان یکی از سوال‌های نهایی فلسفه خود طرح می‌کند.»
 
مترجم کتاب ادامه می‌دهد: «اکنون گتاری سه عدسی جدید در هم تنیده را برای حوزه‌هایی مطرح می‌کند که اغلب جدا از هم تصور می‌شوند و معضل اساسی را در همین جدایی می‌داند؛ بدین ترتیب او فاصله انتقادی خود را از روانکاوی مارکسیسم و جنبش‌های رسمی سبز سه رویکرد مسلط به ترتیب در عرصه های روانی اجتماعی و زیست‌محیطی با طرح یک «فلسفه بوم عمومی» بیشتر می‌کند که همزمان باید در تداخل و فصل مشترک بر هم کنش های این سه دهه اخیر مبارزه کند.
 
 تمرکز گتاری در آخرین اثر خود «آشوب تراوایی» بر پارادایم‌های جدید اخلاقی ـ زیبایی شناختی است. جایی که او امیدوار است بتوان روانکاوی را از یک پارادایم علمی به سوی پارادایم زیبایی شناختی جابجا کرد از این روست که بر این باوریم بحث‌های البته همچنان پسا ساختار گرایانه ژاک رانسیر در واقع «ناخودآگاه زیبایی شناختی» دینی اذعان نشده به آثار متاخر گتاری دارند. با این حال ناخودآگاه سیاسی اخلاقی و زیبایی شناختی رفتاری در تمایز با رانسیر اخلاق را از سیاست جدا نمی‌کند. کتاب حاضر را در حقیقت باید مقدمه‌ای بر آخرین اثر کتابی آشوب تراوایی دانست.
 
در میان اندیشمندان ایرانی داریوش شایگان شاید نخستین متفکری است که به فاصله‌ای بسیار نزدیک به انتشار سه «بوم شناسی» گتاری در ۱۹۸۹ از اهمیت و ضرورت مباحث آن پرده بر می‌دارد ؛ کتاب کوچکی که همین اخیرا منتشر شده مرا به تأمل وا داشته است. فکر می‌کنم به قدر کافی درباره آن سخن نگفتند چرا که ارزش بحث کردن را دارد. کتابی با عنوان سه بوم‌شناسی مسئله بنیادینی را مطرح می‌کند که من نسبت به آن بسیار حساسم و بوم شناسی را به مجموع  معنای وجود جامعه و شیوه بودن انسان در کیهان به بسط می‌دهد. این واقعیت عینی که ما دیگر نباید طبیعت و فرهنگ را از هم جدا کنیم و اندیشیدن تراگذرانه ی تعاملات میان طبیعت فرهنگ و جامعه را بیاموزیم از نظر من کاملاً درست است.»
 
درباره ترجمه کتاب
ترجمه حاضر بر اساس نخستین چاپ فرانسوی کتاب سه بوم شناسی انجام شده است و برگردان انگلیسی کتاب به وسیله آن یان پیندار و پل  ساتن که در سال ۲۰۰۰ منتشر شده و دارای ۴ بخش افزوده است به عنوان متنی فرعی در کنار متن اصلی برای افزودن دقت و صحت ترجمه مورد توجه قرار گرفته است . گاه شماری از زندگی گتاری که در ابتدای ترجمه انگلیسی متن حاضر بوده ترجمه شده و در ابتدای ترجمه فارسی کتاب قرار گرفته تا برای خوانندگانی که آشنایی کمتری با آثار خود دارند و یا احیاناً با او آشنا نیستند اندکی یاری دهنده باشد.
 
مترجمان انگلیسی زبان  ۸۳ پانویس توضیحی را برای کتاب در نظر گرفته بودند که یک به یک بررسی شده و تعداد قابل توجهی از آنها تا جایی که به روشن تر شدن متن یاری می‌رسانده و از حاشیه روی و اطناب به دور بوده است به شیوه‌های مختلف و گاه کل پاکنویس زمانی بخش‌هایی از آن گاهی به صورت اقتباسی با ذکر منبع به کار رفته است اما از آنجا که آنها در اصل خواننده انگلیسی زبان را مورد نظر دارند و بسیاری از متون بکار رفته در ارجاعات شان در اختیار خواننده انگلیسی‌زبان هست و خواننده فارسی زبان به آنها دسترسی ندارد پانویس های دیگری نیز برای ترجمه فارسی در نظر گرفته شده که مستقیما با توجه به مخاطبان فارسی زبان تالیف شده‌اند، با این حال زمانی نیز رویکردی تلفیقی از پانویس‌های انگلیسی و افزوده‌های فارسی مد نظر قرار گرفته است. باید بر این نکته تصریح کرد که خواندن متن بدون مراجعه به این پانویس ها اگرچه کاملا ممکن است اما راجع به آنها می‌تواند عمق ها  لایه های کاملا متفاوتی را برای خواننده تاگشایی کند از این رو مراجعه به این پانویس‌ها تا حدود قابل توجهی برای درک دقیق‌تر متن حیاتی است.
 
کتاب «اکوسوفیا» با عنوان فرعی سه بوم‌شناسی نوشته فلیکس گتاری با ترجمه مهدی رفیع و حامد فولادوند با شمارگان 500 جلد در 122 صفحه به بهای 45هزار تومان از سوی نشر شما روانه بازار نشر شده است.
 

نظر شما