شناسهٔ خبر: 65024 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

فردوسی نجات‌بخش زبان فارسی، پیوند دهنده تمدن‌ها

۲۵ اردیبهشت‌ماه روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر حماسه‌سرای بلندآوازه ایران‌زمین است که با اثر سترگش "شاهنامه" به زبان پارسی حیاتی دوباره بخشید و نامش تا همیشه تاریخ با زبان فارسی ماندگار شد.

فرهنگ امروز: تک تک ایرانیان، زبانِ بیان احساسات، شادی، غم و در نهایت سخن گفتنشان را مدیون بزرگمرد خطه توس هستند. شاعری گرانسگ است که آوازه او مرزها را درنوردیده و شاهنامه او بر تارک ایران زمین و ادبیات حماسی جهان می‌درخشد.

هر سال در چنین روزی نام فردوسی بیشتر بر زبانها جاری می‌شود و بی اختیار این شعر او که "عجم زنده کردم بدین پارسی" در ذهن و خاطره هر ایرانی نقش می‌بندد که به واقع این شاعر شهیر حقی بزرگ بر گردن تک تک فرزندان این مرز و بوم دارد.

شاعری که نقش و جایگاه رفیع او در زنده ماندن زبان فارسی بر کسی پوشیده نیست و از این منظر فارسی‌زبانان دنیا مدیون زحمات و رنج های این شاعر شهیر هستند.

مطابق آنچه مشهور است حکیم ابوالقاسم حسن بن علی توسی معروف به فردوسی حدود سال ۳۱۹ هجری خورشیدی در روستای "پاژ" در توس خراسان به دنیا آمد و در اواخر قرن چهارم حدود سال ۳۹۷ خورشیدی در سن ۷۸ سالگی چشم از جهان فروبست و در زادگاه خود به خاک سپرده شد.

"شاهنامه" پرآوازه ترین سروده فردوسی و بزرگترین رزمنامه جهان است که دربردارنده تاریخ ایران باستان است.

پس از شکست سلسله ساسانی از اعراب در اوایل قرن اول هجری، خط و زبان قوم پیروز بر ایران آن روزگار حاکم گشت و خط ایرانیان از پهلوی به عربی تغییر یافت، اما از آنجا که همواره در طول تاریخ، دست به دست شدن حکومت‌ها در شهرها صورت گرفته و روستاها به دلیل دور بودن از مسائل و کشمکش‌های سیاسی، نقش ویژه‌ای در حفظ فرهنگ سرزمین ایران داشته اند این بار نیز روستاها نقش شایسته‌ای در زنده نگه داشتن زبان فارسی ایفا کردند و این زبان با همین پشتوانه توانست دست کم به صورت گفتاری و در مقام محاوره پایدار بماند.

تاریخ آغاز کار فردوسی و سرودن شاهنامه، به طور دقیق معلوم نیست ولی با استفاده از شواهد متعددی که از شاهنامه مستفاد می شود و با انطباق آنها بر وقایع تاریخی، می توان آغاز نظم شاهنامه توسط حکیم توس را سال ۳۶۹ یا ۳۷۰ هجری دانست.

آرامگاه فردوسی در توس خراسان در نزدیکی مشهد قرار دارد و هر ساله میزبان شمار زیادی از گردشگران داخلی و خارجی و علاقه مندان به فرهنگ و تاریخ کهن ایران زمین است.

نظامی عروضی، که اولین فردی است که درباره زندگی فردوسی مطلب نوشته‌ است، تولد فردوسی را در ده «باز» (پاز) نوشته که معرب کلمه «پاژ» است؛ اما منابع جدیدتر به روستاهای «شاداب» و «رزان» نیز اشاره کرده‌اند که محققان امروزی این ادعاها را قابل اعتنا نمی‌دانند.

آنچه که مشهور است این است که از آنجا که فردوسی به قول خودش هیچ پادشاهی را سزاوار هدیه کردن کتابش ندید (ندیدم کسی کش سزاوار بود)، مدتی آن را مخفی نگه داشت و در این مدت بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود.

پس از حدود ۱۰ سال (در حدود سال ۳۸۲ هجری شمسی و در ۶۵ سالگی)، زمانی که فردوسی فقیر شده و فرزندش را نیز از دست داده بود، تصمیم گرفت که کتابش را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کند از این رو تدوین جدیدی از شاهنامه را شروع کرد و اشاره ‌هایی را که به حامیان و دوستان سابقش شده بود، با وصف و مدح سلطان محمود و اطرافیانش جایگزین کرد.

تدوین دوم در سال ۳۸۸ هجری شمسی پایان یافت که بین ۵۰ تا ۶۰ هزار بیت داشت و فردوسی آن را در ۶ یا هفت جلد برای سلطان محمود فرستاد اما به گفته خود فردوسی، سلطان محمود به شاهنامه نگاه هم نکرد و پاداشی را که مورد انتظار فردوسی بود، برایش نفرستاد.

فردوسی پس از این واقعه تا پایان عمر بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه اضافه کرد که بیشتر به اظهار ناامیدی و امید به بخشش بعضی از اطرافیان سلطان محمود از جمله «سالارشاه» اختصاص دارد.

شاهنامه، چه از حیث حفظ روایات کهن ملی و چه نگهبانی زبان فارسی دری، گرانبهاترین متن تاریخ زبان فارسی است.

به رغم اینکه شاهنامه در زمان خود نیز اثری گرانمایه بود اما مورد توجه محمود غزنوی قرار نگرفت و چنین شد که فردوسی از سلطان محمود گلایه کرد:

به سی سال بردم، به شهنامه رنج

که تا شاه بخشد مرا تاج و گنج

به جـز خـون دل هـیـچ چـیـزم نــداد

نـشـد حـاصـل من از او غیر باد

اگـر شــــاه را شـــــاه بـــودی پــدر

بـه سـر بـر نـهـادی مرا تاج زر

اگــــر مـــادر شــــــاه بـــانــو بـدی

مـرا سـیـم و زر تـا به زانو بدی

چـــو انـــدر تــبــارش بـزرگــی نبود

 نیارسـت نـام بـزرگـان شـنـود

و به این ترتیب به غلامزاده و بی اصل و نسب بودن محمود غزنوی، بنیانگذار سلطه ترک ها بر ایران اشاره می‌کند.

این شاعر بلندآوازه در نهایت نیز در سختی و تنگدستی، که حاصل ۳۰ سال تلاش برای اعتلای ادب پارسی بود، درگذشت و به گفته جامی:

برفت شوکت محمود و در زمانه نماند

جز این فسانه که نشناخت قدر فردوسی

فردوسی نجات‌بخش هویت ایرانی

عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه جریان ادبی شاهنامه‌سرایی و شاهنامه‌نویسی در ایران قرن چهارم شکل گرفته بود، که تنها یک جریان ادبی نبود بلکه جریانی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بود، اظهارکرد: این جریان به نوعی هویت ایرانیان مسلمان را به ایرانیان کهن ارتباط می‌داد.

فرزاد قائمی افزود: نام "شاهنامه"را فردوسی بر اثر خود نگذاشته و در هیچ کجای شاهنامه این نام مطرح نشده و صرفا بعد از فوت فردوسی اثر جاودانه‌اش به عنوان شاهنامه شناخته شده است.

وی ادامه داد: در این جریان هویت جدیدی شکل داده می‌شد که از طرفی در این هویت عنصر مسلمان بودن افزوده شده و از طرفی مسلمان بودن به عرب بودن محدود و منحصر نمی‌شد.

عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: شاهنامه عنوان منتخب فردوسی برای اثر جاودانش نبود بلکه عنوان جریان ادبی آن دوره است یعنی دوران و شرایط سامانیان و قرن چهارم که زبان فارسی دری مورد حمایت و توجه ویژه بود.

قائمی افزود: از زمان یعقوب لیث صفاری، زبان فارسی به عنوان زبان دیوانی مورد توجه قرار گرفت و همین امر در سرایش شاهنامه تاثیر داشت.

وی ادامه داد: قبل از فردوسی، شاهنامه ابومنصوری، ابوالمؤید بلخی، شاهنامه مسعودی و نیز شاهنامه ناتمام دقیقی توسی از همشهریان فردوسی نیز نگارش شده بودند، که ابوالقاسم فردوسی نیز در اثر خود هزار بیت از شاهنامه دقیقی توسی را با ذکر منبع آورده است و همین امر نشان از تحسین و تقدیر شاهنامه دقیقی از سوی فردوسی دارد.

وی با بیان اینکه اطلاعات موجود در باره فردوسی بسیار مختصر است اما آنچه روشن و تایید شده است جایگاه وی از نظر طبقه اجتماعی است، ادامه داد: فردوسی از طبقه دهقانان و از منطقه تابران توس بود که این طبقه در زمان سامانیان جزو طبقه متوسط ایران و از خرده مالکان محسوب می شدند که دسترسی به فرهنگ و آموزش داشته‌اند.

عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه انگیزه سرایش شاهنامه از سوی فردوسی، شخصی نبوده است، اظهار داشت: انگیزه فردوسی در روزگار زیست این شاعر عالیقدر بسیار مهم و قابل توجه است.

قائمی با بیان اینکه تجلیل از فردوسی تجلیل از یک شاعر نیست بلکه تجلیل از یک فرهنگ است، اظهارکرد: یکی از برکات شاهنامه این است که آثار زیادی با توجه به آن شکل گرفته است که حماسه‌های دینی از جمله "علی‌نامه" در همین مسیر قرار دارند.

شاهنامه نبض زبان فارسی است

عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیر قطب علمی فردوسی‌شناسی و ادبیات خراسان رضوی اظهار کرد: جایگاه فردوسی با هیچ‌یک از شاعران ایران قابل مقایسه نیست.

محمدجعفر یاحقی افزود: اگر بر عظمت و حجم اثر سترگ فردوسی یعنی «شاهنامه» قدمت و دیرینگی آن‌را نیز بیفزاییم، اهمیت «شاهنامه» تثبیت می‌شود.

یاحقی از «شاهنامه» به عنوان کهن‌ترین اثر منظوم فارسی نام برد و اظهار کرد: فردوسی «شاهنامه» را حدود سال‌های ۳۷۰ تا ۴۰۰ هجری سروده و این در حالی است که در آن تاریخ زبان فارسی تازه شکل گرفته است.

وی به آثار منظوم پیش از «شاهنامه» اشاره کرد و افزود: از میان حجم بالای اشعار و منظومه‌هایی که به رودکی نسبت می‌دهند، متاسفانه چیزی به دست ما نرسیده است. هرچند این شاعر بزرگ نیز در قالب‌های متنوع سروده‌هایی داشته است، اما تنها حدود هزار بیت از اشعار این شاعر را کم و بیش در اختیار داریم.

این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر مجموع اشعار شاعران پیش از فردوسی و از زمان رودکی را نیز در نظر بگیریم، تعداد آن‌ها به بیش از سه هزار بیت نخواهد رسید و این موضوع در مقایسه با کار فردوسی و شاهکاری چون «شاهنامه» که حدود ۶۰ هزار بیت دارد، بسیار ناچیز است.

وی با تاکید بر این موضوع که «شاهنامه» کامل‌ترین اثر منظوم زبان فارسی در آغاز شکل‌گیری این زبان است، توضیح داد: در خون و تبار ایرانی همواره شعر وجود داشته و هرچند پیشینه شعر فارسی به پیش از اسلام بازمی‌گردد، اما از صدر اسلام نیز شعر فارسی در جریان بوده است. از سوی دیگر زبان فارسی زبانی چند هزار ساله است.

یاحقی گفت: در حوزه نثر پیش از «شاهنامه» چند اثر کامل وجود داشته است، اما «شاهنامه» نبض زبان فارسی است و حس فرهنگی ویژه‌ای را با خود منعکس می‌کند و تمامیت ویژه فرهنگی را در خود دارد.

وی ادامه داد: دایره زبانی فردوسی بسیار وسیع و گسترده است و حتی شاعرانی بزرگ پس از او چون نظامی نیز در این حوزه به پای فردوسی نمی‌رسند.

یاحقی با تاکید بر تکیه زبان فارسی به اثری چون «شاهنامه» اظهار کرد: زبان فارسی با تکیه بر این اثر توانست موقعیت خودش را در میان دیگر زبان‌هایی که پس از اسلام ایجاد شدند، حفظ کند؛ البته بحث بر سر قالب زبان نیست. این قالب تنها یک ظرف است و آن‌چه اهمیت دارد مظروف آن یعنی فرهنگ ایرانی –اسلامی است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: «شاهنامه» هرگز به جنگ یا رویارویی با فرهنگ یا زبان ویژه‌ای نپرداخته است. برخی می‌اندیشند «شاهنامه» برای مقابله با زبان عربی به نظم کشیده شده است، اما «شاهنامه» مروج فرهنگ ایرانی- اسلامی است. همچنین این اثر با زبان عربی هم‌زیستی مسالمت‌آمیزی را ایجاد کرده است. از یک سو از این زبان بهره گرفته و از سوی دیگر به آن کمک کرده است.

شاهنامه میراثی جاویدان

عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد نیز به خبرنگار ایرنا گفت: فردوسی در سرایش شاهنامه انگیزه شخصی نداشته است. انگیزه فردوسی در روزگار زیست این شاعر عالیقدر بسیار مهم و قابل توجه بود زیرا وی عِرق ملی و دینی در این زمینه داشته است.

فرزاد قائمی افزود: شاهنامه فردوسی تنها کتابی است که با حجم بسیار از سده چهارم هجری به عنوان اثری ادبی به دست ما رسیده و حفظ این میراث گرانسنگ در سخت ترین شرایط تاریخی و دوره های مختلف از سوی ایرانیان نشانگر اهمیت بی بدیل آن است.

وی ادامه داد: از قرن هفتم هجری تا دوره قاجار نسخه های متفاوتی از شاهنامه وجود دارد که سیر تحول زبان فارسی را نشان می دهند، اما برتری شاهنامه فردوسی بر متون همدوره اش از سوی ایرانیان و طبقه نخبه به عنوان اثر معیار پذیرفته شده و به عنوان مبنا در زبان فارسی بوده است.

این استاد دانشگاه گفت: برتری فردوسی در سرودن اشعار حماسی نیز در میان آثار ادبی و خواص جامعه و همچنین عوام کاملا پذیرفته شده است. پژوهشها نشان می دهد برخی انگاره ها درباره فردوسی غلط است که یکی از این انگاره ها نگارش شاهنامه به سفارش محمود غزنوی است.

وی افزود: فردوسی، سرودن شاهنامه را در سال ۳۶۹ هجری به پایان برده است و حال آنکه میان این سال و تاجگذاری محمود غزنوی بیش از ۱۵ سال فاصله وجود دارد. گرچه فردوسی علاقه مند به حمایت دربار برای تهیه اثر ادبی خود بود اما نابسامانی های دوران و تغییرات درباری موجب شد نتواند در زمان مناسب اثر خود را به شاه وقت تقدیم کند، ضمن اینکه در شاهنامه مدح سلطان محمود غزنوی نشده بود و جذابیت آن برای شاه و دربار کم بود. علاوه بر این شیعه بودن فردوسی و مجموعه عوامل دیگر سبب شد وی مورد غضب واقع شود.

قائمی ادامه داد: فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در انتقاد از سلطان محمود و بیانگر تلخکامی حماسه سرای ملی ایران از اوضاع زمانه است. فردوسی به همین دلیل در دوران پیری دچار فقر و تنگدستی شد و اشعار او در آن دوران ثابت می کند که فردی کهنسال، رنجدیده و دل آزرده است که از شهریار پاداشی نگرفته اما به خوبی به این نکته آگاه است که اثر او با سرنوشت و هویت یک ملت در ارتباط است.

وی گفت: شاهنامه فردوسی "شناسنامه ملی ایرانیان" است و هویت ایرانی را مطرح می کند بنابراین باید از این اثر هنری به عنوان مظهر هویت ایرانی نام برد و محافظت کرد. بر این اساس بزرگداشت این شاعر شهیر پارسی‌گو نیاز به تاریخ زادروز و سال تولد ندارد بلکه باید او و اثر سترگش را در هر زمان ممکن با هدف صیانت و معرفی هرچه بیشتر وی به نسلهای جدید پاس داشت.

هنر معماری آرامگاه فردوسی

حکیم توس که به گفته خود از نظم کاخی بلند ساخته است، اکنون در شهر تاریخی توس در آرامگاهی آرمیده، که خشت خشت آن بازدیدکنندگان را به یاد حماسه فردوسی می‌اندازد و عظمت و استواری آن، غنای شاهنامه را تداعی می‌کند.

این بنا سالانه میزبان چند میلیون گردشگر داخلی و خارجی است و از نظر هنر، معماری، چشم نوازی و توان برقراری ارتباط معنوی با بازدید کنندگان وی‍‍ژگی های منحصر به فردی دارد.

در طول دوره های تاریخی مهندسان و معماران متفاوتی تلاش در ساخت بنایی درخور شان و جایگاه این شاعر بلندآوازه ایرانی داشته اند، بنایی که همچون کاخ بلند سخن استوار فردوسی، از نظم در برابر باد و باران گزندی نبیند.

گفته می‌شود که اندیشه ساخت آرامگاه برای فردوسی به سال ۱۳۰۵ خورشیدی باز می‌گردد که جمعی از ادبا، اندیشمندان و ایران دوستان تصمیم گرفتند همزمان با همایش بزرگداشت هزاره فردوسی که قرار بود در سال ۱۳۱۳ برگزار شود با ساخت بنای آرامگاهی درخور شان آن شاعر نامدار، آیین بزرگداشتی برگزار کنند.

جانشین معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی گفت: بنای آرامگاه فردوسی برای بسیاری از گردشگران که نخستین بار آن را مشاهده می کنند بسیار جذاب، دیدنی، تماشایی و پر ابهت است.

احسان زهره وندی با بیان اینکه زیبایی و هنر عمیق و چشم نواز به کار گرفته شده در معماری این بنا بارها مورد تحسین قرار گرفته است، افزود: بسیاری از گردشگران از این بنا به عنوان شاهکار هنر و معماری نام برده‌اند که دور از واقعیت نیست.

وی در زمینه ساخت این بنا اظهار داشت: در مورد نحوه طراحی بنای آرامگاه فردوسی و طراح اصلی آن ‌که مرحوم مهندس "کریم طاهرزاده بهزاد" است، آگاهی‌ اندکی وجود دارد، در مقابل به دلیل طول عمر زیاد مرحوم حسین لرزاده (۹۸ سال) و معروفیت وی به خاطر طراحی و ساخت مسجد اعظم قم، در بسیاری از سایت‌های اینترنتی از جمله 'ویکی‌پدیا' به ‌اشتباه طراحی بنای آرامگاه فردوسی به وی نسبت داده شده است.

طرح محوطه باغ آرامگاه فردوسی بر اساس اسلوب چهارباغ ایرانی به همت مهندس یعقوب دانش‌دوست در سال ۱۳۸۶ با تغییراتی اجرا و ۲ سال بعد از آن طرح محوطه سازی به پایان رسید و در نهایت تا سال ۹۱ نیز اجرای کامل سنگفرش پایان یافت.

ویژگی آرامگاه فردوسی با طراحی نهایی مهندس سیحون، تلفیق معماری ایران باستان و ایران اسلامی است که با اضافه شدن زیرزمین به بنای فعلی نوعی هنر ایرانی- اسلامی تداعی می‌شود زیرا در این هنر مقبره‌ها در سرداب است و سنگ قبر به صورت نمادین نصب می‌شود که نمونه آن مضجع شریف رضوی است که قبر حضرت رضا (ع) هشت متر پایین‌تر از ضریح قرار دارد.

نمای بیرونی آرامگاه کنونی حکیم توس نیز برگرفته از معماری پاسارگاد و تزیینات سرستون های هخامنشی است.

هم اکنون آرامگاه فردوسی دارای بخشهای اداری، کتابخانه، رستوران، ساختمان موزه و نیز بقایایی از دروازه "رزان" است و تندیسی از فردوسی به عنوان شاهکار هنری "ابوالحسن خان صدیقی" از مجسمه سازان مشهور، در آن نصب شده است.

در محوطه درون باغ آرامگاه فردوسی، مهدی اخوان ثالث (م. امید)، شاعر معاصر آرام گرفته و در فاصله ۵۰ متری بیرون از باغ آرامگاه فردوسی نیز آرامستان شعرا قرار دارد که در آن شاعران نامدار معاصر از جمله عماد خراسانی، احمد گلچین معانی، احمد کمال پور، محمد قهرمان و عشرت قهرمان به خاک سپرده شده اند. وسعت باغ آرامگاه فردوسی ۶.۵ هکتار و محوطه پیشخوان آرامگاه نیز حدود ۶ هکتار است.

نظر شما