شناسهٔ خبر: 13281 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ايمانوئل والرشتاين: فضای عمومی ايران، بشاش، زنده و روشنفكرانه است

ايمانوئل والرشتاين در ارزیابی سفر خود به ایران بیان داشت؛ فضای عمومی ايران، بشاش، زنده و روشنفكرانه است.

فرهنگ امروز: شب پاياني سفر يك هفته يي ايمانوئل والرشتاين، نظريه پرداز بزرگ معاصر و واضع نظريه نظام هاي جهاني، شبي متفاوت بود: شبي كه به افتخار او ضيافت شامي ترتيب داده شده بود و جمعي از جامعه شناسان ايراني با او درباره سفرش به ايران و دستاوردهاي آن سخن مي گفتند. اتفاق اين شب اما حضور احسان و سارا شريعتي دو فرزند دكتر علي شريعتي در اين جمع كوچك بود، فردي كه والرشتاين در بدو سفر به ايران و در گفت وگويي، از او به عنوان تنها متفكر و جامعه شناسي ياد كرد كه با او و انديشه هايش آشناست و از تاثيراتش بر جامعه ايراني تا حدي آگاه است: حالا اما او در كنار دو فرزند علي شريعتي بود و چه فرصتي بهتر براي او درباره صحبت درخصوص انديشه هاي علي شريعتي و آشنايي جدي تر و نزديك تر با او. والرشتاين در پاسخ به احسان و سارا شريعتي درباره چگونگي آشنايي اش با انديشه هاي پدر، از سال هاي انقلاب ايران گفت و تاثيري كه علي شريعتي روي نسل جوان داشت و همين سال ها و تاثير گذاري شريعتي بود كه آغازي بود بر شناخت او و انديشه هايش: شناختي كه البته والرشتاين گفت كه در سال هاي بعد از آن هم با مطالعه آثاري از وي كه به انگليسي ترجمه شده بود، ادامه پيدا كرد و جدي تر و عميق تر هم شد. در حاشيه اين ديدار كه در ساعت پاياني سفر والرشتاين به ايران تدارك ديده شده بود، طبق قرار و بر اساس گفت وگويي كه در بدو ورود به ايران با وي ترتيب داده بودم، نظرش را درباره ايراني كه تاكنون فقط درباره آن خوانده بود و پژوهش كرده بود با ايراني كه حالااين فرصت را يافته بود كه يك هفته تمام به آن سفر كند و در آن هم بحث هاي جدي علمي و تئوريك داشته باشد و هم گشت و گذار در نماد ها و نشانه هاي تمدن تاريخي و فرهنگي آن، جويا شدم كه والرشتاين هم در پاسخ به اين سوال ضمن اشاره به اين نكته كه از نظر ماهوي تفاوت جدي بين تصوراتش از ايران با آنچه از نزديك ديده است وجود نداشته است ،گفت: ايران و فضاي عمومي آن، بشاش، زنده و روشنفكرانه است و من تصور نمي كردم فضاي فكري و زندگي مدني مردم تا به اين حد انديشه ورزانه و زنده باشد. والرشتاين در ادامه با بيان اينكه روشنفكران و انديشمندان ايراني به شدت درگير مباحث باز و آزاد و داراي ارتباطات گسترده علمي با ساير كشورهاي جهان هستند، افزود: من تا حدي انتظار مواجهه با اين موضوع را داشتم اما اكنون ديگر مطمئن شدم كه وضعيت اين گونه است ضمن اينكه در اين سفر من با جلوه هاي تاريخ و تمدن ايران هم از نزديك آشنا شدم و به شدت هم تحت تاثير قرار گرفتم و وقتي ايران امروزي را با تاريخ و هويت آن نگاه مي كنم، به اين نتيجه مي رسم كه ايران به واقع كشوري مهم و استراتژيك با نقش و جايگاهي مهم در نظام جهاني است. واضع نظريه نظام نوين جهاني درباره فضا سازي هاي رسانه يي و آنچه كه رسانه ها در غرب از ايران نشان مي دهند با آنچه او در سفر از نزديك درباره واقعيت ايران ديده است نيز گفت: در همه جاي دنيا رسانه ها تحت تاثير دو عامل بازدارنده هستند، يكي فشارهاي دولتي وديگري اسپانسرهاي اقتصادي اما به هر حال من فكر نمي كنم هم اكنون فضاي متفاوتي از ايران در غرب برساخته مي شود اتفاقي كه مي افتد انعكاس تصوير امروز ايران است اما به هر حال تحت تاثير همين دو عامل ممكن است اين انعكاس دچار سو گيري هايي نيز باشد. وي ادامه داد: البته در امريكا اين مساله مختص ايران نيست و درباره تمام كشورها اين سياست اعمال مي شود. والرشتاين درباره اينكه ايران و فضاهاي اجتماعي و شهري آن را در اين سفر چگونه ديده است هم گفت: ايران كشوري مثل بقيه كشورهاي دنياست با مشكلات مشابه و پاسخ هاي مشابه به مشكلات. ايران را بايد در درون نظام جهاني ببيني زيرا به باور من دنيا يك جريان جهاني دارد و هر آنچه در ايران اتفاق مي افتد در همه جاي دنيا اتفاق مي افتد. اين نظريه را در واقع بايد در چارچوب نظام جهاني او تحليل كرد جايي كه نظام جهاني سرمايه داري موجود سلسله مراتبي، قطبي، نژادگرا، جنسيت گرا و غيردموكراتيك است كه بايد تغيير كند و جاي خود را به نظامي كه از حيث اخلاقي متفاوت و مترقيانه تر از وضعيت موجود است بدهد. والرشتاين همچنين درباره مشاهداتش از زندگي اجتماعي مردم ايران نيز گفت: من فكر مي كنم مردم ايران اكنون نسبت به سال هاي قبل، دچار نوعي از سازگاري اجتماعي شده اند و مسائل اجتماعي به سمت بهبود ميل پيدا كرده است زيرا به نظر مي رسد مردم ديگر دچار چالش جدي در تبعيت از قوانين اجتماعي موجود نيستند و با يك روحيه سازگار منشانه، سعي در حل مسائل و بحران هاي اجتماعي شان بدون هيچ گونه چالشي را دارند. اين نگاه والرشتاين را هم در اين ديدگاه او مي توان تحليل كرد كه به باور او دگرگوني هاي ساختاري معنادار طي فرآيندي تاريخي طولاني مدت اتفاق مي افتند و مردم نمي توانند در كوتاه مدت انتظار حل همه چيز را داشته باشند و بايد منتظر بمانند تا فرآيند تاريخي به طور كامل طي شود.
    به هر ترتيب صبح ديروز، سفر يك هفته يي ايمانوئل والرشتاين، نظريه پرداز بزرگ معاصر و رييس سابق انجمن بين المللي جامعه شناسي به ايران كه به دعوت انجمن جامعه شناسي ايران و انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات صورت گرفته بود، پايان يافت و همان طور كه انتظار هم مي رفت و وي نيز در اين گفت وگو بر آن تاكيد كرد، هم سخني نو از جهان جديد علوم اجتماعي، فرهنگ و ارتباطات همزمان با حضور او در دانشگاه تهران، در دانشگاه شنيده شد و بر ضرورت توجه به گسترش و تعميق فرهنگ گفت وگو و ارتباطات علمي از سويي و آموزش و ترويج انديشه انتقادي تاكيد شد و هم مي توان اميدوار بود كه پس از بازگشت او از ايران، «پيام شايسته يي از فرهنگ و تمدن كهن ايران از زبان و در زبان او به جهان برسد...»

 

منبع: روزنامه اعتماد

نظر شما