شناسهٔ خبر: 21783 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

الزامات روشن‎فکری در قرن بیست‌ویکم؛

مرگ روشن‎فکری یا بحران مخاطب؟

روشنفکری روشن‎فکرانی که قصد دارند دنیای جدید را به نقد بکشند، ایدئولوژی عصر اطلاعات را ترسیم و راهکار رهایی‌بخش صادر کنند، با بحران مخاطب در دهکده‌ی مجازی مواجه می‌شوند. کتاب، روزنامه و دایره‌المعارف‌های روشن‎فکرانه دیگر خواستار ندارد، برعکس بازیگران و فوتبالیست‌ها و هنرمندان تبدیل به مراجع فکری بسیاری شده‌اند که دارای قدرت جذابیت و ایجاد کشش‌های مختلف غریزی می‌باشند.

 

فرهنگ امروز/روح‌الله اسلامی*:

روشنفکر کیست؟ روشنفکر به فردی گفته می­شود که کلیشه را به نقد می­کشد و بدیهیات را مورد پرسش قرار می­دهد. زندگی انسان­ها بر اساس معانی­ای ساخته می­شود که در ابتدای تولد بسیار شکوهمند هستند و توانایی ایجاد هم‌بستگی در افراد را دارند، اما بعد از مدتی اغلب گزاره‌ها به‌عنوان کلیشه‌هایی جهت رام کردن جامعه کاربرد پیدا می­کند. روشنفکران به‌خوبی ظهور و سقوط ایدئولوژی‌ها را می­دانند و با استفاده از تکنیک‌های خلاق تفکر سعی می­کنند سبک‌های جدید اندیشه و متناسب با آن زندگی‌های بهتر، شادتر، رضایت‌بخش‌تر را ایجاد کنند. از منظر روشنفکری همه‌ی جوامع انسانی را می­توان بر اساس صورت‌های آگاهی دسته‌بندی کرد و برای تحول، بهترین راه دستیابی به الگوهای ذهنی فردی و جمعی است که کلیشه‌وار، ناخودآگاهانه به تولید منظومه‌های انقیادآوری روی می­آورند که در نهایت جامعه را به سمت استبداد، خشونت، جنگ و ظلم سوق می­دهند. در واقع روشنفکر چشم بینای جوامع انسانی است که در طول تاریخ همیشه با مشکلات ساختاری قدرت‌طلبی، لذت‌گرایی و ثروت‌دوستی روبه‌رو هستند و روشنفکران به‌خوبی می­دانند که با چه تکنیک­هایی می­توانند این موارد را با متغیرهای قدرت سیاسی، شورش‌های مردمی، انقلاب و اصلاحات، تغییرات فرهنگی و اجتماعی، حقوق مدنی و شهروندی حل‌وفصل کنند؛ بنابراین روشنفکران متفکرانی هستند نقاد که اغلب با قصد اصلاح جامعه‌ی محلی، ملی یا فراملی با انگیزه­های آزادی‌خواهانه، برابری‌گرایانه، تکثرمحورانه یا ایمانی و اخلاقی، کلیشه‌های ظلم، ستم، فساد، نابرابری و کم شدن سرمایه‌ی اجتماعی را افشاگری کرده و طریقه‌ی رسیدن به جامعه­ای بهتر را ترسیم می­کنند.

 

دسته‌بندی روشنفکران: در تمام تاریخ بشر روشنفکران وجود داشته­اند و این نقادان و متفکران خاص که اغلب بسیار حاشیه‌ای و طردشده به تولید تفکر می‌پرداخته‌اند، مورد تکفیر و حذف جریان‌های رسمی علم و قدرت بوده­اند. سقراط، افلاطون، بردیا، مانی، مزدک، بزرگمهر، لائوتسه، فارابی، ابوحنیفه، زکریای رازی، عین‌القضات، سعدی، حافظ، ابن‌رشد، دانته، روسو، کانت، مارکس، نیچه، گرامشی، فوکو، لاکان و... اغلب اندیشمندانی بودند که سبک‌های جدید تفکر و خردورزی را به جامعه‌ی انسانی تقدیم کرده‌اند و از ساختارهای ایدئولوژیک رسمی زمانه‌ی خود فراتر رفته‌اند. متفکران خاص‌اندیش که با توجه به دوری و نزدیکی به قدرت‌های رسمی علمی و سیاسی، اغلب از مردم دفاع کرده‌اند و توانسته‌اند آن‌ها را به سرچشمه‌های نوینی از خردورزی هدایت سازند. این هدایت کردن با قصدیت­های آزادی و کم کردن قیدهای سنتی در دستگاه‌های لیبرالی فرانسه، برابری و دفاع از طبقات پایین در سامانه‌های فکری روسیه، توسعه‌طلبی و رسیدن به شاخص‌های رشد و شکوفایی در معرفت‌شناسی آلمانی و اخلاق و ایمان رهایی‌بخش در گفتمان‌های جهان اسلام و به‌خصوص ایران، قابل پیگیری است. همه‌ی جوامع روشنفکران مخصوص خود را در طول تاریخ داشته‌اند که با تولید نمادها و گزاره‌های اندیشه­ای توانسته­اند دستگاهی متفاوت از شالوده‌شکنی و ایجاد نظمی نوین را شکل دهند. 

 

قرن بیست‌ویکم: قرن بیست‌ویکم به نام‌های مختلفی نامیده شده است؛ عصر پست‌مدرن به معنای گذر از دنیای مدرن و رسیدن به عصری متفاوت که در آن الگوهای نسبی و متکثر اخلاقی و اندیشه‌ای رواج دارد. عصری که اغلب اندیشه­ها با سرنوشتی تلخ روبه‌رو شده­اند و سرعت و انتقال سریع اطلاعات باعث شده است که هیچ ایدئولوژی‌ای توان ایستادگی نداشته باشد. عصر در هم شکستن فکرهای خشن و سخت و روی کار آمدن افکار طنز و شالوده‌شکنانه به گونه­ای که انگار هرچه سخت و آهنین است دود می­شود و به هوا می­رود. فراروایت‌ها تکه‌تکه و نابود شده­اند و هیچ‌کس به آزادی، برابری، انسانیت، اخلاق و بسیاری از غایت­های روشنفکری اعتقادی ندارد.

 عصر پساصنعتی که بشر به شکل خدماتی و شهری در حال دویدن برای رفع نیازها و ایجاد زندگی بهتر است. انسان‌ها با سرعت زیاد برای توسعه‌ی جهانی در حال تلاشند و مدام کار می­کنند، سرعت همه چیز بالا رفته است و هیچ‌کس وقت خواندن کتاب و گوش دادن به پند و اندرز روشنفکرانه را ندارد. عصر اطلاعات که در آن مکان و زمان از جای خود کنده شده است و هیچ مانعی جهت ارتباط وجود ندارد. دولت‌های الکترونیک، دیپلماسی عمومی، شبکه‌های اجتماعی، هویت­های مجازی، شبیه‌سازی‌های مختلف و حاکم شدن کدهای ریاضی بر سراسر جامعه‌ی انسانی عصری را رقم زده است که جای چندانی برای روشنفکران کیفی‌اندیش باقی نگذاشته است؛ روشنفکرانی که قصد دارند دنیای جدید را به نقد بکشند، ایدئولوژی عصر اطلاعات را ترسیم و راهکار رهایی‌بخش صادر کنند، با بحران مخاطب در دهکده‌ی مجازی مواجه می­شوند. کتاب، روزنامه و دایره‌المعارف‌های روشنفکرانه دیگر خواستار ندارد، برعکس بازیگران و فوتبالیست­ها و هنرمندان تبدیل به مراجع فکری بسیاری شده­اند که دارای قدرت جذابیت و ایجاد کشش‌های مختلف غریزی می­باشند. انگار موسیقی، هنر و ورزش جای همه‌ی صورت‌های اندیشه­ای را گرفته است و بشر دیگر دوست ندارد عمیق فکر کند. قرن بیست‌ویکم روزگار عکس، فیلم، خبرهای سریع و تیترهای جذاب و متکثری است که همه را وادار می­کند اقیانوسی به عمق یک سانتی‌متر باشند. در چنین دوره­ای روشنفکران با مرگ طبیعی و بحران مخاطب روبه‌رو شده‌اند و اگر قصد دارند به زندگی خود ادامه دهند باید تکنیک‌ها و محتواهای فکری خود را تغییر دهند و به الزامات عصر اطلاعات احترام نهند.

 

روشنفکران و عصر کمی‌گرایی: قرن بیست‌ویکم بیش از اندازه کمی شده است، همه چیز با اعداد و ارقام سنجیده می­شود و در این میان اغلب، کیفیت فدای کمیت می­شود. مهندسان و متخصصان ریاضی و رایانه بر این ادعا هستند که همه‌ی رفتارها و کنش‌های انسان همانند طبیعت و اشیا قابل پیش‌بینی و کنترل می­باشد. شبیه‌سازی و مدل‌های رایانه‌ای توانسته‌اند به مراکز قدرت نزدیک شده و همه‌ی رویدادهای تاریخی را به‌صورت از پیش‌ تعیین‌شده ترسیم کنند. جهان کمی و ریاضی شده است و این چرخه بی‌پایان با قصدیت‌های غریزی باعث شده است که بسیاری به حاشیه کشیده شوند و اغلب فکرهای متفاوت و هنجاری سرکوب گردند. ریاضی کردن جهان به مسائل خصوصی و عواطف و احساسات نیز بسط پیدا کرده است به‌نحوی‌که متخصصان تحصل‌گرای روان‌شناسی همه‌ی بنیادهای خانواده و ارتباطات را بر اساس مدل‌های ریاضی و فرمول دسته‌بندی می­کنند. زبان خشک و بی‌روح و اغلب اشتباه ریاضی نه تنها جوامع انسانی را به هم ریخته و با عقلانیت ابزاری به جنگ و خلق رژیم‌های فاشیستی منجر شده است، بلکه جهان طبیعی و مهندسی را نیز با تخریب محیط زیست و نابودی گونه‌های حیوانی و انسانی خراب کرده است. روشنفکران باید در همه‌ی علوم روش‌های کیفی پدیداری، گفتمانی، تفهمی، هنجاری، پساساختاری، ایمانی و عرفانی را در کنار کمی‌گرایی رواج دهند و نقاط ضعف و ناکارآمدی‌های مهندسی کردن جوامع را افشا سازند.  

 

روشنفکران و دنیای مجازی در قرن بیست‌ویکم: در عصر اطلاعات همه چیز تبدیل به نماد و عکس شده است، واقعیتی وجود ندارد و انگار همه در خواب به سر می­برند. رسانه‌ها به‌خصوص با قدرت‌گیری اینترنت توانسته­اند همه‌ی لذت دنیای واقعی را به فضای مجازی منتقل کنند. در فضای مجازی انسان‌ها کار می­کنند، عاشق می­شوند، می­جنگند، احساسات به خرج می­دهند و در یک کلام در حال مهاجرت به فضای مجازی هستند. دنیای واقعی کاملاً فراموش شده است به‌نحوی‌که مثلاًَ فردی به دیدن عصر طبیعی یا تاریخی می­رود یا اینکه غذای خوشمزه­ای می­خورد، سعی می­کند تمام تلاش خود را با موبایل و سایر رسانه‌های دیجیتال به کار ببرد تا بازنمایی این رویداد در شبکه‌های اجتماعی منحصربه‌فرد صورت گیرد.

در واقع هیچ امری مهم نیست و انسان‌ها در حال تبدیل به بیماران روانی هستند که درد، غم، ظلم و ستم، شادی و رفاه در واقعیت را فراموش کرده‌اند و به متن فضای سایبری گرفتار آمده‌اند. اینترنت، موبایل، کامپیوتر و ماهواره‌ها اکنون جزئی از بدن انسان‌ها شده است و با خود مشکلات فراوانی را ایجاد کرده است. درعین‌حال که قدرت فراوان و آزادی زیادی به انسان بخشیده است، اما فرهنگ مجازی و شبیه‌سازی را به ارمغان آورده است که واقعیت را تبدیل به خواب و رؤیا کرده است. روشنفکران باید مخاطرات و ناهنجاری‌های این فضای نسبی، بی‌طرف و لذت‌بخش را افشا سازند و نشان دهند چگونه قدرت­های مختلف در حال بهره‌برداری تجاری، سیاسی و فکری از این فرهنگ می­باشند. فقر کشورهای آفریقایی، تروریسم خاورمیانه، تجاوزات اسرائیل، جنگ­های بزرگ و... در این فضا کاملاًَ دست‌کاری شده و شبیه بازی‌های کامپیوتری نمایان می­شود. روشنفکران باید فاصله گرفتن بشر از واقعیت و تخدیر فضای مجازی را ترسیم کنند تا انسان­ها بیش از این به خواب آشفته‌ی نسبی فرو نروند.

 

روشنفکران و جوامع کنترلی: مشکلات همیشه وجود داشته است و تاریخ روندی رو به جلو دارد. به‌طور طبیعی در قرن بیست‌ویکم امکانات و شاخص­های رشد و توسعه برای جوامع بیشتر آماده است، اما به همین نسبت امکان تباهی، فساد و استبداد نیز فراهم است. تکنولوژی درعین‌حال که ایجاد جهان زیست می­کند و فرهنگ متناسب خود را به همراه دارد، اما در عبور از تکنولوژی‌های دم‌دستی به مکانیکی و سپس اطلاعاتی، فواید و مخاطرات نیز به‌صورت تصاعدی رشد پیدا می­کند. در ابتدای قرن بیست‌ویکم صاحبان تکنولوژی‌های جدید اطلاعاتی که سخت‌افزار و نرم‌افزار را در اختیار داشتند دهکده­ای آباد و آزاد را ترسیم کردند که همه‌ی بلاها و رنج‌ها نابود خواهد شد.

 در واقع عصر اطلاعات برای خود ایدئولوژی کلیشه‌ای و رسمی دارد که توسط قدرت‌های هژمون و بنگاه‌های تجاری جهت‌دهی می­شود. فیلم‌ها، سریال‌ها، کتاب‌ها، کرسی‌های دانشگاهی، فضای الکترونیک، شب و روز در حال نشان دادن و ترسیم جوامعی آزاد و پیشرفته هستند که در آن مرزهای ملی از بین رفته است و دولت‌های ملی در مقابل شهروندان تسلیم شده­اند. فضای سایبری به‌صورت کلیشه‌ای رایگان، آزاد و دارای حریم خصوصی قلمداد می­شود و به این وسیله همه‌ی شهروندان جهانی با پشت پا زدن به هنجارها، ارزش‌ها و خطوط قرمز جامعه‌ی خود مهاجرت مجازی به دهکده‌ای را آغاز می­کنند که روابط کنترلی و انضباطی شدیدی در آن حاکم است.

 کمپ جهانی عصر اطلاعات از دور به‌مثابه جامعه‌ی جهانی آزاد و برابری است که قومیت، مذهب، زبان، نژاد و ملیت از بین می­رود، اما به واقع خالقان و گردانندگان این کمپ مجازی کاملاً ملی‌گرا هستند و تنها توانسته‌اند به شکل موفق بازنمایی از یک جامعه‌ی آزاد در عصر اطلاعات را ترسیم کنند. شهروندان ملی همه‌ی کشورها به‌خصوص مسلمانان خاورمیانه روزبه‌روز به این کمپ مهاجرت می­کنند و ارزش‌ها، آداب و رسوم، فرهنگ و وابستگی‌های ملی را فراموش می­کنند. در کمترین زمانی به صورت ناخودآگاه شهروندان اطلاعات جغرافیایی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی و سیاسی کشور خود را رایگان در اختیار هژمون‌های عصر اطلاعات قرار می­دهند، اطلاعاتی که در قرن‌های مختلف محرمانه بود و به‌راحتی کسب نمی­شد. روشنفکران باید خطرات جامعه‌ی کنترلی را برای دولت‌ها و شهروندان خود بگویند و نشان دهند در عین جهانی اندیشیدن و توجه به مسائل بشری دولت ملی و سرزمین و کشور، یگانه دستاورد و تنها میراثی است که واقعی و قابل اتکا است. کمپ کنترلی و انضباطی که در آن همه‌ی اندیشه­ها و کنش­ها رصد و بایگانی می­شود و جامعه سراسربین ایدئولوژیکِ دست‌کاری‌شده­ی دهکده‌ی جهانی باید مورد تردید و انتقاد قرار گیرد. این وظیفه‌ی سنگین روشنفکران در قرن بیست‌ویکم است که تازه آغاز شده است.

 

روشنفکران و آگاهی رهایی‌بخش در عصر اطلاعات: سوژه‌ها اغلب دارای ماهیت انقیادی هستند؛ یعنی اگر روشنفکران در قرن بیست‌ویکم بیش از اندازه بر قدرت فضای سایبری و امکانات کنترلی آن تأکید کنند، در نهایت جَوّ یأس و تقدیری بر جوامع حاکم می­شود که خدمتگزار حاکمان پوچ‌گرای عصر اطلاعات است. در قرن جدید فرهنگ و جهان زیست بشر تغییر پیدا کرده است و انقلابی بزرگ در زمینه‌ی تکنولوژی باعث شده است سرعت تحولات و رویدادهای نو خارق‌العاده در حال تحول باشد. یکی از وظایف روشنفکران این است که به سرنوشت متفکران پست‌مدرن گرفتار نشوند. پست‌مدرن­ها مدرنیته را آن‌قدر بزرگ کردند و خطرات آن را به گونه‌ای گوشزد کردند که در نهایت یأس و تقدیرگرایی حاصل آمد. اگر روشنفکر از عصر جدید قهر کند و گوشه‌نشینی اختیار کند تا معانی سعادت‌بخش بشری الهام شود حاصلی جز عرفان و دانش­های مرموز به دنبال نخواهد داشت. روشنفکران باید در متن رویدادها و تحولات باشند و به علوم و فنون عصر اطلاعات آگاهی پیدا کنند. تکنولوژی اطلاعات همچون سایر صورت­های آگاهی در ذات خود ماهیت تحول، دگرگونی و کمک به انسان‌ها را داراست. درست است که از یک سو همه‌ی انسان­ها را کنترل و مدیریت می­کند، از سوی دیگر جامعه‌ی انضباطی و سراسربین ایجاد می­کند و با خلق بازنمایی­های مجازی و قصدیت­های ریاضی‌گونه انسان‌ها را به‌صورت نامرئی، دست‌کاری ایدئولوژیک می­کند، اما امکان‌های رهایی‌بخش فراوانی دارد. با خلق صورت‌های معرفت رهایی‌بخش می­توان دموکراسی سایبر، جامعه‌ی مدنی مجازی، شهروندان جهانی، کمپ‌های انتقادی، دیپلماسی عمومی، گروه‌های مجازی طرف‌دار حقوق بشر و اقلیت‌ها، دولت الکترونیک و بسیاری از گونه‌های کارآمد و رضایت‌بخش را ایجاد کرد. در قرن بیست‌ویکم اهالی سیاست و آکادمیک‌ها رسالت خود را همانند قرن بیستم انجام می­دهند و جهت رسیدن به منافع شخصی، حزبی و رفاهیات، اغلب سعی دارند گونه‌های متفاوت و غیررسمی تفکر را سرکوب کنند. دقیقاً رسالت روشنفکران در اینجا آغاز می­شود که با همه‌ی تحقیرها، کمبودها، حذف شدن­ها باید چون پیامبران در میدان حاضر باشند و از ارزش‌ها و معانی در حال فراموشی دفاع کنند.

 اگر در نظر آوریم که آگاهی رهایی‌بخش در همه‌ی صورت‌های ورزشی، هنری، فلسفی، مذهبی و علمی وجود دارد و به‌خصوص منطق کوانتومی و تکنولوژی­های عصر اطلاعات در عین فایده و کارآمدی زیاد می‌توانند فجایع جبران‌ناپذیری را شکل دهند، رسالت روشنفکران به‌خوبی مشخص می­شود. با همه‌ی آگاهی و روشنفکری­های صورت‌گرفته، منطق مکانیکی قرن بیستم دو جنگ جهانی، خشونت و بحران‌های اتمی، محیط زیستی و انسانی زیادی را رقم زد و حال باید روشنفکران بسیار مواظب باشند که منطق کوانتومی، اطلاعاتی، مهندسی ژنتیک و شبیه‌سازی توانایی دووجهی بودن سازندگی و تخریب را دارا هستند.  

 

*استادیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد

نظرات مخاطبان 0 1

  • ۱۳۹۳-۰۷-۰۶ ۰۳:۲۲اسماعيل 0 0

    اتفاقا مخاطبان بدرستى دريافته اند كه فقط يك وسيله هستند براى رساندن طبقه روشنفكر به كاميابى هاى بيشتر و براى همين بصورت خنثى ، مشغول حل مشكلات روزمره خود هستند و براى حل مشكلات خود احتياجى به منابع فلسفى ندارند . همه روشنفكران بنوعى مشغول حداكثر ساختن امكانات مالى خود هستند و براى تداوم و تضمين اين قدرتمندى مالى به " اسقبال مخاطبان" احتياج دارند كه البته هر روز اين استقبال عمومى را بيشتر از دست مى دهند و مجبور هستند كه اين انزواى اجتماعى خود را ناشى از بى لياقتى  مخاطبان بدانند و يا اينكه انرا بحران بخوانند و خود را بطور خيالى در مواجهه با يك بحران ببينند و بطور مصنوعى وظيفه خيالى مهمى را براى خود ترسيم كرده و با تبليغ ان وظيفه بى معنا، خود را در ميان جمعيت ، مطرح كنند . استقبال مردم از ورزشكاران و هنرمندان نيز ، اخرين روزهاى خود را حكايت مى كند و مشغول ساختن مردم به كمك هنرمندان و ورزشكاران ميليونر روز بروز سختر و سختر مىشود.
    
                                

نظر شما