شناسهٔ خبر: 27065 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تفسیر نیچه در کتاب «فراسوی نیک و بد»و تفسیر ملاصدرا درباره خدا و کیفیت زندگی

امیرعباس علی‌زمانی، استاد فلسفه دانشگاه تهران در سومین همایش بین‌المللی فلسفه دین معاصر گفت: ما می‌خواهیم به خدا برسیم چون او سرچشمه واقعی معناست. مولانا نیز بر این مفهوم تأکید کرده است. حوران اکبرزاده نیز در این مراسم تاکید کرد که ملاصدرا خداوند را هدف معنادار زندگی می‌داند، چون اعتقاد دارد انسان اگر زندگی‌اش با ارزش انسانی توام باشد، معنادار می‌شود، بنابراین کیفیت زندگی برای صدرا مهم است و نه کمیت آن.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ سومین همایش بین‌المللی فلسفه دین معاصر با موضوع «دین، ‌اخلاق و فرهنگ» (۱۶ دی ماه) در دو بخش صبح و بعداز ظهر با حضور حمیدرضا آیت‌اللهی، رئیس انجمن فلسفه دین ایران و استاد دانشگاه علامه طباطبایی، محمد سعیدی مه،ر مدیر گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس و رونالد گرین، استاد کالج دارتموث آمریکا آغاز به کار کرد.

آیت‌اللهی در ابتدای این مراسم با تاکید بر این‌که طرح مباحث فلسفه دین در ایران پیشرفت جدی داشته است گفت: خوشبتانه به‌تدریج مباحث فلسفه دین در ایران در حال طرح شدن است. زمانی اطلاعات ما درباره فلسفه دین بسیار کم بود اما اکنون دانشجویان ما با فلسفه دین آشنا هستند.

وی ادامه داد: برگزاری این کنفرانس فرصتی است که ما گفت‌وگو و تعامل با اندیشمندان اسلامی، غربی و داخلی داشته باشیم. امیدوارم که این کنفرانس هر سال پیشرفت داشته باشد و یک جریان بحث فلسفی در دنیا از مباحث ما مطرح شود و کنفرانس در سال‌های آینده مرکزیتی برای بحث‌های متفاوت فلسفه دین باشد.

آیت‌اللهی تاکید کرد: ما از طرح مسائل متفاوت در این کنفرانس ابایی نداریم همانگونه که در سال گذشته یکی از شرکت‌کنندگان ما آته‌ئیست بود و در آن کنفرانس مباحثی را مطرح کرد.

به گفته این استاد دانشگاه، در کتاب مقالات کنفرانس سال گذشته نیز مطالب و اندیشه‌های خوبی مطرح شده و این مسائل می‌تواند زمینه‌ساز طرح مباحث جدی جدید باشد.

امیرعباس علی‌زمانی، استاد فلسفه دانشگاه تهران نیز در بخش دیگری از این مراسم مقاله خود با عنوان «کشف یا جعل معانی: پارادوکس جعل معنا» را ارائه کرد و گفت: درباره معنای زندگی دو دیدگاه مطرح است، نخست دیدگاه کشف معنا و دیگری جعل معنا. ما در زندگی خود گاهی می‌گوییم که من معنا را در زندگی خود نمی‌یابم، مدتی است معنا در زندگی من نیست. حتی گاهی می‌گوییم که من تلاش می‌کنم به زندگی خود معنا ببخشم.

وی ادامه داد: زمانی که سخن از یافتن است شما با واقعیت سروکار دارید، بنابراین یافتن در ذاتش نهفته است چرا که چیزی را که موهوم است نمی‌توانیم بیابیم. در نقطه مقابل پارادایم دیگری با نام «جعل معنا» وجود دارد که می‌گوید ما در زندگی خود سعی می‌کنیم به زندگیمان معنا ببخشیم. در نظر داشته باشید که وقتی می‌گوییم می‌خواهیم به زندگی معنا ببخشیم یعنی زندگی ما چیزی ندارد و باید به آن چیزی بدهیم. بنابراین معنای جعل در همین جمله نشان داده می‌شود.

وی افزود: طرفداران جعل معنا معتقدند که دوره کشف سپری شده و اکنون از عالم کشف حقیقت،‌ ارزش و معنا ما به دنیای دیگری وارد شده‌ایم. در این عالم نباید دنبال رسیدن و معرفت باشیم و بگوییم در حوزه ارزشی ما دنبال اصول مطلق اخلاقی هستیم، بنابراین بر این اساس زمانه، زمانه جعل است.

این استاد فلسفه یادآور شد: تاریخ تفکر فلسفه غرب از کشف شروع شد که اوجش در افلاطون است. در اینجا فیلسوف واقعی کسی است که کشف شهود می‌کند. این تفکر در ارسطو به شکل دیگری تا قرون وسطی ادامه می‌یابد و در دوره کانت در ترکیبی از عینیت و ذهن ظهور می‌یابد و در نهایت با ظهور نیچه پارادایم عوض می‌شود.

نیچه آغاز یک پایان است
علی‌زمانی با اشاره به اینکه نیچه را باید آغاز یک دوره بدانیم که به تعبیر هایدگر آغاز یک پایان است گفت: در تعریفی که هایدگر درباره نیچه بکار می‌برد دعوا بر سر اصطلاح نیست بلکه دعوای دو تفکر و زیست جهان است، یک جهانی که در آن سوژه‌ها هستند و سوژه در صورتی به معنا می‌رسد که به ارزش دست پیدا کند و به اصطلاح فلسفی، دیگری آن است که پروتاگوراس گفت که انسان معیار همه چیز است.

وی ادامه داد: اما جعل معنا بدین معنی است که بیرون انسان چیزی نیست. بر این اساس مولانا نیز معتقد به همین تمرکز بر انسان است و می‌گوید «باده از ما مست شد، نی ما از او». با این نگاه مولانا نگاهش به اشاعره نزدیک می‌شود.

علی‌زمانی با بیان اینکه زندگی معنادار، زندگی آگاهانه و آزادانه است گفت: نگاه افرادی مانند سارتر، نیچه و کامو به دنیا که آن را سراسر زشتی و پلیدی می‌دانند هیچ مبنایی ندارد.

این استاد دانشگاه به افسانه سیزیف که آلبر کامو آن را روایت کرده اشاره کرد و گفت: سیزیف در اساطیر یونان بخاطر فاش کردن راز خدایگان محکوم شد تا تخته سنگی را به دوش گرفته و تا قله یک کوه حمل کند، اما همین که به قله می‌رسد، سنگ به پایین میغلتد و سیزیف باید دوباره این کار را انجام دهد. تنها کاری که او می‌کند عصیان متافیزیکی است. او هر روز سنگ را بالا می‌برد و به ریش خدایان می‌خندد. جایگاه عقل در دوره جعل معنا به شدت تضعیف می‌شود. در این نگاه عقل از برده‌های اراده و احساس است.

 خدا نمادی برای مرگ حقیقت و ارزش است
علی‌زمانی در بخش دیگری از سخنانش به کتاب «فراسوی نیک و بد» اثر نیچه اشاره کرد و افزود: نیچه در این کتاب از خدا نماد سازی می کند و می‌گوید که خدا نمادی برای مرگ حقیقت و ارزش است و در اینجا هنر تخیل شروع می‌شود. در پارادایم کشف انسان سالک است و می‌خواهد به حقیقت برسد. در حالی که در تفکر جعل معنا به قول سارتر، ما یک رمان‌نویس هستیم و هر کدام قصه زندگی خودمان را می‌نویسیم و تنها تفاوت ما در آزادی ما برای نگارش قصه است.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: طرفداران جعل معنا متوجه شدند که انسان بدون بهانه نمی‌تواند زندگی کند. من معتقدم خدا جان هستی است و اگر خدا را از جهان بگیرید جهان چیز دیگری ندارد. معجولیت درونش خوابیده است و تابع میل و اراده فرد است. در حالی که ذات معنا اقتضا می‌کند که تکیه‌گاه ما باشد. باید جایی وجود داشته باشد که وقتی کم می‌آورید به آن پناه ببرید.

وی با اشاره به اینکه عرفان و فلسفه ما مبنایش کشف است گفت: ما می‌خواهیم به خدا برسیم و خدا سرچشمه واقعی معناست و مولانا نیز بر این مفهوم تأکید کرده است. ملاصدرا نیز می‌گوید که انسان باید برای رسیدن به خدا منازل را طی کند.

علی‌زمانی در پایان یادآور شد: جهانی را که عده‌ای معتقدند جز تلخی و بدی چیزی ندارد نمی‌توان با هیچ عینکی زیبا و تصحیح کرد اما عرفان و فلسفه اسلامی معتقد است که مبنای هستی کشف و رسیدن به خداوند است چرا که خدا سرچشمه واقعی معناست و معناداری بدون اخلاق نیز ممکن نمی‌شود.

آیا اعتقاد به خدا به زندگی معنا می بخشد؟
هدایت علوی تبار نیز در بخش دیگری از این مراسم با قرائت مقاله خود با عنوان «خدا و معنای زندگی» گفت: رویکردهای مختلفی درباره معنای زندگی وجود دارد، نخست اینکه بگوییم زندگی معنا ندارد و پوچ است که این تفکر نیهیلیست‌هاست و دوم اینکه معتقد به معنای زندگی باشیم، اما همین امر نیز باز به دو قسم تقسیم می‌شود که نخست معتقد باشیم که زندگی معنای ذاتی و عینی دارد یعنی معنایش وابسته به جسمانیت و معناداری حیات است و دوم معنای آن را شخص بدان می‌دهد که یعنی معنای زندگی را ما به آن می‌بخشیم.

وی با بیان اینکه بر اساس یک اصل دیگر این خداوند است که به زندگی انسان معنی می‌بخشد ادامه داد: اعتقاد به خداوند است که می‌تواند معنای زندگی را مشخص کند چرا که بر اساس دلیل نخست نظریه هدفمندی اینجا مطرح می‌شود. اینکه جهان دارای هدف است و به سوی تعالی می‌رود بنابراین هدفمندی به زندگی ضرورت می‌بخشد و دلیل دوم این است که اخلاق می‌تواند به زندگی معنا دهند و سوم اینکه حیات اخروی زندگی پس از مرگ زندگی را با معنا می‌کند.

وی درباره خوش‌بینی کیهانی نیز توضیحاتی ارائه کرد و افزود: این خوش‌بینی بدین معنی است که همه جا ما یک نوع خوش‌بینی داشته باشیم و بر این اساس که برخی ادیان می‌گویند خیر در نهایت بر شر غلبه می‌کند و یک نوع خوش بینی و معناداری به زندگی ایجاد می‌شود. اونامانو می‌گوید که من حاضر هستم به جهنم بروم ولی در عدم زندگی نکنم، البته بنده به این سخن اعتقادی ندارم!

علوی‌تبار در پایان حاضران در نشست را خطاب قرار داد و گفت: نمی‌خواهم برای شما راه تعیین کنم. برخی معتقدند که بدون دین نمی‌توان زندگی کرد و اگر به خدا معتقد نباشی از هیچ طریقی نمی‌توانی معنایی برای زندگی بیابی یعنی در پرتو اعتقاد به خداوند معنا ایجاد می‌شود که البته گروهک‌های افراطی هم از این امر سوءاستفاده کرده‌اند ولی برخی دیگر معتقدند که با اخلاق‌بودن مهم‌تر از دین‌مداری است.

ملاصدرا خداوند را هدف معنادار زندگی می‌داند
حوران اکبرزاده، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی نیز با ارائه مقاله خود با عنوان «بررسی نقش جاودانگی نفس در معناداری زندگی از منظر صدرالمتالهین شیرازی» گفت: بحث جاودانگی نفس تئوری مهمی در فلسفه ملاصدرا است. صدرا یک فیلسوف وجودی است و همه مفاهیمی که به کار می‌برد معنای وجودی دارد.

وی ادامه داد: زندگی دو معنا دارد: عالم به معنی عام آن به معنای حیات وجود در مقابل عدم است. طبق این معنا اصالت با موجودات حقیقی است و به نام وجود در هستی جریان دارد که در همه موجودات یکی است و شدت و ضعف دارد اما عالم به معنای خاص آن این است که انسان یکی از موجوداتی است که حیات ویژه دارد و زندگی انسان در مقابل عدم انسان است. در فلسفه صدرا سازگاری بین عالم وجود و عالم انسان وجود دارد.

به گفته این استاد دانشگاه، در نگاه صدرا مرگ به معنای تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر است و در آثار ملاصدرا مانند «زاد المسافر» آورده شده است. ملاصدرا تاکید می‌کند که مرگ یک امر ذاتی است. حرکت جوهری ملاصدرا درباره همه موجودات به ویژه انسان به معنای لباسی رو لباس دیگر پوشیدن است، پس مرگ نیز تغییر وضعیت است.

وی تاکید کرد: از نظر ملاصدرا مرگ تمام شدن نیست چون انسان دو ساحت روح و بدن دارد. از نظر ملاصدرا جاودانه شدن با بدن  اتفاق نمی‌افتد چون هویت انسان به نفس و روح آن است. روح او طی حرکت جوهری در دنیا بدن مثالی‌اش را می‌سازد.

اکبرزاده در پایان یادآور شد: ما می‌توانیم معناداری زندگی را در صدرا بیابیم. معناداری زندگی به معناداری هدف آن است و ملاصدرا خداوند را هدف معنادار زندگی می‌داند، چون ملاصدرا معتقد است انسان اگر زندگی‌اش با ارزش انسانی باشد، معنادار می‌شود بنابراین کیفیت زندگی برای صدرا مهم است و نه کمیت آن.

در بخش‌های دیگر این مراسم محمد رعایت جهرمی، عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) مقاله «امکان سنجی عبور کانت از اتهام اخلاق فرمالیستی بر مبنای مفهوم تئودیسه اصیل در فلسفه دین او»؛ حسین مصباحیان مقاله «آموزگاران شبهه و ساحت‌گشایی دین» و حبیب‌الله ابراهیمی مقاله «اوصاف اخلاقی خداوند از دیدگاه ابن سینا» را ارائه کردند.

بر اساس این گزارش دومین روز از سومین همایش بین‌المللی فلسفه دین معاصر با موضوع «دین، ‌اخلاق و فرهنگ» ۱۷ دی ماه از ساعت ۸ صبح در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس برگزار می‌شود و تا عصر ادامه دارد.

نظر شما