شناسهٔ خبر: 34450 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«تاریخ روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی» منتشر شد

کتاب «تاریخ روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی» تالیف محمود طاهر احمدی از سوی نشر وزارت امور خارجه منتشر شد. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «فرستادن کتاب و تشکیل کتابخانه و نمایش فیلم در نمایشگاه‌ها به سبب هراس حکومت رضاشاه از فعالیت‌های کمونیستی در ایران،‌ همواره یکی از موضوع‌های اختلاف‌نگیزه میان ایران و شوروی بود.»

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «تاریخ روابط ایران و اتحادجماهیر شوروی» تالیف محمود طاهر احمدی از مقطع جنگ جهانی دوم تا پایان دوره محمدرضا پهلوی را با تکیه بر اسناد بررسی می‌کند.

اسناد منتشر نشده از روابط ایران و روس‌ها
کتاب از هفت فصل تشکیل شده و با سرفصل‌هایی مانند «ایران در جنگ جهانی دوم»، «ابران و اتحادیه جماهیر شوروی در دوران جنگ جهانی دوم»، «روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد»، «سال‌های دوری و نزدیکی»، «سال‌های صلح و دوستی»، «روابط اقتصادی و بازرگانی» و «روابط فرهنگی» تنظیم شده است.

در مقدمه کتاب درباره چگونگی چرخش روابط ایران و اتحادیه جماهیر شوروی با تکیه بر اسناد منتشر شده درباره روابط این دو کشور می‌خوانیم: «پژوهش حاضر که بر اسناد و نشریات وزارت امور خارجه ایران و پاره‌ای موجود در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران بنا شده، گزارشی است از چگونگی تبدیل روابط خصمانه ایران و شوروی به روابطی دوستانه و صلح‌آمیز که در هفت بخش ارائه شده. این گزارش‌ها چون بر اساس اسناد موجود تنظیم و تدوین شده‌اند، کاستی‌هایی دارند و همه زوایای آشکار و پنهان روابط ایران و شوروی را دربرنگرفته‌اند، به‌خصوص آن‌که تلاش کردیم تا حد امکان از اسنادی استفاده کنیم که تاکنون چاپ و منتشر نشده‌اند.» (ص ۳)

«ایران در جنگ جهانی دوم » عنوان بخش نخست کتاب است که نویسنده در بررسی مشکلات و مصائب حضور متفقین که برابر با روزهای نخست حکومت پهلوی دوم است، می‌نویسد: «نابسامانی‌های حاصل از دست‌اندازی متفقین به کشور در امور اقتصادی،‌ دخالت مستقیم بیگانگان در کارهای جاری مملکت،‌ از هم پاشیدگی سازمان نیروهای انتظامی و سلب آزادی عمل از ارتش در مناطق تصرف شده، تأمین نیازهای مالی متفقین به ریال و کاهش روزافزون صادرات کشور به سبب بسته شدن راه‌های بازرگانی بین‌المللی از جمله دشواری‌هایی بود که محمدرضا پهلوی از نخستین روز سلطنت خود با آن روبه‌رو شد.» (ص ۱۴)

بخش دوم «ابران و اتحادیه جماهیر شوروی در دوران جنگ جهانی دوم» نام دارد که در شرح اقدام‌های ایران در اصرار بر خروج نیروهای بیگانه آمده است: «باری چون با تمام شدن جنگ در خاورمیانه و خاموش شدن آتش آن در سراسر جهان دیگر بهانه‌ای برای ادامه تصرف ایران باقی نمانده بود، دولت ایران درخواست خود را تکرار کرد و با استناد به مفاد پیمان سه جانبه ۲۹ ژانویه ۱۹۴۲ بر خروج نیروهای بیگانه از کشور پای فشرد. سرانجام در ۲۵ سپتامبر ۳ مهر دولت‌های انگلیس، شوروی و آمریکا اعلام کردند بر آن شده‌اند که نیروهای خود را از ایران بیرون ببرند.» (ص ۳۵)

پشت پرده پیمان بغداد به روایت اسناد
«روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد» در بخش سوم مورد کنکاش قرار گرفته و درباره دلایل تیرگی این روابط می‌خوانیم: «دولت شوروی که با تخلیه ایران و رها کردن فرقه دموکرات آذربایجان اهرم فشار خود بر ایران را از دست داده بود، در برابر رأی نمایندگان مجلس واکنش شدیدی نشان داد و یادداشت اعتراض‌آمیزی برای دولت ایران فرستاد. از آن پس روابط ایران و شوروی رو به تیرگی نهاد و روز به روز بر شدت آن افزوده شد.» (ص ۴۱)

بخش چهارم «سال‌های دوری و نزدیکی» نام دارد و در این قسمت نویسنده با پرده‌برداری از اهداف روسیه و برپایی حزب کمونیست در خاورمیانه می‌نویسد: «روسیه از مدت‌ها پیش چشم طمع به خاورمیانه دوخته است. اتحاد جماهیر شوروی با کمال اشتیاق این میراث امپریالیسم تزاری را به ارث برده است. در سال ۱۹۴۰، استالین خواستار شد که یک منطقه نفوذ در منطقه خلیج فارس به روسیه داده شود و پس از پایان جنگ جهانی، اولین تقاضای شوروی این بود که قیومیت لیبی به آن کشور تفویض شود. اتحاد جماهیر شوروی چه مستقیما و چه از طریق نهضت کمونیسم بین‌المللی تسلط بر خاورمیانه را در درجه اول اهمیت قرار می‌دهد.» (ص ۷۱)

در همین بخش از کتاب درباره پیمان بغداد و اهداف آمریکا از این پیمان آمده است: «در اعلامیه آنکارا طوری نشان داده شده است که گویی پیمان بغداد (بهترین امیدها) را برای حفظ صلح و آزادی و استقلال دربردارد. در واقع حقیقت این است که پیمان بغداد را آمریکا مانند سلاحی برای فشار دایم به مصر و سوریه درست کرده است. با کمک این پیمان جمعی از زعمای آمریکا می‌خواستند بین پاکستان و هند را به هم بزنند و رابطه پیمان بغداد را به پیمان ناتو و سیتو مستحکم کنند به حساب این‌که به منظور توقیت تشنج وضع بین‌المللی در خاور از آن استفاده کنند.» (ص ۸۳)

برداشتن یخ جنگ سرد؛ استقبال از سفر لئونید برژنف به تهران
بخش پنجم با نام «سال‌های صلح و دوستی» به تغییر روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی اختصاص دارد. در این بخش درباره سفر لئونید برژنف به ایران می‌خوانیم: «با ترک برداشتن یخ جنگ سرد، میان ایران و شوروی و آغاز مرحله تازه‌ای در روابط این دو کشور، سران ایران و شوروی سفرهایی به سرزمین یکدیگر کردند که این خود سبب حسن تفاهم بیشتر و ادامه همکاری‌های موفقیت‌آمیز دیگری در زمینه اقتصادی و بازرگانی و صنعتی شد.» (ص ۹۸)

در همین قسمت از کتاب درباره حضور شوروی در ایران و خشنودی آنها از روابط همه سویه با کشور ما آمده است: «گسترش روابط سیاسی و بازرگانی با شوروی که از آغازین سال‌های دهه ۱۳۴۰ شروع شده بود تا پیروزی انقلاب اسلامی با روندی رو به رشد همچنان ادامه یافت. زمامداران شوروی نیز خشنود از روابط همه‌سویه با ایران، تلاش محمدرضاشاه در دگرگونی اجتماعی و توسعه صنعتی را سیاستی مترقی و در راستی نوسازی کشور می‌خواندند و پیش‌بینی می‌کردند تا پایان سده بیست میلادی، ایران نیز به گروه کشورهای رتبه دوم جهان از لحاظ پیشرفت خواهد پیوست و مانند کشورهای اروپایی غربی خواهد شد.» (ص ۱۱۳)

«روابط اقتصادی و بازرگانی» در بخش ششم مورد کندوکاو نویسنده قرار گرفته است. درباره گسترش این روابط می‌خوانیم: «از جمله گام‌های مهمی که برای گسترش هرچه بیشتر روابط اقتصادی ایران و شوروی در واپسین سال‌های دهه ۱۳۴۰، برداشته شد، تشکیل نخستین نمایشگاه صنعتی ایران در مسکو بود. این نمایشگاه که در ۱۰ خرداد ۱۳۴۸، گشوده شد با استقبال اهالی مسکو روبه‌رو شد و در همان روز مقدار زیادی از کالاهای ایرانی به ارزش ۵/۳۷ میلیون ریال به فروش رسید.» (ص ۱۴۳)

تمجید آمریکا و شوروی از جزیره ثبات پهلوی دوم!
در همان بخش آمده است: «به نظر می‌رسد همان‌گونه که جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا که در ۱۰ دی ۱۳۵۶ از رهبری شاه و شایستگی او تمجید کرد و ایران را «جزیره ثبات» نامید، سرای شوروی نیز می‌پنداشتند، حکومت ایران، نظامی مقتدر است و شاه رهبری شایسته و چیره بر اوضاع. از این رو مخالفت‌های مردم و تظاهرات خیابان پدیده‌ای زودگذر است و اثری بر روابط اقتصادی ایران و شوروی باقی نمی‌گذارد.» (ص ۱۷۷)

در بخش هفتم «روابط فرهنگی» تشریح شده و نویسنده درباره نقش کتاب در روابط فرهنگی میان ایران و شوروی می‌نویسد: «فرستادن کتاب و تشکیل کتابخانه و نمایش فیلم در این نمایشگاه‌ها به سبب هراس حکومت رضاشاه از فعالیت‌های کمونیستی در ایران،‌ همواره یکی از موضوع‌های اختلاف‌نگیزه میان ایران و شوروی بود. در سال ۱۳۰۶، بنا بر نامه کنسول شوروی در گیلان به اداره کارگزاری مهام خارجه گیلان، سازمانی به نام «جمعیت تقرب مدنی با خارجه» تأسیس شد که مرام آن «معامله متقابله در زمینه معارف و صنایع مستظرفه» بود و «مبادله کتب و تحصیل و مطالعه زبان و خط و سایر خصوصیات دو ملت» وزارت امور خارجه و وزارت معارف ایران در وهله اول توجه چندانی به جمعیت تقرب مدنی با خارجه نکردند و از تایید آن سر باز زدند.» (ص ۱۸۱)

کتاب «تاریخ روابط ایران و اتحادجماهیر شوروی» به کوشش محمود طاهر احمدی در ۲۷۰صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و به قیمت ۱۰ و ۵۰۰ تومان از سوی نشر وزارت خارجه منتشر شده است.

نظر شما