شناسهٔ خبر: 35143 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«دیروز»آگوتاکریستف؛ جدال با مفاهیمی چون تنهایی، هویت و عشق به نوشتن

رمان «دیروز» نوشته آگوتاکریستف؛نویسنده شهیر مجارستانی، مانند اغلب آثارش حول محور مفاهیمی چون تنهایی، هویت، عشق و عشق به نویسندگی است و با ترجمه اصغرنوری روی پیشخوان کتابفروشی ها قرار گرفته است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ دیروز همه چیز زیباتر بود/موسیقی در شاخ و برگ درختان/باد در موهای من/و در دستان گسترده تو خورشید.در ابتدای کتاب این شعر زیبا را می خوانیم. به گفته مترجم این اثر؛اصغر نوری داستان «دیروز»درباره مردی است که در کارخانه ساعت‌سازی کار می‌کند و بسیار تنهاست اما در عین حال عاشق نوشتن و نویسندگی است، اما وقتی برای این کار ندارد و همین مساله باعث شده وی روزها در ذهنش داستانش را بنویسد و شب‌ها آن را به روی کاغذ بیاورد. این رمان چند فصل دارد که برخی از آنها با نام و برخی بدون نام در کتاب آمده‌اند. فصول با نام در واقع فصولی است از داستانی که وی در ذهنش می‌نویسد و فصول بی‌نام شامل روایت زندگی خود اوست.

"تنهایی"، "هویت" و "علاقه به نوشتن" از موضوعاتی است که کریستف در این کتاب به آنها پرداخته است و به اعتقاد بسیاری نویسنده در زندگی خود بسیار با این موضوعات درگیر بوده است.«دیروز» شاید انعکاس درونیات حقیقی نویسنده باشد به جای مانده از روزگاری که در پی انقلاب به همراه همسروفرزندش از کشورش مجارستان گریخت و به سوئیس رفت و مدت ها سخت کار می کرد و تنهایی و افسردگی او را آزار می داد.بعدها او شروع به یادگیری و مطالعه زبان فرانسه کرد و بعدترها آثارش را به زبان فرانسه نوشت.زندگینامه ای که او در سال ۲۰۰۴ از خود منتشر کرد سراسر شوق نوشتن و نویسندگی بود.

او در ابتدا به نوشتن شعر و نمایشنامه روی آورد و بعدها سراغ داستان نویسی رفت و با خلق یک سه گانه به شهرت رسید. بعدها رمان «دفتر یادداشت» را به زبان فرانسه نوشت که  بسیار مورد اقبال قرارگرفت و جایزه ادبی کتاب اروپا را به خاطر آن دریافت کرد. این رمان، جلد اول از یک تریلوژی(اثر سه بخشی اما مستقل، با مضمونی واحد و نزدیک به هم) است که با رمان های «دلیل» و «دروغ سوم» کامل می شود.این اثربه بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شد. برای رمان تاثیرگذار«سومین دروغ» جایزه کتاب بین‌المللی «انتر» را در ۱۹۹۲ دریافت کرد. وی سال ۲۰۰۱ موفق شد جایزه «گوتفرید کلر »کشور سویس را از آن خود کند و  سال ۲۰۰۸ جایزه ادبی اتریش برای ادبیات اروپا به مجموعه آثار او تعلق گرفت.

آخرین اثری که پیش از مرگش منتشرکرد مجموعه داستان های کوتاهی با نام «فرقی نمی کند»بود که در سال ۲۰۰۵ منتشرشد.او در تمام عمرش با مفاهیمی همچون جنگ، تنهایی، دوری از وطن، عشق و علاقه اش به نویسندگی زندگی می کرد و این تاثیر در تمام آثارش نیز نمایان است."زبان مادری"،"دوقلوها"، "جان و جو" از دیگر آثار این نویسنده است. او در ۷۵ سالگی از دنیا رفت.

اصغرنوری که تا به حال چهار اثرمدرک،دفتر بزرگ،دروغ سوم و به تازگی دیروز را از این نویسنده سوئیسی اصالتا مجارستانی ترجمه و منتشر کرده است، دانش‌آموخته رشته زبان فرانسه در مقطع کارشناسی و کارگردانی تئاتر در مقطع کارشناسی ارشد است. «منگی» نوشته ژوئل اگلوف، «دیوار گذر» اثر مارسل امه، «محله گم‌شده» اثر پاتریک مودیانو، «مدرک»، «دفتر بزرگ» و «دروغ سوم» هر سه اثر آگوتا کریستف، «نوشتن مادام بوواری» اثر گوستاو فلوبر، «همسر اول» اثر فرانسواز شاندرناگور، «برهوت عشق» اثر فرانسوا مورياک و مجموعه داستان کوتاه «صبح یکشنبه» از نویسندگان جدید فرانسوی‌زبان، نام تعدادی از ترجمه‌های منتشر شده وی است.

"فرار"، "طبیعتا من نمردم"، "دروغ"،"دکتراز من می پرسد"، "فکر می کنم"، "امروز از سرمی گیرم"، "پرنده مرده"، " خیلی کم می روم به خانه پل"، "آنها"، "خسته ام"، "باران"، "بادوچرخه برمی گردم"، "مسافران کشتی"، "دوسال بعد"، عنوان فصل های کتاب «دیروز»است. در آخر گفت و گو با آگوتا کریستف آمده است.

در بخشی از کتاب می خوانیم:« اطرافم ماشین های مثل ناقوس های وقت دعا زنگ می زدند.راهرو را دنبال کردم.درباز بود.این در همیشه باز بود و من هیچ وقت تلاش نکرده بودم از آن بیرون بروم.چرا؟،باد خیابان ها را جارو می زد،این خیابان های خالی به نظرک عجیب می آمدند.هیچ وقت آنها را در صبح یک روز کاری ندیده بودم.بعد نشستم روی یک نیمکت سنگی و گریه کردم.بعدازظهر آفتابی بود.ابرهای کوچک در آسمان می دویدند و دما بسیار دلپذیر بود.وارد یک کافه شدم،گرسنه ام بود.گارسون یک ظرف ساندویچ جلویم گذاشت. با خودم گفتم:- حالا باید برگردی به کارخانه، هیچ دلیلی برای دست کشیدن از کار نداری،بله،حالا برمی گردم انجا. دوباره گریه ام گرفت و دیدم همه ساندویچ  ها را خورده ام.سوار اتوبوس شدم تا سریع تر برسم.سه بعداز ظهر بود،هنوز می توانستم دوساعت و نیم کار کنم.آسمان گرفت.اتوبوس که از جلوی کارخانه گذشت کنترلچی نگاهم کرد.از دور شانه ام را لمس کرد: - اخرش است آقا...»

و در بخشی دیگر می خوانیم:«من هم تشنه ام بود،سرم را عقب دادم و خودم را رها کردم تا بیفتم وسط درخت ها،صورتم را فرو کردم توی گل سرد و دیگر تکان نخوردم.من اینطور مُردم.به زودی تنم با زمین یکی می شود...»

«دیروز» به تازگی توسط انتشارات مروارید در ۱۲۳ صفحه و با قیمت ۸۰۰۰تومان در قطع رقعی به چاپ رسیده است.

نظر شما