به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ مایش "قلعه انسانات" به نویسندگی و کارگردانی علی شمس از ۱۱ تا ۲۰ شهریورماه در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر در دو ساعت ۱۸ و ۲۰ به صحنه میرود. نمایش " قلعه انسانات" تولید مشترک کمپانی تئاتر سالااونو ایتالیا و کمپانی تئاتر دن کیشوت ایران، که در بخش بینالملل جشنواره تئاتر فجر در سال گذشته با استقبال کمنظیری از سوی مخاطب مواجه شد. به همین بهانه سراغ این گروه اجرایی رفته و آنها را به صرف نوشیدن یک فنجان چای و مختصری گفت و گو دعوت کردیم. متن پیش رو حاصل یک گفت و گوی صمیمانه بینا فرهنگی است.
چه چیزمشترکی شما را به انجام این تجربه مشترک وا داشت؟
علی شمس: زمانی که ایده تولید این کار شکل گرفت من به کارهای مشترکی فکر کردم که در جشنوارههای مختلف دیده میشد و به ایران میآمد و میدیدیم که چند کلمه فارسی به کار اضافه کردهاند تا بازیگر خارجی آنها را به عنوان به اصطلاح شیرینکاری تلفظ کند و تماشاگر را به ذوق و شعف وادارد. این اتفاق همواره در نظر من کاری جلف و سبک میآمد که هیچ جذابیتی برایم نداشت. بنابراین همیشه این مسئله در ذهن من وجود داشت که ما چگونه میتوانیم یک فرایند دوملیتی و دوزبانه را تولید کنیم بدون اینکه زبان دوم یک زبان تحمیلی باشد و زبان دوم زبانی باشد که اجرا را تکمیل کند. زبان ایتالیایی مثل فارسی در شش حالت صرف میشود و مانند ما مثنی ندارند و بازیهای زبانی و قواعد مشترک وجود دارد. من علاقه زیادی به بازی زبانی در نمایشنامهنویسی دارم و نمیخواهم گفتگو صرف حرفهای آدمها باشد. برای ایجاد ذوق از زبان استفاده تکنیکی میکنم. این کار بسیار سختی بود و عمده تلاش من در "قلعه انسانات" این بود که من کاری کنم که زبان نه به عنوان یک عنصر تحمیلی، بلکه به عنوان یک عنصر تکنیکال در این نمایش شکل پیدا کند. یعنی اگر من نمیتوانستم به این ایده برسم که زبان یک فرآیند میزانسنیک باشد، اساساً دست به تولید این نمایش نمیزدم.
استفاده از دکور ویژه و کوچک و بازسازی اتفاقات روی میز برای تاکید بر زیبایی متن است؟
علی شمس: برای شعور مخاطب ایرانی بیش از اینکه شما می گویید احترام قائلم. چون کارگردانهای خوبی برای آنها تئاتر اجرا کردهاند. مخاطب ایرانی نسبت به پدیدهای که با آن مواجه می شود ذهن پرخاشگری دارد. مخاطب ایرانی بسیاری از کارهایی که در جهان آزاد رخ میدهد را تجربه نمیکند. بنابراین دیدن مداوم فیلم و تئاتر توفیق اجباری اوست پس آگاه است و در این موضوع نمیتوان صرف تاکید بر نمایشنامه اجرایی برایش ساخت. این شکل اجرا برای آن است که ما همه چیز را به آدمهای محدود تقلیل میدهیم و به لحاظ میزانسنی و اجرایی اشیاء را از حالت و طبیعت رئالیستی خود خارج کرده و آنها را تقلیل میدهیم. بنابراین ما سعی کردیم چیزها را آنقدر کوچک کنیم که همهچیز در چشمانداز ما جای بگیرد، درست مانند نقشه جهان که آنقدر کوچک میشود که میتوان تمام هستی را در یک نظر بررسی کرد.
فکر می کنید زبان درستی در متن و اجرا برای تاثیرگذاری بر تماشاگر ایرانی و ایتالیایی انتخاب کردهاید؟
پریسا نظری: ترجمه متن را من انجام دادم. در این ترجمه به دلیل سبک نگارش علی شمس ساده نبود و تجربه قبلی ما خیلی در این مسیر به من کمک کرد. زمان زیادی لازم بود تا بازی زبانی مورد نظر کارگردان را به متن انتقال دهم و درحالی که در زبان ایتالیایی تکرار اصلا چیز خوبی محسوب نمیشود باید به نوعی این کار را انجام میدادم تا فهم آن برای مخاطب ایتالیایی هم سنگین و باز دارنده نباشد.
کلودیو کوتونیو: این بازی زبانی خیلی جالب بود چون ما باید با ایدهای جدید دست و پنجه نرم میکردیم اما در نهایت وقتی ترس خود را از دو زبانه بودن متن کنار گذاشتیم متوجه شدیم تئاتر میتواند زبان مشترک ایجاد کند و تم کار هم به ما کمک کرد چون خشونت هم مفهومی جهانی است. در نهایت باید گفت این همکاری یک مدرسه بود و موجب شد افقهای دید همه ما گسترش پیدا کند.
علی شمس: فکر میکنم کار درستی انجام دادهام، چون خودم و گروهم در برخورد با آن به عنوان اولین مخاطبان این اثر ارتباط خوبی برقرار کردیم! ما یک ایده اصلی داشتیم که آن ایده از متن تسری پیدا کرد و به میزانسن رسید. ایده این بود که چشم ما آن اندازه وسعت ندارد که بتوانیم تمام فاجعه و یا هر اتفاقی را پیش چشم بیاوریم. بنابراین برای در چشمانداز آوردن تمام یک پدیده تنها راه این است که ما آن پدیده را کوچک کنیم و این میتواند به عنوان یک نگره زیباییشناسی و به عنوان مفهوم زیباییشناسی در تئاتر مورد استفاده قرار بگیرد. ایده کوچک کردن چیزها دقیقاً چیزی است که به ما کمک میکند تا بخش وسیعی از یک اتفاق را تعریف کنیم.
بازیگری در این نمایش چطور تعریف میشود؟
کلودیو کوتونیو: بهترین قسمت این کار بازیگری آن است که ما بین تئاتر ایتالیا و تئاتر ایران حرکت میکنیم. نقطه اشتراکهایی هم پیدا کردیم. به نظرم این همزبانی بخاطر رابطه انسانی که بین ما جاری شده است بخاطر روابط زبانی است که در آمیخته میشود. حرکت بین بازیگری در تئاتر ایتالیایی که تاکنون آموختهایم و بازی به روش ایرانی که در حال یاد گرفتنش هستیم.
پییرو کاردانو: من هم موافقم که هیجان انگیزترین قسمت این تجربه بازیگری آن و آموختن از فرهنگ غنی تئاتر ایران است. وقتی که المانهای تئاتر ایران و المانهای تئاتر ایتالیا با هم درآمیحته میشوند. بسیار برای ما شگفتآور است. مثلا ما در تئاتر خیلی مستقیم با تماشاگر ارتباط برقرار نمیکنیم در حالی که ارتباط مستقیم داشتن با مخاطب برای تئاتر ایرانی یک تکنیک محسوب میشود. این تکنیکهایی است که ما از تئاتر ایران در حال آموختن هستیم.
ممکن است کمی از تجربههای کاریتان بگویید؟
کلودیو کوتونیو: من ۳۰ ساله هستم و از مدرسه عالی ملی سینما ایتالیا در پرومو فارغ تحصیل شدهام و در زمینههای سینما و تئاتر و تلویزیون فعالیت دارم این اواخر بیشتر مشغول بازی در سریالهای تلویزیونی بودم که برای این همکاری مشترک انتخاب شدم.
پی یرو کاردانو: من ۱۵ سال است که هنرپیشگی میکنم. بیشتر فعالیتهای من در ایتالیا در حوزه سینما است و تئاتر کمتر کار میکنم اما از وقتی با علی شمس آشنا شدهام فعالیتم در تئاتر بیشتر شده است.
احساستان از حضور در یک تئاتر ایرانی؟
کلودیو کوتونیو: من الان اینجا هستم بخاطر اینکه یک روز پییرو به من زنگ زد و گفت "میخوای بریم ایران و یک نمایش اجرا کنیم که در مورد تروریسم است". در وهله اول گفتم خیلی مطمئن نیستم. باید در موردش فکر کنم. اما بعد که پییرو در مورد کار و در مورد ایران برایم توضیح داد کار را قبول کردم. متاسفانه در اروپا مردم آگاهی ندارند که ایران خیلی با کشورهای منطقه فرق میکند ولی خیلیها فکر میکنند که همه این کشورها مثل هم هستند.
پییرو کاردانو: خیلی خوشحال هستم که در ایرانم پیش از این هیچ تصوری از ایران نداشتم و الان خیلی خوشحالم در جایی تئاتر کار میکنم که هیچ شناختی از مردمش نداشتم و این کار باب آشنایی برای شناخت بیشتر من شد. من نمیگویم که فرهنگهای ما در تضاد هستند ولی به لحاظ شکل خیلی با هم متفاوتند و این تجربه خوبی است که بتوانیم با کسانی که زبانشان را نمیدانیم کار کنیم و دو زبانه اجرا برویم تا چیزهای زیادی را کشف کنیم.
مهمترین مسئله در این تئاتر برای شما چیست؟
پییرو کاردانو: مهمترین اتفاقی که در این تجربه برای من رخ داد این بود که علاوه بر ایفای نقشی با کارگردانی علی شمس، خودم هم باید یک جنگ را بر صحنه تئاتر کارگردانی کنم. در ابتدا تفکیک این دو وضعیت برایم سخت بود، اما به مرور زمان موفق به انجام آن شدم. بازی در این نمایش برای من مانند بازی شطرنج است.
کلودیو کوتونیو: زبان تئاتر، زبانی جهانی و خشونت هم یک موضوع جهانی است. حضور در نمایش "قلعه انسانات" برای من مانند یک مدرسه بود و باعث شد تا افق نگاهم گسترش پیدا کند و رشد کنم. تجربیاتی مشترک از مفهوم خشونت و همچنین تجربهای مشترک از بازیهای کودکانه با اشیاء و بازیهای زبانی ویژه نمایش را برایم بسیار با اهمیت میکرد.
تفاوتی در تئاتر ایران و ایتالیا میبینید؟
کلودیو کوتونیو: چیزی که بیشتر از هرچیزی به چشم میآید تعداد تماشاگران تئاتر است. در ایران مردم خیلی بیشتر تئاتر میبینند. در ایتالیا آدمهایی که به تئاتر میروند آدمهای جوانی نستند ولی در ایران ما میبینیم که این همه جوان به تئاتر میآیند. تئاترها شلوغ میشوند و مردم روی زمین مینشینند. اما در ایتالیا خیلی کم این اتفاق میافتد و مهمترین چیزی که به چشم میآید این است که مردم اینجا خیلی اهل تئاتر هستند. تماشاگرهای ایرانی در پایان همه اجراها بلند میشوند و این مثل یک فرهنگ در آمده است ولی در ایتالیا به این شکل نیست. این حجم تشویق و بلند شدن متعلق به آدمهای خیلی بزرگ تئاتر است مثل "بنینی".
پییرو کاردانو: فکر میکنم در ایران بخاطر اینکه مردم اهل تئاتر هستند برایشان عادی شده است و کمتر در تشویق بازیگران هیجان زده هستند و یک بار گروه را تشویق میکنند. ولی در اروپا چون مردم کمتر تئاتر میبینند در یک حالت هیجانی قرار میگیرند و در پایان نمایش چند بار گروه را تشویق میکنند. انگار یک اتفاق خوب افتاده است که به تئاتر رفتهاند. ولی سطح تئاتر دیدن در ایران بسیار بالاتر است و کمتر مردم هیجانزده میشوند. البته نمیخواهم بگویم در ایتالیا تئاتر وجود ندارد! چرا اتفاقا در ایتالیا تئاترهای بسیار خوبی هم اجرا میشود که آنها توسط استادان تئاتر اجرا میشوند و رسیدن یک جوان در آن رتبه و مکان راه بسیار دراز و سختی است. ولی چون ایران کشور جوانتری است جوانها راحتتر به مراتب بالا میرسند.
جایگاه حمایت دولتی، در تئاتر ایتالیا کجاست؟
کلودیو کوتونیو: تعجب کردم وقتی شنیدم در تهران فقط شبی ۲۰ تا ۳۰ اجرای تئاتر است. تهران شهر بزرگی است. در رم با اینکه خیلی از تهران کوچکتر است هر شب بالای ۱۵۰ تا اجرای تئاتر داریم و شاید خلوت بودن سالنها هم به همین خاطر باشد. چون تماشاگرها پخش میشوند. من فکر میکردم خیلی بیشتر از این در تهران اجرای تئاتر وجود داشته باشد. اما در خصوص بودجه حمایتی در تئاتر ایتالیا همیشه یک مبلغی برای حمایت از تئاتر در ایتالیا وجود دارد ولی در این بحران اقتصادی که پیش آمده دولت مجبور شده کمی از آن مبلغ را کم کند. امروز برای حمایت از تمام گروهها پولی وجود ندارد.
نظر شما