شناسهٔ خبر: 37631 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«شاهزاده و گدا» اثری ماندگار که کهنه شدنی نیست

کتاب «شاهزاده و گدا» به قلم« مارک تواین»، با ترجمه ی محمد قاضی به چاپ پانزدهم رسید.

به  گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ کتاب «شاهزاده و گدا»یک رمان جذاب تاریخی است، این کتاب یک اثر ماندگار از مارک تواین است که شهرت فراوانی برایش به ارمغان آورد.

 کتاب «شاهزاده و گدا» روایتگر داستان عوض شدن جایگاه شاهزاده «اداورد» با «تام»، یک پسر بچه ی فقیر است. داستان به این صورت است که ولیعهد انگلستان روزی در حیاط قصر در حال بازی است که پسر بچه فقیری توجه اش را جلب کرده و او را که تام نام دارد به درون قصر می برد . تام و ادوارد متوجه می شوند بسیار شبیه هم هستند و برای مدتی لباس هایشان را عوض می کنند اما همین باعث می شود که نگهبانان آن ها را اشتباه گرفته و پادشاه واقعی را از قصر بیرون کنند .

«ساموئل لانگهورن کلمنس» که بعدها نام مستعار «مارک تواین» را برای خود برگزید، این کتاب زیبا و خواندنی را در سال ۱۸۸۱  نگارش کرده است، ،در خلال سطور این رمان ارزشمند، نویسنده ی شوخ و بذله گوی امریکایی(تواین) هزاران کنایه و استعاره ی پر مغز و پر معنی به کار برده و نه تنها صحنه های تاریکی از تاریخ پنج قرن گذشته ملت انگلیس را روشن ساخته بلکه زشتی ها و پلیدی های اجتماع خود را نیز درآیینه ای صاف و روشن به خوانندگان نشان داده است.

داستان این رمان که در سال ۱۵۴۷ رخ می دهد بیانگر نابرابري هاي طبقاتی و سيستم قضايي ناعادلانه را در زمان سلسله تئودورهاي انگليس است.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

«به هر حال زندگی تام نسبتا خوب ومطلوب می گذشت، مخصوصا در فصل تابستان که از هر فصلی بهتر بود.تام تنها به همان اندازه گدایی می کرد که بتواند خود را از خطر گرسنگی نجات بخشد، زیرا قوانین سخت و شدیدی علیه گدایی وجود داشت و متخلفین به مجازات سنگینی می رسیدند.به همین جهت وی قسمت اعظم وقت خود را صرف شنیدن قصه های شیرین و افسانه های کهن و مطبوع بابا اندریو می کرد.»

در بخش دیگری از این کتاب می خوانیم:

تام اغلب کتاب های کهنه ی کشیش پیر را می خواند و شرح و تفسیر آن ها را از او می خواست و درباره ی مطالب ان به بحث می پرداخت. خیالات شیرین و مطالعات او کم کم  تغییر و تحولی در او به وجود آورد. قهرمانان تخیل و تصور او چندان زیاد و محتشم بودند که از سر و وضع کثیف و از جامه های مندرس خود چنان بیزار شد که آرزو کرد که مانند ایشان پاک و پاکیزه و خوش لباس باشد.»

«ساموئل لانگهورن کلمنس» با نام مستعار «مارك تواين»در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در فلوريدا به دنيا آمد. پدرش مردی بی­ایمان و مادرش زنی مذهبی و متعصب بود. وي دوران کودکی را در قریه ی «هانیبال»در کرانه رود می­سی­سی­پی گذراند. این منطقه آرام  بعدها زمینه خلق مهمترین آثار او را فراهم آورد. تواین اولین داستان را در ۱۸۶۵ به نام « وزغ جهنده معروف ناحیه کالاوراس» در نیویورک منتشر نمود که شهرتی ناگهانی برای او به وجود آورد و موجب شد که مارک تواین راه قطعی داستان نویسی را دنبال کند. کلمنس، نام  مارک تواین را از ناخدای یک کشتی که با این نام درمجلات می‌نوشت به‌عنوان ادای دِین گرفت و در تمام کارهای طنزش از این اسم استفاده کرد.

 «تواین»در بیست سال بین ۱۸۷۵ و ۱۸۹۴ شادترین و ثروتمندترین نویسنده بود و بهترین کتاب‌هایش را در این مدت نوشت. اما در نیمه  دهه ۱۸۹۰ اندوه و تلخ‌کامی روزافزونی نصیبش شد. دختر جوانش سوزی وقتی پدر و مادرش در خارج بودند مرد. همسرش که سال‌ها بیمار بود از دنیا رفت و کوچک‌ترین دخترش ناگهان در شب کریسمس فوت کرد. وی ۱۵ سال آخر عمرش را با نوشتن کتاب‌های جدّی و چند کتاب طنز گذراند و سر انجام در سال ۱۹۱۰ دیده از جهان فرو بست.

 گفتنی است که «تواين» داستان «شاهزاده و گدا» را به دختران خوش اخلاق و مهربان خود، «سوزى» و «كلارا» تقديم كرده است.

 انتشارات امیر کبیر چاپ پانزدهم، توسط انتشارات امیرکبیر منتشر و روانه ی بازار کرده است.

نظر شما