شناسهٔ خبر: 41487 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

هما ناطق؛ مورخی که بی‌طرف نبود / حسین آبادیان

دکتر هما ناطق با اتکاء بر اسناد منتشر نشده ایران و فرانسه، نسخ خطی و منابع اصیل، پرتوی نوین بر تاریخ‌نگاری ایران افکند. او فقط راوی حوادث و وقایع نبود و در زمره کسانی بود که خط بطلانی بر توهم «بی‌طرفی» مورخ به هنگام نقل روایات تاریخی کشید.

 

فرهنگ امروز/ حسین آبادیان:

 


 دکتر هما ناطق (۱۳۹۴-۱۳۱۳) یکی از برجسته‌ترین مورخین تاریخ معاصر ایران بود که نامش همراه با نام دکتر فریدون آدمیت از خاطره تاریخ‌نگاران زدوده نخواهد شد. ناطق در زمره نخستین مورخانی بود که تاریخ‌نگاری را پایه‌ای قرار داد برای نیل ایرانیان به نوعی «آگاهی تاریخی»؛ به عبارت دقیق‌تر او تاریخ‌نگاری بود که تاریخ را نه برای آکندن انبان ذهن از اطلاعات متشتت و عمدتاً غیرمرتبط به هم، بلکه برای «ایضاح و فهم» جایگاه ایران زمین در تاریخ جهانی سده نوزدهم و بیستم مورد توجه قرار می‌داد. اگر همکار او دکتر آدمیت که هما ناطق ایشان را «استاد» خویش می‌خواند، وجهه همت خویش را معطوف به فهم تاریخ اندیشه در ایران معاصر قرار داده بود و تلاش می‌کرد «سرچشمه‌های» این اندیشه‌ها را به روایت خویش به خوانندگان منتقل نماید، دکتر ناطق تلاش می‌کرد پرتوی بر تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایران دوره معاصر بیفکند و اهمیت این موضوع را برای خوانندگانی که به عادت مألوف تاریخ‌نگاران گذشته فقط نقل‌کننده «بی‌فکر و ذکر» وقایع تاریخی بودند، روشن سازد.
دکتر هما ناطق با اتکاء بر اسناد منتشر نشده ایران و فرانسه، نسخ خطی و منابع اصیل، پرتوی نوین بر تاریخ‌نگاری ایران افکند. او فقط راوی حوادث و وقایع نبود و در زمره کسانی بود که خط بطلانی بر توهم «بی‌طرفی» مورخ به هنگام نقل روایات تاریخی کشید. نگاه ناطق درست نقطه مقابل اندیشه‌ای بود که در توهم «آنچه خود داشت»۱، نسبت به تحلیل «حال حاضر» توانایی نداشت. ناطق بر اساس فهمی از تاریخ می‌خواست نشان دهد «از ماست که برماست»۲؛ یعنی «حال حاضر» ما محصول گذشته‌ای تاریخی است که «هم اکنون» هم بر دوش ما سنگینی می‌کند. این گذشته تاریخی الزاماً در همه مقاطع تحسین‌برانگیز نیست، اما نباید از این گذشته تاریخی گریخت - آنطور که نیچه نشان داده بود - بلکه باید آن را ماده‌ای قرار داد برای هرگونه نگاه سازنده به آینده.
تاریخ‌نگاری ناطق، فارغ از هرگونه نگاه جزم‌اندیشانه ایدئولوژیک بود، یعنی اینگونه نبود که او ابتدا ایدئولوژی خاصی را پذیرفته باشد و بعد برای توجیه ایدئولوژی مورد نظر خویش، حوادث و وقایع تاریخی را به استخدام خود درآورد. به عبارتی با اینکه هماره در نقد عملکرد استعمار غرب کوشا بود به گونه‌ای که نگاه تاریخی او به نوعی چپ‌گرایی میانه پهلو می‌زد، اما هرگز برخلاف اندیشه زمانه خود از تعابیری مثل زیربنا و روبنا استفاده نکرد و هیچ‌گاه تلاش ننمود تا اندیشه‌های خود را در قالب کلیشه‌های رسمی مأخوذ از ماتریالیسم تاریخی سامان دهد. برخلاف آکادمیسین‌های چپ‌گرای زمان خود، هرگز مدلی از پیش پذیرفته شده را بر حوادث تاریخی ایران تحمیل نکرد و سعی ننمود تا صورت‌بندی‌های اقتصادی برده‌داری و فئودالیسم را بر تاریخ ایران پیش از اسلام تا زمان خود تحمیل نماید، کمااینکه هرگز از مفاهیمی مثل نظام سرمایه‌داری و نیز بورژوازی برای تحلیل ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ایران عصر قاجار به بعد استفاده نکرد. کاری که هما ناطق انجام داد، به مراتب از تقلید کلیشه‌های زمانه برای فهم تحولات تاریخی فراتر می‌رفت، او کار بسیار دشوار و عظیم تحلیل محتوای اسناد تاریخی را بر دوش گرفت تا بتواند افق جدیدی برای تاریخ‌نگاری ایران ارائه نماید؛ در این راستا او اسناد را «به سخن درمی‌آورد»، به صرف نقل آن‌ها بسنده نمی‌کرد، بلکه تلاش می‌نمود مضمون و محتوای اسناد را «معنی‌دار» کند.
پس با اینکه نگاه تاریخی او از روایت‌های ایدئولوژیک و کلیشه‌ای فراتر می‌رفت، لیکن همانطور که بالاتر آمد، مقصود این نیست که ناطق هیچ‌گونه «نگاه پیشینی» نسبت به مقولات تاریخی نداشت، زیرا بدون این نگاه، «شرط امکان تاریخ‌نگاری» به هیچ وجه مهیا نیست. در همین چارچوب بود که توضیح دادیم در تاریخ‌نگاری بی‌طرفی وجود ندارد و ناطق هم در تاریخ‌نگاری خویش بی‌طرف نبود. دکتر هما ناطق نسبت به کارنامه استعمار در ایران حساسیت داشت، در همین راستا کتاب «چهره استعمارگر» آلبر ممی را با مقدمه ژان پل سارتر ترجمه کرد، کتابی که در نقد استعمار فرانسه نوشته شده بود. لازم به توضیح است که ممی در سال ۱۹۲۰ در تونس زاده شده و عمری طولانی داشته و هنوز در قید حیات است. همچنین او نگاه جیمز موریه در حاجی بابای اصفهانی را در بوته نقد قرار می‌دهد، به همین سیاق در کتاب‌هایی که بعد از انقلاب در داخل و خارج کشور منتشر کرد، به ویژه کتاب‌های «کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران»، «ایران در راهیابی فرهنگی» و «بازرگانان در دادوستد با رژی تنباکو و بانک شاهی»، همین نگاه را حفظ کرد.
نگاه هما ناطق به تحولات تاریخی زمان محمدشاه قاجار با همه متفاوت است و این نشان می‌دهد او مقلد صرف روایت‌های تاریخی پیش از خود نبود. او دوره محمدشاه را به دلیل تساهل مذهبی و رواج اندیشه‌های جدید، عصری متمایز با دوره‌های قبل و بعد می‌دانست و در این راه چنان تأکید می‌نهاد که حتی از حاجی میرزا آغاسی تمجید می‌کرد. مهم نیست این دیدگاه ناطق با واقعیات تاریخی منطبق هست یا خیر؛ مهم این است که او تلاش می‌نمود افقی جدید فراروی تاریخ‌نگاری ایران قرار دهد، هرچند همانطور که پیش‌تر در کتابی نوشته‌ام (بحران آگاهی و تکوین روشنفکری در ایران، صص ۴۲-۴۱) شأن ناطق بالاتر از این بود که به دلیل قضاوت خاص خویش درباره گفتار مسلط نیمه نخست دوره قاجار، از فردی چون حاج میرزا آغاسی اعاده حیثیت نماید.
اما در تاریخ‌نگاری، خلاف جهت آب شنا کردن و تابع الگوهای زمانه نبودن مهم است که ناطق به حقیقت چنین بود، پس همانطور که بالاتر آمد، مهم نیست نظر ایشان را بپذیریم یا خیر، مهم این است که او تاریخ‌نگاری «متمایز» از دیگران بود. متمایز بودن به این معناست که نمی‌توان ناطق را با اغلب مورخین زمان خودش همسان پنداشت، زیرا او روایتگر افق‌های نوین تاریخی بر اساسی نگاهی «تمییزدهنده» به شمار می‌آمد و البته این کار شجاعت خاص خود و آزادگی همراه با آن را طلب می‌کند.
در کتاب «بازرگانان در داد و ستد با کمپانی رژی تنباکو و بانک شاهی»، باز هم شاهد همین نگاه «تمایزبخش» تاریخ‌نگاری دکتر ناطق هستیم. در این اثر به واقع بدیع، او حتی راه خود را از همکار خویش که استاد می‌نامید، یعنی دکتر فریدون آدمیت هم جدا می‌کند. آدمیت هم مورخی بود متمایز و آزاده، به همین دلیل مقدمه‌ای بر کتاب «کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران» نگاشت، کتابی که ظاهراً چاپ نخست آن در ایران منتشر شد. در کتاب بازرگانان، ناطق بر خلاف آدمیت در کتاب «شورش بر امتیازنامه رژی»، بر این باور نیست که تجار و بازرگانان ایرانی رهبران جنبش علیه امتیازنامه رژی تنباکو بودند، برعکس او با استنادهایی عمیق و در خور توجه به اسناد امین‌الضرب، نشان داده تجار ایرانی کارکنان بومی رژی بودند. هنگامی که کار به تحلیل کارنامه بانک شاهی می‌رسد، او از ارتباط بین بانک شاهی ایران با بانک هنگ‌کنگ شانگهای HSBC پرده برمی‌دارد و نشان می‌دهد این بانک مستقل نبوده و به واقع شعبه‌ای از آن هولدینگ غول‌پیکر بوده است. درخشان‌ترین کار ناطق این است که نشان می‌دهد بانک شاهنشاهی در بحبوحه شورش علیه امتیازنامه تنباکو ورشکسته شده بود، زیرا حداقل این است که در ایران آن زمان فرهنگ مراجعه به بانک و پس‌انداز وجود نداشت. پس بانک از این موقعیت استفاده کرد و به دنبال برچیده شدن بساط رژی، وامی در اختیار دولت ایران گذاشت تا زیان و ضرر ناشی از لغو امتیازنامه را بپردازد و همزمان دوازده درصد سود سالیانه به بانک پرداخت کند، به این شکل هم کمپانی رژی به سود چندساله آتی خویش دست یافت و هم بانک از ورشکستگی نجات پیدا کرد؛ به عبارتی ناطق با زبانی غیرایدئولوژیک نشان داده است بازنده نهایی در این میان مردم عادی و دولت ایران بودند، نه تجار و بازرگانان.
ناطق با دقتی زائدالوصف سهامداران بانک شاهی را که به واقع سرمایه‌گذاران بانک هنگ‌کنگ شانگهای بودند هم به تفصیل معرفی کرده است، به عبارتی او برخلاف مرسوم برخی نویسنده‌ها، به بهانه تحلیل اوضاع، نسبت به نقل روایت تاریخی بی‌تفاوت نیست؛ برای ناطق «نقل» نخستین مواجهه خواننده و نویسنده با رویداد تاریخی است و نقل ماده‌ای است برای «ایضاح ماهیت حوادث تاریخی». عین همین روش در کتاب «کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران» هم مورد استفاده واقع شده است.
ناطق ضمن اینکه پیوستگی تاریخی ایران با نظام سرمایه‌داری جهانی را در کالبدی مستند به نمایش می‌گذارد، حرکت مستمر و مداوم اما بطیء ادغام ایران در این نظام جهانی را توصیف می‌کند، بدون اینکه شعار بدهد و از واژگان و ایدئولوژی‌های مرسوم زمان خود استفاده نماید. نظر به اینکه دکتر هما ناطق مثل همکارش دکتر آدمیت با کلیشه‌های معمول تاریخ‌نگاری و خط‌کشی‌های متداول در این زمینه فاصله داشت، دوستانش بس اندک بودند. به عبارت دقیق‌تر در عسرت روح آزادگی و فقدان آزاداندیشی و به دلیل «تمایز» تاریخ‌نگاری ناطق با کلیشه‌های رایج و کسل‌کننده زمانه ما، کمتر کسی او را درک می‌کرد و یا اگر هم می‌فهمید او چه می‌گوید، «غم نام و نان» اجازه نمی‌داد از حقیقت دفاع کند و حداقل به این نکته اشاره نماید که او هم مورخ و نویسنده‌ای است در کنار مورخان و نویسنده‌های دیگر، پس «شاید» او هم بهره‌ای از حقیقت برده باشد که برای نسل کنونی مفید فایده باشد؛ حال چه بهتر که اندیشه‌های او را هم در کنار دیگران مورد مطالعه و بازکاوی قرار دهیم تا افقی نوین به روی هرگونه تاریخ‌نگاری فردا گشوده شود.

پی‌نوشت‌ها:
۱- نام کتابی است از دکتر احسان نراقی
۲- نام کتابی است از دکتر هما ناطق
حسین آبادیان، استاد تاریخ دانشگاه بین‌المللی امام خمینی
منبع: تاریخ ایرانی

نظر شما