شناسهٔ خبر: 45890 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

حداقل استانداردهای دروغ‌گویی را رعایت کنید!/ نظری بر نمایش «راپورت‌های شبانه دکتر مصدق»

دکتر مصدق چه موافق و چه مخالف او باشیم، شخصیت ویژه‌ای داشت؛ بسیار عمیق‌تر از مصدق نمایش. او در همه دوران زندگی خود از اصول اخلاقی تبعیت می‌کرد؛ اصولی که می‌توان گفت او را به استاندارد سیاست‌مدار ایرانی ارتقا می‌داد.

فرهنگ امروز/ جواد رنجبر:

راپورت‌های شبانه دکتر مصدق به نویسندگی و کارگردانی آقای اصغر خلیلی و به تهیه‌کنندگی آقای محمدرضا منصوری است. نام مرحوم دکتر مصدق برای هر کار هنری کافی است تا کنجکاوی مخاطب را برانگیزد و پای او را به سالن نمایش بکشاند. ازاین‌رو نمایش راپورت‌های شبانه دکتر مصدق که در این یادداشت راپورت‌ها خوانده می‌شود، کاری مهم و درخور تحسین است؛ چه، در سالیان گذشته آثار هنری قابل توجه که به شخصیت‌های تاریخی بپردازد بسیار کم بوده و به‌اصطلاح حق این مطلب ادا نشده است.
البته این کم‌کاری ربطی به محتوا و فلسفه نمایش ندارد. درست است در تئاتر نمی‌توان واقعیت‌های تاریخی را عینا بازگو کرد و هر روایتی صرفا نگاه و تحلیلی است که از فیلترهای ذهنی نویسنده، کارگردان، بازیگران و سایر عوامل نمایش گذشته و بنابراین بیشتر هنر است تا تاریخ. اما همین کارهای هنری هم در ایران با موضوع تاریخی به‌ندرت وجود دارد.
علاوه بر این، راپورت‌ها حسن دیگری هم دارد و آن بزرگی کار و زحمت زیادی است که برده. تعداد زیاد بازیگر و دکورهای نسبتا بزرگ معلوم است که در این زمانه مشکلات نمایشی انرژی بسیاری برده و ازاین‌روی هم قابل تحسین است.
نمایش با فرهاد آئیش آغاز می‌شود که نقش مصدق را به‌خوبی بازی می‌کند. آمدن مصدق روی صحنه با یک چمدان و معرفی خود و انداختن چمدان، از ابتدا نوعی دلهره در تماشاگر ایجاد می‌کند. هم مصدق نمایش به‌خوبی معرفی می‌شود (علاوه بر معرفی شناسنامه‌ای دکتر مصدق تاریخی) و هم به تماشاگر می‌فهماند با مسئله‌ای جدی و تأسف‌بار روبه‌روست. این صحنه کوتاه با سخنان معمولی که آئیش بر زبان می‌آورد، یکی از بهترین صحنه‌های نمایش است.
ضرباهنگ این صحنه که از بازی خوب و طراحی خوب نشئت می‌گیرد، در ادامه نمایش هم حفظ شده و وقتی بازی خوب ایرج راد بر آن اضافه می‌شود بار نمایشی کار بالا می‌رود. ایرج راد با ظاهر مردانه و جذاب و بازی خوب، کرومیت روزولت تاریخی را به کرومیت روزولت نمایشی بدل می‌کند که مقتدر، دوست‌داشتنی و باهوش است.
ضرباهنگ اول نمایش در صحنه روسپی‌خانه به اوج می‌رسد و تقابل روسپی و ژنرال حتی از معنای تاریخی نمایش فراتر می‌رود. در این صحنه هم بازی خوب نرگس محمدی مؤثر است و البته متن و کارگردانی خوب تأثیر خود را در ساختن صحنه خوب و دراماتیک نشان داده است.  در صحنه دکتر مصدق و فرزندش ضرباهنگ نمایش بار عاطفی می‌یابد. به عبارت دیگر، عاطفه مصدق معنای اصلی این صحنه است؛ همان‌طور که یک تحلیل عمیق اجتماعی معنای اصلی صحنه روسپی‌خانه است.  در ادامه نمایش ضرباهنگ در صحنه‌های شلوغ و پرجمعیت ادامه می‌یابد بدون آنکه از عمق معنایی صحنه‌های پیش‌گفته اثری باشد. در این صحنه‌ها که گاه تعداد بازیگران به ٣٠ نفر هم می‌رسد، یک سیاست خیابانی به نمایش درمی‌آید.
بنابر این راپورت‌ها، یک نمایش یک ساعت و ٤٠ دقیقه‌ای دیدنی است و زحمات گروه سازننده‌اش هدر نرفته است. اما دو مشکل در نمایش دیده می‌شود؛ یک مشکل تئاتری و دیگری تاریخی .
مشکل تئاتری راپورت‌ها شخصیت‌پردازی است. به نظر می‌رسد شخصیت‌های نمایش حتی شخصیت مصدق درست طراحی و پرداخت نشده. این مشکل در روزولت و خانم رئیس و خدیجه مصدق و نمایندگان مجلس کمتر است، اما در مصدق، زاهدی و دفتری بیشتر.
دکتر مصدق چه موافق و چه مخالف او باشیم، شخصیت ویژه‌ای داشت؛ بسیار عمیق‌تر از مصدق نمایش. او در همه دوران زندگی خود از اصول اخلاقی تبعیت می‌کرد؛ اصولی که می‌توان گفت او را به استاندارد سیاست‌مدار ایرانی ارتقا می‌داد. یکی از اصول وی در صحنه‌ای از نمایش در قالب این جمله بیان شده است: حداقل استانداردهای دروغ‌گویی را رعایت کنید. این جمله به‌تنهایی نشان می‌دهد مصدق سیاست‌مداری دارای چارچوب‌های مشخص است. چارچوب‌هایی که هم ریشه‌های اشرافی ایرانی دارد و هم نتیجه تربیت علمی در اروپاست. در این چارچوب‌هاست که از قول نوه دکتر مصدق می‌شنویم که او دقت بسیار زیادی در اداره بیمارستان نجمیه، موقوفه مادرش، داشته و حتی ریز هزینه‌های آن را به‌دقت یادداشت و بررسی می‌کرده است.  هرچند این رفتارها در فضای مجازی امروز به برداشت‌های سطحی و شعارهای بی‌مایه تبدیل شده است و مثلا اعتراض مصدق به سهم طلبی محافظانش را مکررا بازگو می‌کند اما همه اینها با هم شخصیت مرحوم دکتر مصدق را ساخته و نشانه روشنی از ارزش‌های اوست. در نمایش کمتر به این ابعاد پرداخته شده است.
همچنین زاهدی تاریخی به عنوان یک نظامی رده‌بالا که نخست‌وزیر شد و پیش‌تر در دولت مصدق وزیر کشور بود با زاهدی نمایش که موجودی حاشیه‌ای و ضعیف است، منطبق نیست.
شخصیت‌های باورکردنی و زنده در نمایش بهترین راه ارتباط تماشاگران است و هر گاه شخصیت به‌درستی پرداخته نشده باشد، نمایش در فهم و دل تماشاگر نمی‌نشیند. در راپورت‌ها اطلاعات پیشینی تماشاگر به کمک او می‌آید تا به باور نمایش یاری برساند. اگر شخصیت مصدق و زاهدی به عنوان دوسوی جریان ٢٨ مرداد با دقت بیشتری پرداخته شده بود، می‌توانست به برخی سوءتفاهم‌های تاریخی پایان دهد. مشکل دوم نمایش از مشکل اول چندان جدا نیست. مشکل تاریخی نمایش اتکا به روایت‌های مرسوم و تکراری درباره وقایع ٢٨ مرداد است. تقریبا هیچ مورخ و صاحب‌نظری در سلامت و صداقت مرحوم دکتر مصدق تردید ندارد و وقایع اردیبهشت ١٣٣٠ تا اوایل مرداد ١٣٣٢ روشن است و همه متفق‌القول هستند که دولت کارهای بزرگی در کشور انجام داده و به اصلاح بسیاری از امور پرداخته است.
اختلاف از آنجا آغاز می‌شود که وقایع نیمه دوم مرداد را بررسی می‌کنیم. بسیاری از محققان و فعالان سیاسی بی هیچ تردیدی، ٢٨ مرداد را کودتا قلمداد می‌کنند و مصدق را عاری از اشتباه. اما برخی دیگر از محققان ٢٨ مرداد را کودتا نمی‌نامند و آن را حداکثر رویارویی دو جریان سیاسی می‌دانند. بدیهی است در روایت اول، نقش خارجی‌ها بسیار پررنگ و در دومی کم‌رنگ است.
راپورت‌ها اتکا به روایت‌های دسته اول دارد، با گرایش بیشتر به مصدق. هرچند این هم راهی برای نمایش وقایع دولت مصدق و نظر نویسنده و کارگردان نمایش است؛ اما به نظر می‌رسد بهتر است صحنه نمایش صحنه بازگویی آنچه مکررا در روزنامه‌ها و کتاب‌ها آمده است، نباشد.
به‌هرروی راپورت‌ها اتفاقی خوب در هنر تئاتر ایران بود. امیدوارم درباره مرحوم دکتر مصدق و سایر شخصیت‌های تاریخی، دوباره شاهد این اتفاق‌های خوب باشیم.

روزنامه شرق

نظر شما