شناسهٔ خبر: 46160 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

مشی معتدل و اصلاحی میراث طالقانی/ علیرضا ملایی توانی

آیت‌الله سید محمود طالقانی بیش و پیش از آنکه متفکری خلاق و نوآور باشد، مفسری بزرگ در سپهر تفکر سیاسی ایران معاصر است.

فرهنگ امروز/  علیرضا ملایی توانی:


آیت‌الله سید محمود طالقانی بیش و پیش از آنکه متفکری خلاق و نوآور باشد، مفسری بزرگ در سپهر تفکر سیاسی ایران معاصر است. ایشان اگرچه اندیشمندی نبود که راه تازه‌ای را در حوزه‌ای از حوزه‌های مختلف تفکر سیاسی گشوده باشد، اما مفسر، حاشیه‌نویس و شارح اندیشه‌ای است که آثارش بر اندیشه مشروطه ایرانی متمرکز است. مشروطیت مورد نظر او، مشروطیتی است که در متمم قانون اساسی مشروطه متبلور شده است. در مقام مقایسه، باید گفت که ایشان به لحاظ سطح اندیشه هرگز در رده شخصیت‌هایی همچون محمدحسین نایینی و سیدجمال‌الدین و حتی متفکرینی چون شیخ ابراهیم زنجانی قرار نمی‌گیرد اما همزمان شخصیتی‌ است که به دلیل تجارب مختلف سیاسی در بستر زمان و همچنین تعمق در متون فکری ایران معاصر به نحو اجتناب‌ناپذیری با بسیاری از مسائل فکری ایران معاصر پیوند خورده است. بنابر مطالعات و آموخته‌ها، تعلق خاطر او و اساسا مجموعه نهضت آزادی به سبکی از مشروطه ایرانی برآمده از آرای مذهبی- سیاسی میرزا نایینی بوده است و می‌توان او را ادامه‌دهنده آن تفکر دانست.
خلاقیت و نوآوری طالقانی به طرح مساله شورا بازمی‌گردد. البته در این زمینه نیز بحث‌های فراوانی وجود دارد و اصل این ایده در آرای متفکرین پیش از او نیز وجود داشته و حتی روشنفکران عرفی ایرانی همچون ملکم‌خان و مستشارالدوله که پیش از مشروطه فعالیت می‌کرده‌اند، نیز به ایجاد نسبتی میان آموزه‌های بومی و مذهبی با آموزه‌های مدرن تاکید کرده بودند. اما طالقانی به دلیل اشراف بیشتر بر متون مذهبی به‌ویژه قرآن و نهج‌البلاغه و تاریخ اسلام این بعد را برجسته‌تر از سایرین پیگیری و مطرح کرد. در حقیقت می‌توان گفت مرحوم طالقانی همچون نایینی بر متمرکز شدن قدرت و ثروت به‌طور عام، حساسیت داشت و سعی می‌کرد این نوع تمرکز که به اعتقاد او فسادآور و مانع از مشارکت عقل جمعی و نخبگان بود، ابراز مخالفت کند. اگر به مجموعه آثار مرحوم طالقانی به ویژه مقدمه و حاشیه‌های او در تصحیح تنبیه‌الامه و همین‌طور مقاله بسیار مشهور
« مساله تمرکز و عدم تمرکز در فتوا و مرجعیت»  بنگریم پررنگی این وجه را مشاهده می‌کنیم.  
در مقطع پیش از انقلاب، طبیعتا طالقانی در صحنه قدرت حضور نداشت البته که در دوره‌هایی سعی کرد به قدرت سیاسی نزدیک شود. مثلا در دوره مصدق و نهضت ملی شدن فعالیت‌های پراکنده‌ای انجام داد و حتی کاندیدای نمایندگی مجلس هفدهم شد که موفق به حضور در مجلس نشد. به نظر من در همان حوالی زمانی اگر امکانی هم فراهم می‌شد، شاید به قدرت ورود نمی‌کرد چرا که به‌طور کلی جهت‌گیری او به سمت حضور در قدرت نبود و فعالیت به عنوان مدیر اجرایی و معمار انقلابی که قصد ایجاد «نهاد» داشته باشد، در ساحت فکری و عملی او جای ندارد بلکه او همیشه نقشی مشورتی و نظارتی را مد نظر داشته است؛ چه پیش و چه پس از انقلاب که اساسا امکان ورود به عرصه‌های سیاسی و قدرت اجرایی را نیافت. طالقانی در سال‌های بعد از شهریور ١٣٢٠، به زنجان سفر می‌کند و در آنجا از نزدیک با اقدامات حزب دموکرات آشنا می‌شود و کسب تجربه می‌کند؛ بعد از کودتای ١٣٣٢ و با نزدیک شدن به جبهه ملی و نهضت آزادی تلاش می‌کند تا در حاشیه مرحوم بازرگان فعالیت سیاسی سازمان‌یافته‌تری را انجام دهد اما با بررسی دقیق، هیچگاه وجه عملی سیاستمدار حرفه‌ای را در آن مرحوم مشاهده نمی‌کنیم و مجموعه عملکرد او تا پایان عمر نشان می‌دهد که به مشی مشاورت و هدایت و نظارت پایبند بوده است.
گره فعالیت سیاسی طالقانی این‌گونه گشوده می‌شود؛ مشی سیاسی او و اساسا نهضت آزادی مشی انقلابی ناظر به برهم زدن نظم موجود و در هم شکستن برانداختن ساختارها و بنیان نهادن نهادهای نو نبود. او به‌دنبال ایده اصلاح‌گرایانه‌ای بود که در طول سال‌های پیش از انقلاب و به‌طور دقیق تا مهرماه سال ١٣٥٧ که فروپاشی حکومت مسجل شد، پیگیری شد. در واقع تا مهر ١٣٥٧، اگر کورسویی برای اصلاح باقی‌مانده بود قطعا طالقانی در مسیر آن قدم برمی‌داشت امااز نقطه‌ای که حکومت در مسیر فروپاشی قرار گرفت و مدیران عزم خروج از کشور کردند، می‌بینیم که طالقانی وارد عمل می‌شود. پس طالقانی همواره نقش رهبر گونه داشته که به‌حق نقش بسیار مهمی هم بوده و نباید آن را کوچک و ناچیز محسوب کرد. البته صحنه‌هایی از عملگرایی ایشان را هم در دست داریم؛ به عنوان مثال آقای یزدی در خاطراتش می‌نویسند که طالقانی ایده‌ای داشته و می‌خواسته شورایی مشابه شورای انقلاب ایجاد کند که گویا جلساتی را به همین منظور برگزار کرده است یا سازماندهی راهپیمایی‌های بزرگ تاسوعا و عاشورا ٥٧ را بسیاری به مرحوم طالقانی نسبت می‌دهند یا نقش‌هایی که در بحران‌های پس از انقلاب، همچون ترکمن‌صحرا و کردستان ایفا کرده که همگی دلالت بر فعالیت سیاسی موثر او دارد. البته نوع عملکرد در همه این نقش‌ها از سنخ رهبری و هدایت‌گری است و نه سیاستمداری حرفه‌ای که برآمده از جایگاهش در قدرت اجرایی باشد. در پایان اینکه میراث آیت‌الله طالقانی در چند حوزه قابل احصا و استفاده است؛ مشی معتدل، اصلاحی، تدریجی و آرام او امروز برای فعالان سیاسی و حتی سیاستمداران و کارگزاران رفتار مهم و الهام بخش است که می‌توان از روش و منش مرحوم طالقانی این رویکرد را برداشت کرد؛ مخالفت و انتقاد از تمرکز قدرت در هر سطحی بخشی از میراث ماندگار اوست که سال‌ها در راه آن تلاش کرد، دفاع واقعی از ضرورت نقش‌آفرینی و مشارکت نخبگان و متخصصان در حوزه‌های مختلف ذیل عنوان شورا؛ که اینها سه جنبه مهم اندیشه و عمل طالقانی است که برای زیست در ایران امروز قابل توجهند.

روزنامه اعتماد

نظر شما