شناسهٔ خبر: 55073 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نردبان دانشگاه چگونه در ایران به زمین افتاد؟

کتاب «دانشگاه، از نردبان تا سایبان» نوشته عباس کاظمی یکی از مجموعه تأملاتی است که طی یک دهه گذشته اینجاوآنجا به‌عنوان بخشی از مداخلات روشنفکرانه عرضه شده است و اینک در کتابی منسجم برای مخاطبان علاقه‌مند ارائه شده است.

نردبان دانشگاه چگونه در ایران به زمین افتاد؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «دانشگاه، از نردبان تا سایبان» نوشته عباس کاظمی از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی روانه بازار نشر شده است.

کاظمی در ابتدای کتاب و مقدمه‌ای که بر آن نوشته به چهار سندی که به چهار مقطع تاریخی متفاوت تعلق دارند، اشاره می‌کند که بر اساس آن محققانی چون تهرانیان نشان می‌دهد که تصور نامطلوب‌بودن وضعیت دانشگاه، همواره وجود داشته است و امر جدیدی نیست.

کاظمی معتقد است، شاید یکی از ریشه‌های این تصور، این باشد که مسئولیت زیادی برای دانشگاه قائل می‌شویم و باری اضافی بر دوش آن می‌نهیم. بااین‌حال، دانشگاه در ایران نه‌تنها به حیات خود ادامه داده است بلکه احتمالاً بزرگ‌ترین دوران رشد و گسترش خود را در یک‌دو دهه گذشته پشت سر گذاشته است. این امر موجب شده است که در یک دهه گذشته، دانشگاه به موضوع تأمل انتقادی در بین روشنفکران، دانشجویان، استادان و پژوهشگران بدل شود.
 


به اعتقاد مولف، کتاب پیش رو نیز یکی از مجموعه تأملاتی است که طی یک دهه گذشته اینجاوآنجا به‌عنوان بخشی از مداخلات روشنفکرانه عرضه شده است و اینک در هیئتی منسجم در قالب یک کتاب برای مخاطبان علاقه‌مند ارائه می‌شود. درباره عنوان کتاب باید بیان شود، در گذشته، دانشگاه و به‌طورکلی نظام تربیت، به تعبیر محمود صناعی، نردبان بوده است. به گفته کاظمی در مقدمه، توکلی نیز به‌خوبی نشان داده است که در دهه ۴۰ این نردبان چگونه به جابه‌جایی موقعیت افراد و تحرک شغلی دامن زده است.

تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که اکنون این نردبان، بر زمین افتاده است و نقش سابق خود، یعنی ارتقای شغلی را از دست داده است. در این کتاب نشان داده می‌شود که دانشگاه عمدتاً به سایبان و پناهگاه تبدیل شده است، یعنی همان‌طور که صناعی در اواخر دهه ۳۰ گفته بود «دستگاه دولتی پناهگاهی برای قربانیان دستگاه تربیت شد»، نظام تربیت ما نیز بخشی از دستگاه عریض بوروکراسی شده است. اینک ما می‌افزاییم که دستگاه تربیت با تداوم تحصیل و طولانی‌کردن اقامت افراد درون دانشگاه، بیشتر نقش سایبان را ایفا می‌کند؛ جان‌پناهی موقتی که فرد را از دسترس آشوب‌های بیرونی مانند خوردن انگ‌های مختلفی چون بیکاری و... در امان نگاه می‌دارد. دستگاه بزرگ و فاسد دولتی، دیگر توان جذب فارغ‌التحصیلان بیشتر را ندارد؛ بنابراین، دانشگاه باید بیش از یک دهه از عمر نسل جوان را به خود مشغول کند.

مطالب کتاب پیش رو در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول به مسائل آموزش عالی و دانشگاه می‌پردازد و درباره این پرسش‌ها تأمل می‌کند که دانشگاه‌های ما به کجا می‌روند؟ روزمره‌شدن دانشگاه‌ها با پدیده مک‌دونالدی‌شدن چه ارتباطی دارد؟ آیا کلاس درس، مرده است و دانشگاه‌ها چیز زیادی برای آموختن به ما ندارند؟ در چند دهه گذشته، چگونه پدیده‌های جدید دانشگاهی، تحت تأثیر نظام‌های کنکوری شکل گرفته‌اند؟ به‌طورکلی در این بخش نشان داده می‌شود که چگونه با تغییر چهره دانشگاه در دهه‌های اخیر، مسائل آن نیز تغییر کرده است.

محور بخش دوم کتاب، موضوع اقلیت‌های جدید دانشگاهی است. گروه‌بندی‌های جدیدی در دانشگاه ایجاد شده‌ است که توجه به آنها برای آینده ضروری است؛ پرولتاریای پژوهشی، حق‌التدریسی‌ها، پیمانی‌ها، نوکیسگان دانشگاهی و برون‌سپاران بخشی از این اقلیت‌ها به شمار می‌آیند. توجه به این اقلیت‌های جدید برای جامعه ما ضروری است زیرا بحران‌ها و مسائل اجتماعی در این اقلیت‌های جدید ریشه دارند.

بخش سوم با عنوان نظریه‌زدگی و علوم اجتماعی، به یکی از مناقشات مهمی می‌پردازد که در چند سال اخیر مطرح کرده‌ام؛ اینکه در ایران، رویکرد علوم اجتماعی نسبت به امر نظری و مواجهه‌اش با آن، بیمارگونه است و در تمنای تولید نظریه به دام پیچیده بازی با نظریات غربی افتاده است.

بخش چهارم، سرنوشت مطالعات فرهنگی در ایران را طی یک دهه گذشته شرح می‌دهد. مجموعه این مطالب به سه شکل متفاوت عرضه شده‌اند؛ برخی از آنها مقالاتی بوده‌اند که در مجلات عمومی منتشر شده‌اند، برخی در قالب سخنرانی بوده‌اند و سعی کرده‌ایم ساختار آنها را حفظ کنیم؛ برخی نیز مصاحبه‌هایی‌اند که در زمان‌های مختلف انجام داده‌ام. نکته مهم در باب این نوشته‌ها این است که به شیوه انفعالی یا صرفاً به دعوت افراد نوشته نشده‌اند بلکه نویسنده عامدانه تلاش کرده است در عرصه عمومی مداخلاتی داشته باشد و در ایجاد حساسیت در بین مخاطبان سهیم باشد. خوشبختانه این نوشته‌ها موفق شده‌اند در برخی موارد توجه جامعه را به مسائل جدی معطوف کنند.

کاظمی در پایان مقدمه می‌نویسد: «امید دارم که کتاب حاضر ضمن گسترش نگاه انتقادی در باب دانشگاه و آموزش عالی، امید به تغییر را به‌عنوان یک تکیه‌گاه از مخاطبان نگیرد. هرچه باشد سایبان‌بودن دانشگاه به معنای جمع‌شدن همه ناامیدان و بی‌پناهان ذیل چیزی به نام دانشگاه است. بیراه نیست بگوییم در زمانه ما دانشگاه، آخرین سنگر امید است. برای حفظ و استحکام این سنگر چاره‌ای نداریم جز اینکه برای استقلال دانشگاه از نهاد سیاست بکوشیم، اعتبار و آبروی رفته دانشگاه را بدان بازگردانیم و برای نجات دانشگاه، به خود دانشگاه تکیه کنیم.»

کتاب «دانشگاه، از نردبان تا سایبان» نوشته عباس کاظمی با شمارگان هزار نسخه در 520 صفحه به بهای 26 هزار تومان از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی به چاپ رسیده است.

نظر شما