شناسهٔ خبر: 58540 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

وقتی فیلسوفان چپ به ادبیات روی می‌آورند/خوانشی ضدامپرالیستی از ادبیات مدرن غرب

کتاب «مدرنیسم: پنج خوانش سیاسی» شامل پنج مقاله به قلم تری ایگلتون و فردریک جیمسون است که در آن با توجه به نظام نقادی مارکسیستی به خوانشی ضدامپرالیستی از ادبیات مدرن غرب پرداخته‌اند.

ایگلتون/جیمسون

ایگلتون/جیمسون

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «مدرنیسم: پنج خوانش سیاسی» شامل پنج مقاله از تری ایگلتون، متفکر بریتانیایی و نظریه‌پرداز مشهور ادبی و فردریک جیمسون، اندیشمند معاصر آمریکایی و از مهم‌ترین چهره‌های تفکر پسامدرن (شاخه آمریکا) با ترجمه محمدعلی جعفری در شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۱۱ صفحه و بهای ۱۶ هزار تومان منتشر شد. این کتاب یکی از مجلدات مجموعه «استخوان‌های روح» است که با دبیری روزبه صدرآرا در نشر نیماژ منتشر می‌شود.

گفتمان چپ و نظریه ادبی

مقالات منتشر شده در این کتاب شامل خوانش این دو متفکر از ادبیات مدرن غرب است. خاستگاه نظری ایگلتون و جیمسون مارکسیسم است. آن‌ها در این مقالات با نقد مدرنیسم ادبی به نقد ایدئولوژی غالب و امپرالیستی غرب پرداخته و به رویکرد پسااستعماری در ادبیات نزدیک می‌شوند. نظریه‌ ادبی حاصل از گفتمان چپ تاثیر بسیاری بر نظریه‌های ادبی در جهان معاصر گذاشته و فی‌المثل رویکرد چهره‌هایی چون گایاتری چاکراورتی اسپیواک، فیلسوف و نظریه‌پرداز هندی – آمریکایی در ادامه نظام نقادانه چپ قرار می‌گیرد.

به قول مترجم مجموعه مقالات این کتاب می‌کوشند خوانشی ضدامپریالیستی از متون ادبی غرب امپریالیست ارائه دهند و عمده‌ تمرکز آن‌ها بر ادبیات مدرن غرب است که مدرنیسم ادبی را را باعث شده؛ محمدعلی جعفری درباره انتخاب این مقالات که پیشتر هم در هیچ منبع دیگری به فارسی ترجمه نشده بودند به «ایبنا» گفت: ایگلتون و جیمسون هر دو از متفکران چپ در دنیای آنگلوساکسون هستند و نگاه‌شان به مکتب چپ اروپایی است. مقالات این کتاب از مجموعه‌های مختلفی برداشت شده و نگاه انتقادی به ادبیات امپریالیستی دارد که محصول کار استعماری در شرق است.

وی افزود: ایگلتون و جیمسون نگاه دقیق فلسفی دارند و آثارشان معمولا سخت خوان است و مانند متفکران فرانسوی ادبیات‌شان ژورنالیست گونه نیست. سویه‌هایی از فلسفه تحلیلی در نگاه این دو مشاهده می‌شود. این دو متفکر در مقالات این کتاب از مدرنیسم تجربه شده در کشورهای جهان سوم انتقاد کرده و این انتقاد بیشتر از رهگذر ادبیات مطرح می‌شود. مثلا در یکی از مقالات به نقد مدرنیسم حاصل از استعمار در هند در قالب تحلیل رمان «گذری به هند» اثر ادوارد مورگان فورستر، پرداخته شده است.
 

یکی از مقالات این کتاب با عنوان «مدرنیسم و سرکوفته‌هایش» به قلم فردریک جیمسون به نقد و بررسی آثار آلن رب گریه، از مطرح‌ترین نویسندگان جریان رمان نو یا ضدرمان فرانسوی اختصاص دارد. این مترجم درباره علت پرداختن جیمسون به رب گریه، در صورتی که ساختار رمان نو در ظاهر نباید با آرمان‌های چپ همراستا باشد، چنین گفت: مقاله رب گریه در این کتاب با مقالات دیگر متفاوت است. در واقع نویسنده با سبک نقادانه جنبش چپ به متن نگاه کرده و رب گریه را به عنوان یکی از مهم‌ترین نویسندگان رمان نو تفسیر می‌کند و نگاه مستقل خود را توسعه می‌دهد. فراموش نکنیم که بررسی متن لزوما به منزله کنکاش پیرامون مولف نیست. او متن را به عنوان یک هویت مستقل بررسی کرده و از ادبیات رب گریه خوانشی ضداستعماری ارائه می‌دهد.

امکان وقوع ادبیات برای ادبیات صفر است

مترجم کتاب «مدرنیسم: پنج خوانش سیاسی» در بخش دیگری از این گفت‌وگو نوع نگاه و انتقاد جیمسون و ایگلتون از زیبایی شناسی سرمایه سالارانه را خاص خواند و ادامه داد: متفکران چپ همیشه به نگاه سرمایه سالارانه در حوزه‌های مختلف تاخته‌اند. در دوره‌ای مساله ادبیات برای ادبیات و هنر برای هنر مطرح بود که چپ‌ها همیشه به آن تاخته و در مقابل از رمان اجتماعی دفاع می‌کردند. به عبارتی اینکه در رویکردمان به ادبیات، فقط بخواهیم سویه‌های زیباشناسانه را بدون توجه به مضامین اجتماعی بیرون بکشیم، مورد نقد چپ‌ها واقع شد.

جعفری در ادامه با اشاره به این نکته که از نظر جیمسون و ایگلتون، رمان نمی‌تواند از بافت خود جدا شود، گفت: به باور این دو، نویسنده چه بخواهد چه نخواهد دیدگاه ایدئولوژیکش و همچنین پشتوانه اجتماعی اثر به آن سرایت می‌کند. حتی رمان‌های غیراجتماعی مثل آثار پروست هم منعکس کننده فضای اجتماعی جامعه زمان تولید اثر، است. متفکران چپ انتقاد به جنبه‌های مصرف گرایی و زیبایی شناختی صرف دارند اما به باور آنها امکان بروز ادبیات برای ادبیات چیزی نزدیک به صفر است.

جعفری در پایان گفت: به باور متفکران و نظریه پردازان ادبی چپ اساسا این اتفاق نمی‌تواند رخ دهد که یک رمان به صورت صد در صد و خالص، به خاطر ادبیات و رمان نوشت. بخواهیم یا نخواهیم نمی‌توانیم رمانی را صرفا با توجه به زیبایی شناسی پیش برده و از جنبه‌های اجتماعی غافل باشیم. رب گریه هم هرچند نویسنده‌ای فرم گراست اما در برخی موارد لاجرم به محتوا نیز رسیده و اتفاقا از آثار او هم می‌توان برداشت‌هایی جامعه شناختی داشت.

نظر شما