شناسهٔ خبر: 6369 - سرویس مسائل علوم‌انسانی
نسخه قابل چاپ

نگاهی به معضل ارجاع‌دهی در تحقیقات دانشگاهی؛

لطفاً ارجاع بدهید!

سرقت علمی یکی از این حواشی تلاش نویسندگان غیر‌دغدغه‌مند برای استفاده از عبارات و یا بخش‌هایی از پژوهش دیگران به نام خودشان است. قطعاً در پس این گونه پژوهش‌ها هیچ چیزی غیر از منفعت، نهفته نیست و خوش‌بینانه‌ترین احتمالش این است که نویسنده به دنبال رزومه‌سازی است.

فرهنگ امروز: وقتی نویسنده‌ای اراده می‌کند مقاله‌ای بنویسد و یا وقتی کتابی را به رشته‌ی تحریر در می‌آورد، در پس ذهن خود چه هدفی را دنبال می‌کند؟ اولین نکته‌ای که شاید به ذهن ما برسد این است که هر نویسنده‌ای در هر پژوهشی به دنبال پاسخ به یک پرسش است. این پاسخ در جواب پرسش بالا اگرچه صحیح است، اما می‌توان برای این پرسش پاسخی دورتر نیز به زبان آورد. قطعاً تحقق هر پژوهشی که ذره‌ای دغدغه‌مند و بر اساس اصولی علمی نگارش یافته باشد، به انباشت علم در یک حوزه‌ی تخصصی کمک شایانی می‌کند. ازاین‌رو در هر پژوهش، یک نویسنده تنها می‌تواند گامی کوچک در روند گسترش علم بردارد. در یک پژوهش لازم نیست که نگارنده به دنبال این باشد که بخش عمده‌ی متن را از طرف خود نوشته باشد، حتی اگر یک دهم یک تحقیق، ماحصل اندیشه‌ی نویسنده درباره‌ی نه دهم دیگر متن که نویسنده از آثار دیگران استفاده کرده، باشد، قطعاً کمک شایانی به انباشت علم کرده است. نکته‌ای که امروز در ادبیات پژوهشی ما کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و باعث حواشی بسیاری می‌شود. یکی از این حواشی تلاش نویسندگان غیر‌دغدغه‌مند برای استفاده از عبارات و یا بخش‌هایی از پژوهش دیگران به نام خودشان است. قطعاً در پس این گونه پژوهش‌ها هیچ چیزی غیر از منفعت، نهفته نیست و خوش‌بینانه‌ترین احتمالش این است که نویسنده به دنبال رزومه‌سازی است.

 

یکی از دلایلی که نویسندگان ما از ارجاع‌دهی ‌دقیق و کامل مأخذ پژوهش خود طفره می‌روند، گل‌آلود کردن محتوای تحقیق و اینکه نشان دهند بخش عمده‌ی این پژوهش حاصل تلاش خود آنان بوده است. استفاده از آثار دیگران، بدون نام بردن از نگارنده‌ی آن اثر، قطعاً یک رذیلت اخلاقی است. مشکل کار زمانی حادتر می‌شود که نویسنده‌ی اثر دوم از لحاظ نام و نشان مشهورتر از نویسنده‌ی اول که صاحب واقعی یک ایده است، باشد. در آن صورت بدون توجه به تقدم و تأخر یکی از این دو متن، احتمالاً این ایده به اسم آن شخص صاحب‌نام‌تر گره می‌خورد و در اثر انباشت سرقت‌های کوچک که ناشی از عدم ارجاع است، آن نویسنده‌ی صاحب‌نام، صاحب‌نام‌تر از پیش می‌شود!

 

در دانشگاه‌های ما زمان زیادی صرف بحث درباره‌ی چگونگی شکل ارجاع‌دهی می‌شود. اینکه ارجاع درون‌متنی باشد یا برون‌متنی، در پایین صفحه بیاید یا انتهای متن، سال چاپ اثر در انتهای رفرنس ذکر شود و یا بعد از نام نویسنده، عنوان کتاب برجسته شود یا ایرانیک و یا بر اساس کتاب شیوه رفرنس بدهیم؟ سبک شیکاگو را در پیش بگیریم یا APA؟ و... اما جالب آنکه هنوز به دانش‌آموزان و دانشجویان‌مان نیاموخته‌ایم که از همه‌ی این‌ها مهم‌تر آن است که لطفاً ارجاع بدهید، سبک و سیاقش پیشکش، لطفاً از روی آثار دیگران رونویسی نکنید، این نشان‌دهنده‌ی آن است که از درس‌های روش تحقیق ما اخلاق در نمی‌آید.

قطعاً یکی از دلایل رفرنس ندادن عدم تمایل به «فکر کردن» است. بنابراین راه میان‌بُر را می‌رویم، فکر دیگران را به نام خودمان می‌آوریم، به خصوص که این کار در ذات نظام آموزشی ما نیز هست، نظامی که بیش از فکر کردن، «حفظ کردن» را آموزش می‌دهند. امروزه شکل جدید رفرنس‌دهی، یعنی ارجاع‌دهی درون‌متنی کار ما را برای تحقیق‌های فرمالیته از پیش آسان‌تر کرده است! از روی مقاله‌ی دیگری رونویسی می‌کنیم و رفرنس آن را نیز به عنوان رفرنس خودمان نام می‌بریم بدون آنکه حتی یک بار در طول عمر گوهربارمان آن اثر را دیده باشیم. یادمان باشد زمانی که نویسنده‌ی یک اثر محققاً شواهد و مدارکی برای مبانی بحث و پژوهش خود از منابع معتبر و قابل تأمل ذکر می‌کند، پیش از هر چیز پایه‌های بحث خود را محکم می‌کند. این مهم باعث می‌شود تا خواننده به شکل بهتری نتیجه‌گیری او را بپذیرد.

ما باید بیاموزیم که ارجاع دادن در پژوهش پیش از هر چیز نشان‌دهنده‌ی حضور اخلاق در پژوهش است. به عبارتی دیگر نشان‌دهنده‌ی سلامت روند کار پژوهش و نشان‌دهنده‌ی امانت‌داری پژوهشگر و روحیه‌ی احترام به حقوق دیگران است. به قول یک استاد برجسته «پرستوی پژوهش را دو بال است: روش و اخلاق»[1]، بگذاریم پرستوی پژوهش‌مان با دو بالش پرواز کند!

 

احد فرامرز قراملکی، خاستگاه اخلاق پژوهش، آینه میراث، زمستان 1383، شماره27، ص 1.

نظر شما