شناسهٔ خبر: 8819 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

رفیعی‎آتانی: علوم انسانی موجود برای پاسخ به سؤالات ناتوان است

رفیعی‎آتانی در درس‎گفتار فسفه علوم انسانی‎اسلامی گفت: ما به مجموعه دانايی‎های نياز داريم كه در مجموعه‌ای از ارتباطات اقتصادی و اجتماعی بتواند روابط انسانی ما را تنظيم كند. اين كاركرد علوم انسانی است.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از كانون انديشه جوان؛ چهار جلسه از درس‌گفتار فلسفه علوم انسانی‎اسلامي با تدريس رفيعي آتاني برگزار شده است. وی در جلسه اول به تبيين جايگاه علوم انساني در جامعه و لزوم تدوين علوم انساني اسلامي پرداختند. ايشان گفتند: ما به مجموعه دانايي‌هاي نياز داريم كه در مجموعه‌اي از ارتباطات اقتصادي و اجتماعي بتواند روابط انساني ما را تنظيم كند. اين كاركرد علوم انساني است. هرچند علوم انساني موجود در ابتدا خود را پازيتيو  (اثبات‌گرا)  مي‌داند و فقط واقعيت را توضيح مي‌دهد و به نتايج سياستي آن كاري ندارد. از اوايل انقلاب اسلامي به‌درستي درك شد كه اين علوم انساني موجود براي تكميل پازل علمي انقلاب ناقص است. علوم انساني موجود بر اين باور است كه در كشور ما نظريات اقتصادي براي اداره امور جامعه وجود ندارد و به تئوري‌هاي علمي آن هم عمل نمي‌شود و به همين دليل نظام اقتصادي ما بيمار است. نظام اداري ما به آن دليل مشكل دارد كه به تئوري‌هاي مربوطه علم مديريت عمل نمي‌كنيم. و هم‌چنين در روابط خارجي به‌دليل عمل نكردن به تئوري‌هاي موجود، نتيجه خوبي نمي‌گيريم. برخي مي‌گويند الگوي آمريكاي لاتين مطلوب است، الگوي توسعه آمريكاي لاتين يك الگوي چپ و ضد غربي و از اين نظر شبيه ماست و حتي از ما تندتر. آمريكايي‌ها براي آنها نقش شمر را ايفا كردند و تمامي منابع آنها را غارت كردند. و نگذاشتند كشورهاي توسعه نيافته به توسعه مانند ايالات متحده برسند.
ولي ما براين نظريم كه اگر همه عالم آمريكاي امروز بشود باز هم مشكل داريم. زيرا آمريكا بودن اساسا امرمطلوبي نيست. پس اين تئوري توسعه از سوي غربي‌ها توصيه مي‌شود مطلوب ما نيست. چرا تمام نظريات علمي بايد از منظر تجربه بررسي شود. آيا واقعا تمام نظرات علمي با روش تجربي بدست آمده است؟ آيا روش‌هاي ديگري در توليد اين نظريات علمي دخيل نبوده است؟ چرا دانش تجربي بايد اين اندازه اهميت داشته باشد؟ چه عقلانيتي پشت اين روش تجربي وجود دارد كه به آن اين اندازه ارزش مي‌دهد؟ كتاب‌هاي فلسفه علم امروزه دفاع عقلي و استدلالي از روش تجربي انجام مي‌دهند. كارل پوپر در كتاب معروف منطق اكتشاف علمي مي‌گويد: «فلسفه علم نظريه نظريات است.» فرض براين است كه تمام نظريات علمي ما‌‌‌‌‌ براساس نظريه علمي براساس روش تجربيست و بايد به همه آنها ملتزم بود. پاسخ به اين كه چرا بايد به روش تجربي تن داد منطق فلسفه علم غربي است. كار ما اين است كه عقلانيت روش علمي چيست؟ و ما با اين عقلانيت چه مشكلي داريم؟ اگر اين علوم انساني داراي مباني خاصي قبل از تجربه است بايد آن را بشناسيم. فلسفه اسلامي كه يك دانش عقلي است بايد آن را بشناسد و بر روي آن كاركند. اين آغاز علوم انساني اسلامي است.

 

در مسأله علوم انساني ناتوان بوده ايم
سردبير فصلنامه كتاب نقد در جلسه دوم  بيان داشت: از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی با مسأله¬ای اساسی روبه‌رو بودیم که کماکان ادامه دارد. مسأله علوم انسانی که نقش اساسی و نرم‎افزاری دارد، در ایفای نقش خود ناتوان بوده‌ايم.
دكتر رفيعي افزود: از بدو پیروزی انقلاب به درستی درک شد که علوم انسانی موجود برای پاسخ به سوالات ناتوان است.
نظريات علمی چه در اقتصاد، چه در سیاست و .... همه مدعی هستند تجربۀ روابط موجود بین مسائل علم را تجربه تأیید می-کند. این علوم تجربی بر بنیان‎هایی غیرتجربی استوار است. فلسفه در عصر حاضر یعنی فلسفۀ علوم. مهم‌ترین مسائل موجود در کتب فلسفۀ علم دفاع از تجربۀ عقلی است. فلسفه علم، نظریۀ نظریه¬هاست. منظور از رویکرد اسلامی این است که ما مبانی علوم انسانی را از لحاظ عقلی بررسی کنیم.
تمام دانسته‎های علوم یک مسائل از پيش فرض عقلی دارد. تمام استدلالات عقلانی در علوم، فلسفه علم را به نوعي مطرح می‌کند. فلسفۀ علوم انسانی اگر اسلامی باید باشد منظور این است که مبتنی بر آموزه‎های اسلامی باشد. مواجهۀ فلسفه با علوم اسلامی از نوع مواجهه با ریشه‌هاست نه مواجهه با ميوه‌ها. بشر امروز علم را برای کشف حقیقت نمی‎خواهد، بلکه آن را برای تصرف در طبیعت می‎خواهد.
مجموعه گزاره‌هايي كه در قلمرو اثبات وجود و در قلمرو برگزيدن يك روش براي علم به‌وجود مي‌آيد فسلفه آن علم را تشكيل مي‌دهد. مباني اثباتي مورد نياز هر علم، مباني آنتولوژيك (هستي شناسي) آن علم را هستي شناسي را تشكيل مي‌دهد. ثبات مي‌كند كه ما درباره يك موضوع خيالي صحبت نمي‌كنيم و حقيقتي موضوع علم قرار داد. دكتر سروش در ترجمه كتاب فلسفه آلن راين نام كتاب را فلسفه علوم اجتماعي نام مي‌گذارد.
فروض نخستين هر علم مباني معرفت شناسانه (اپيستمولوژيك ) آن علم را تشكيل مي‌دهد. فلسفه در دنیای معاصر غرب نیز به معنای فلسفۀ علم گرفته شده است. و تلقي روشنفكران ما از اين منشأ نشأت مي‌گيرد.
هر فلسفه‌اي مي‌تواند فلسفه علم (مباني آنتلوژيك و اپيستمولوژيك) جداگانه‌اي براي خود داشته است و مكاتب متعدد فلسفه علم بدليل تعدد فلسفه‌هاي موجود مي‌باشد.


تفاوت علوم انساني در غرب و شرق
رفيعي در جلسه سوم بيان داشت: علوم انساني در ايران به «Humanitism» اطلاق مي‌شود. اما در غرب به ادبيات و حقوق اطلاق مي‌شود. به علوم انساني«Social Sience» در اروپا اطلاق مي‌شود. در برخي مواقع در تقسيم بندي‌هاي دانشگاه‌هاي ايران نمي‌دانستند چكاركنند به عنوان مثال رشته ادبيات و فلسفه در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران قرار گرفته بود. ولي بايد وقتي مي‌گوييم علوم انساني بايد آن را قيد بزنيم و بگوييم علوم انساني فلسفه نيست. اين علوم اجتماعي يا علوم انساني محصول غرب مدرن است قاعدتا بايد با بستر اجتماعي آن فهم شود. گام نخست آن از جامعه شناسي آگوست كنت آغاز شده است. او مي‌گويد من به دنبال فيزيك اجتماعي هستم. همان‌گونه كه فيزيك پديده‌هاي طبيعي و فيزيكي را توضيح مي‌دهد فيزيك اجتماعي هم بايد اين وظيفه را بر عهده بگيرد. او در اين مبحث ديد اثبات‌گرايي نزديك است. اين روش يعني آن‌كه با همان روش شناسي كه علم طبيعي به‌وجود آمده است، علم الاجتماع نيز بايد همان گونه توليد شود. جامعه شناسي فرارشته ساير رشته‌هاي انساني مي‌تواند باشد. گويا يك عقلي اين مسير را به‌درستي مديريت كرده است. نهادهاي اجتماعي كه موضوعات علم الاجتماع مي‌باشد از اين مسير به‌وجود آمده است. در تمدن اسلامي فارابي هم در موضوع نهادهاي اجتماعي سخن مي‌گويد گويا نيازي ندارد بيرون برود و جامعه را از منظر نزديك ببيند. ولي اين نزديكي در غرب بسيار مشهود است. برخي كتاب‌ها به غلط مي‌گويند در گذشته همه علوم جزء فلسفه بوده است اما اكنون جدا شده است. درصورتي كه آن‌چه جزء فلسفه بوده است هنوز هم درون آن وجود دارد. علم الاجتماع هيچگاه جزء فلسفه نبوده است. اين علم با روش ديگر (تجربي) به‌وجود آمده است و اساس روش شناسي آن با فلسفه مغاير است.


دكارت پيامبر غرب مدرن
دكتر آتاني در جلسه چهارم بيان داشت: اسلام نوع نگاه خاصي به علم دارد. نوع تلقي اسلام مفروض بر معارف اسلامي است. من معناي اسلامي كردن علوم را قبول ندارم. دغدغه علم كشف حقيقت است و اگر مي‌خواهد به علم كمك كند بايد به علميت علم كمك كند. علي الجمال علم را ما كشف حقيقت نافع به حال زندگي مي‌دانيم. در توليد علوم اسلامي نبايد كاركد علم عوض بشود ما مي‌خواهيم علم موجود را حقيقت نماتر كنيم در غيراين صورت لغو خواهد بود. در رسالت حقيقت نمايي علم اسلام بايد با يك مباني ديگري (مباني الهي) به آن كمك كند. جز اين توليد علوم اسلامي منطقي و عقلاني نيست. نبايد رويكرد صرف ايدئولوژيك در اين حوزه داشت. در اين حوزه اگر پيام‌هاي قرآني از نوع فلسفي آن را استخراج و تحليل كرد. فرض عالم اسلامي بايد اين باشد كه نظريات قرآني را به غير از روش‌هاي علمي موجود بررسي كند. اين مبنا در گذشته تاحدودي انجام شده است: فلسفه صدرايي ادعا دارد كه تمام فلسفه‌اش محصول سازگاري عقل، شهود و وحي سرچشمه مي‌گيرد. فلسفه صدرايي دقيقا امتزاج استدلات عقلي و قرآني در اين فلسفه مشاهده مي‌شود. در علم غربي عقل انساني بسيار بزرگ شد و وحي به‌طور كل تعطيل شد. در غرب ربوبيت خداوند نفي شده است و خداي تكويني مورد قبول است و نه خداوند تشريعي. مفهوم «دئيسم» اين نوع باور به خدا را نمايندگي مي‌كند. اين سير به انكار اصل وجود خداوند هم نزديك شده است اما طرفداران آن اندك است. خداي خاصي كه درون قرون وسطي بود و حلقوم بشر را فشار مي‌داد ديگر وجود ندارد. (جمله نيچه مبني بر مردن خدا) از منظر غرب خداوند به وجدان اخلاقي تقليل پيدا مي‌كند و جز تعيين باطني خوبي و بدي وظيفه‌ي ديگري برعهده ندارد. دكارت كه پيامبر غرب جديد نام گرفته است از دنياي درون خود نمي‌تواند خارج شود و علم را از رياضي آغاز مي‌كند. در فلسفه دكارت انسان اصل مي‌باشد و با شك نسبت به همه چيز چيزي جز شك براي خود باقي نمي‌گذارد و گفت «من شك مي‌كنم پس هستم» او تمام وجود را به رياضيات تقليل مي‌دهد و مي‌گويد تمام علم از رياضيات سرچشمه مي‌گيرد و مي‌گفت «به من يك خط بدهيد من دنيا رابه شما مي‌دهم» فلسفه دكارتي يك نوع معرفت شناختي است و خود فكر و شك موضوع علم قرار مي‌گيرد. از اينجا موضوع فلسفه معرفت پژوهي قرار مي‌گيرد و ادامه پيدا مي‌كند. از اين دوره موضع پژوهش‌هاي فلسفي يا انسان شناسي و يا معرفت شناسي است و جايي براي خدا ديگر وجود ندارد و خدا از حوزه تأمل بشر مدرن خارج شده است.


درس‌گفتارهاي آقاي دكتر رفيعي آتاني با موضوع فلسفه علوم انساني اسلامي يكشنبه‌ها ساعت 14تا 15:30 در كانون انديشه جوان تشكيل مي‌شود.

نظر شما