شناسهٔ خبر: 9439 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

اساس علم از نظر علامه طباطبایی و ارسطو «وهم» است نه «عقل»

سیدحمید طالب‌زاده دانشیار دانشگاه تهران گفت: براساس نظر ‌علامه طباطبایی آنچه حوزه انسانی را می‌گشاید و مفتوح می‌کند عقل نیست بلکه وهم است و این وهم همان مفهوم «فرونزیس» است که ارسطو آن را بیان کرده است.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از فارس؛ سیدحمید طالب‌زاده دانشیار دانشگاه تهران در نشست تفسیر علامه طباطبایی از ادراکات اعتباری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، اظهار داشت: اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی یکی از مقاله‌های دشوار ایشان است.

وی با اشاره به دشواری‌های مقاله اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی گفت:‌ این مقاله مجمل است و بخش‌های آن با توضیحات بیشتری نیاز دارد. همچنین این مقاله به زبان فنی فلسفه نوشته نشده است و برای روشن شدن مطلب از سوابق مطالب چیزی گفته نشده است و جایگاه آن در مباحث فلسفی چندان روشن نیست.

این دانشیار دانشگاه تهران عنوان کرد:‌ مقاله «اصول فلسفه و روش رئالیسم» در مقایسه با سیاق نوشته‌های پیشین فلسفی علامه طباطبایی سازگار نیست و شاید به همین دلیل بود که شاگردان برجسته ایشان از جمله شهید مطهری نتوانسته‌اند اظهارنظر روشنی در این خصوص داشته باشند. همچنین به رغم تمام این مسائل علامه طباطبایی هیچگاه در نوشته‌های خود تجدید نظر نکرد و اعتنایی به انتقادات منتقدان نداشت.

طالب‌زاده با اشاره به اینکه بیان علامه طباطبایی در این مقابله با سایر مطالب فلسفی‌اش بسیار متفاوت است، گفت:‌ علامه طباطبایی هر بار به طور مشابهی وارد مباحث فلسفی می‌شود از جمله اینکه در مقدمه بدایة‌الحکمه و نهایة‌الحکمه، مواجهه علامه طباطبایی در مقایسه مواجهه ما با جهان پیرامون‌مان مواجهی از سنخ شناخت است.

وی خاطرنشان کرد: اما ناگهان در بستر «مابعدالطبیعه» مقاله‌ای از جنس دیگر حاضر می‌شود که همان «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است که براساس آن ادراکات اعتباری، مواجهه انسان با جهان از سنخ زندگانی است؛ انسان عیناً وضعیت ذاتی یک موجود طبیعی را همانند یک درخت دارد؛ هر کجا باشد زندگی می‌کند و یک واحد زندگانی که برحسب طبیعت است را جبراً انجام می‌دهد و سپس می‌میرد.

طالب‌زاده بیان داشت‌: ‌علامه طباطبایی در این مقاله تحلیل خاصی از زندگانی مطرح کرده است بنابراین مقصود ایشان از اینکه موجود طبیعی از جمله انسان «زندگی» می‌کند یک سری فعالیت‌های زیستی است که هر موجود زنده‌ای آنها را انجام می‌دهد و شالوده این فعالیت زیستی یک اضافه تکوینی است که بین انسان و جهان پیرامونی او وجود دارد.

وی در توضیح اضافه تکوینی ادامه داد:‌ این نسبت میان قوا و جهازات موجودات طبیعی و متعلق آن در طبیعت است همانند دستگاه تنفسی که نای، نایژه و اکسیژن اضافه تکوینی آن را تشکیل می‌دهند.

وی عنوان کرد: اضافه تکوینی بر مدار نیازهای زیستی موجود زنده رقم می‌خورد مانند نیاز به تنفس و نیاز به تغذیه. این اضافه تکوینی، امری ضروری است که علامه طباطبایی از آن به «جبر» تعبیر کرده است. از این رو زندگانی از نظر ‌علامه طباطبایی یکسری فعالیت‌های ضروری است  روی به سوی تمامیت وجود یک موجود طبیعی است که این معنا با حرکت جوهری مناسبت دارد.

فعالیت‌های زیستی انسان در امتداد اراده تکوینی قرار دارد

این استاد دانشگاه تأکید کرد: فعالیت‌های حیاتی زیستی در هر موجود زنده‌ای تحت عنوان «فصل مُقسِّم» عنوان می‌شود‌؛ «فصل»‌ هویت موجود زنده را رقم می‌زند مثلاً به طور کلی فعالیت زیستی در حشرات با تمام موجودات یکی است اما آنها در کیفیت با هم متفاوتند.

طالب‌زاده با تأکید بر اینکه درباره انسان این فصل، فصل ناطقه یا نفس ناطقه است که اقتضای آن شناخت و آگاهی است، گفت: فعالیت‌های زیستی انسان تحت نفس ناطقه انجام می‌شود در حالی که در سایر موجود فعالیت زیستی نیازی به شناخت ندارد. اما درباره انسان عقل و شناخت در امتداد اراده تکوینی قرار دارد.

وی به بیان تعریف «اعتبار» از منظر ‌علامه طباطبایی پرداخت و اظهار داشت: علم حصولی در فلسفه از یک لحاظ به دو بخش علم حصولی حقیقی و اعتباری تقسیم می‌شود؛ علم حصولی حقیقی همان ماهیات و محسوسات بوده و همان چیزی است که ما از اشیاء انتزاع می‌کنیم.

دانشیار دانشگاه تهران افزود: علم حصولی اعتباری در مقابل علم حصولی حقیقی که همان مقولات ثانی فلسفی و منطقی است قرار دارد که با تأمل و عملکرد ذهن و عقل شکل می‌گیرد که صرفاً در نشئه خارج یا صرفاً در نشئه ذهن است. همچنین مفاهیم اعتباری مفاهیمی هستند که ذهن با تأمل بر آنها دست می‌یابد و این اعتبار «نفس الامر» نام دارد.

وی تصریح کرد: معنای دیگر اعتباری در برابر اصیل است؛ اعتباری که مورد نظر ‌علامه طباطبایی است از باب استعاره می‌باشد، در حالی که تمثیل و استعاره به قوه وهم و خیال برمی‌گردد. همچنین وهم معانی جزئیه را درک می‌کند.

علم و شناخت دو حوزه‌ای که علامه طباطبایی آن را به روی انسان‌ها گشود

طالب‌زاده یادآور شد: ‌اعتبار به معنای کلی یعنی اخذ چیزی به مثابه چیز دیگر، تمام فعالیت‌های زیستی انسان تحت فصل عقل به یک مفهوم باید تبدیل می‌شود که این باید مبتنی بر یک باید مبنایی تحت عنوان باید به تمامیت است که تمام بایدها را در بر می‌‌گیرد و از این پس حوزه جدیدی از اعتبارات بر روی انسان گشوده می‌شود که مهم‌ترین آن علم است و پس از آن شناخت، حاصل می‌شود.

وی ادامه داد: شناخت امری تبعی است و به تبع غایات انسانی حاصل می‌شود و در امتداد این غایات است که شناخت معنا می‌یابد.

طالب‌زاده خاطرنشان کرد: ‌علامه طباطبایی با بحث ادراکات اعتباری حوزه تازه‌ای را به روی انسان گشوده است؛ نظر بی‌عمل نداریم و عمل بی‌نظر هم نداریم در واقع عمل، با حوزه اعتبار امکانپذیر است و بدین وسیله پیوند عمیقی میان حوزه نظر و عمل به وجود می‌آید که تفکیک آنها از هم مشکل است.

وی گفت‌:براساس نظر ‌علامه طباطبایی آن قوه‌ای که در انسان اساس اعتبار را تشکیل می‌دهد «وهم» است همچنین عقل نیز معطوف به حس است بنابراین آنچه حوزه انسانی را می‌گشاید و مفتوح می‌کند عقل نیست بلکه وهم است و این وهم همان مفهوم «فرونزیس» است که ارسطو بیان کرده و نتوانسته آن را در حوزه اخلاق به حوزه نظر بیاورد.

نظر شما