فرهنگ امروز: سومین و چهارمین شماره ماهنامه «مدرسه اسلامی علوم سیاسی» ویژه مهر و آبان ۹۳ به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی مجتبی زارعی روی دکه روزنامهفروشیها قرار گفت.
در این شماره از ماهنامه مقالات و یادداشتهایی با عناوین ذیل انتشار یافته است:
چون آیا میتوان «بیتأمّل نظری»، تابع هر ضرورت عملی شد؟
جریانشناسی نسبت فکری نهادهای مالی ایالات متحده آمریکا و سیاستگذاریهای جهانی
مبانی و کاربردهای نظریهها و سیاستهای اقتصادی در تکوین اقتصادِ فرهنگ
مبانی ، الزامات و سیاستهای تحولی نظام اداریِ تراز در تحقق سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران
تلائم معنویت، آزادی و عدالت در فرا نظریه علوم انسانی دینی
در فلسفه فرهنگی دولت دینی و دولت سکولار
چالشهای فراروی فرآیند خط مشیگذاری ملی ایران
سیاستگذاری توسعة محلهای با رویکرد افزایش سرمایه اجتماعی
الزامات اقتصاد مقاومتی در هندسه معرفتی قرآن
گفتاری در دالّهای طرد شده و دالّهای فراخوانده شده تغییرات گفتمانی سه دهه اخیر ایران به سوی کدام گفتمان؟
در سرمقاله این ماهنامه که با تیتر «به چه میاندیشیم» و به قلم مدیرمسئول منتشر شده، آمده است:
در مدرسه اسلامی علوم سیاسی، مراد از سیاست، علم سیاست (Political science) نیست. بلکه مقصود از آن، سیاست به معنای جامع کلمه است که به سیاستگذاری و مدبر مطلقه عالم بازگشت دارد، ازاینرو این علم سیاست دینی نه علم بریده از خدا و نه علم دورمانده از ملت و کشور بلکه جزوی از حکمت عملی هم افق با حکمت نظری در حکمت متعالیه است. سخنی از فلسفه سیاسی که اولاً مشروعیت تأسیسیِ خود را از منبع حقیقی دانش دریافت میدارد، ثانیاً این عقل نظری را در عقل عملی به وحدت میرساند و ثالثاً در معنای سیاستگذاری و تدبیر همه جانبه به کار میرود. از حیث مشترک لفظی چیزی است قریب به (Policy making). سیاستگذار مطلقه عالم بر همه اجزای هستی نظارت دارد نه به بخشها و اجزایی از آن. انسان، جامعه و جهان و... توأمان ذیل سیاستگذاریهای اوست. آنطور که الهیات مدرن و طرفداران وطنی آن میپندارند ذهن خدا خالی نیست، او فقط صاحب مساجد، کلیساها و خانقاهها نیست بلکه صاحب اقتصاد و سیاست و اجتماع هم میباشد. این در حالی است که علوم سیاسی مدرن با قطع نظر از وحی و با تفکیک ساحات گوناگون انسان و جامعه، دین و دولت، قدرت و تهذیب،اخلاق و سیاست، اداره امور انسان فطری و یکپارچه را با اخلال مواجه کرده است. صد البته علم سیاست مدرن پیشرفت قابل ملاحظهای در تبیین عرضی پدیدهها و امور اجتماعی و سیاسیات تک ساحتی داشته است اما به دلیل دورافتادگی از نظام طولی و به تبع آن غفلت از سیاستگذاریهای جامع، رهآموز تشویش و اضطراب در انسان گردیده است. اکنون که زمانه تولید دانشهای بومی است جا دارد که با تحول در مطالعات و پژوهشهای علوم سیاسی کلاسیک، سیاستشناسی نوینی صورت پذیرد تا سیاستگذاری و مهندسی جامع، پایدار و متوازن در روندها و فرایندهای پیشرفت تدارک شود. علوم سیاسی در زیستبوم ما و از منظر حکمی جزیرهای مستقل و نامرتبط با سایر حوزههای دانش نیست بلکه خود حاوی دیگر مدیریتها و مشتمل بر اداره انواع خطمشیها و سیاستها است. پس در مدرسه اسلامی علوم سیاسی، فقه و فرهنگ و هنر، سیاست و اخلاق و اقتصاد و امور اجتماعی و ... جملگی ذیل حکمت عملی متخذ از حکمت نظری طرحبندی میشوند. ما بر آنیم که فعل و انفعال تمامی شوراهای عالی در قوای سه گانه کشور و مرجعیت تمامی سیاستها و تاکتیکها و برنامههای اجرایی بر اساس قضاوت عقل و نص قانون باید از سیاستگذاری متمرکز و نظاممند اما دانش بنیان تبعیت کند.
وانگهی بر اساس نظام دانشی حکمت متعالیه، تمامی سیاستگذاریها و خطمشیها باید فارغ از سکولاریسم باشد گو اینکه تلازم ذاتی سیاست با سکولاریسم دلالتی باطل به شمار میآید. در این صورت سیاست سیاستگذاریها رهآموز حیات معقول خواهد شد که جمع بین دین و دنیاست.
اینکه مدرسه اسلامی علوم سیاسی در شورای سردبیری و مجموعه نویسندگان خود با حوزههای مختلف دانشهای نظری و عملی ممزوج و از آن بهرهمند است توجه به قول منطقی و عقلانی اتحاد عقل عملی و عقل نظری و نیز سنخیت علت و معلول و همچنین سنخیت تجدد متعالیه و علم سیاست دینی است، چه، بنا به قول حکیم الهی آیتالله العظمی جوادی آملی «حکمت متعالیه سیاست متعالیه دارد زیرا جهانبینی بدون جهانسازی و جامعهسازی تنها سلسلهای از مفاهیم تجریدی و خشک است، اگر از حکیم متعالی سوال کنید که الانسان ماهو؟ او پاسخ نمیدهد که الانسان حیوان ناطق، بلکه میگوید حی متأله». ازاینرو مدرسه اسلامی علوم سیاسی میکوشد ضمن حرکت بر فرض دالان دوسویه نظریه و عمل، به سیاستگذاریها در کشور توجه نموده و ساخت نهادمند سیاست سیاستگذاریها را مطالبه نماید.
نظر شما