شناسهٔ خبر: 13895 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

به مناسبت ششمین سال درگذشت فریدون آدمیت؛

نقد آدمیت بر فردید، آل‌احمد و بازرگان

آدمیت انتقاد آدميت به بازرگان در كنار فرديد و آل‌احمد در «آشفتگی در فكر تاريخی» نيز از اين رو بود كه بازرگان در مقالات خود حكم ‌های كل و بی‌بنيادی درباره­­ مشروطه و تاريخ معاصر ايران، صادر كرده بود.

 

فرهنگ امروز/سیاوش شوهانی: پرداختن به همه جوانب تفکر، آثار و زندگی فریدون آدمیت آن قدر گسترده است که از حوصلۀ یک نوشتار به مناسبت سالگرد درگذشت یک محقق و مورخ پرکار خارج است. متن ذیل برگرفته از یک نوشتار و پژوهش گسترده‌تر است که با رعایت اصل گزیده گویی و با گزینش دو محور مربوط به اندیشه و زندگی فریدون آدمیت شامل: 1-نقد او بر احمد فردید، آل‌احمد و بازرگان و 2- انزوای وی در سال‌های پایانی زندگی‌اش، قصد دارد ادای دینی به این مورخ برجستۀ دوران معاصر به مناسبت فرارسیدن ششمین سالگرد درگذشتش کرده باشد:

 

آشفتگي در فكر تاريخي؛ نقد بر فرديد، آل احمد و بازرگان

آدميت در دهه­  شصت بر خلاف دهه­ پنجاه كه مورخ بسيار پركار بود، اثري منتشر نكرد، تنها اثر او در اين دهه كتابچه­ بسيار كم حجم اما جنجالي با عنوان آشفتگي در فكر تاريخي است كه توسط انتشارات مجله­ جهان انديشه در خرداد 1360 منتشر شد. اين كتابچه كه در واقع در شمايل مقاله‌اي سياسي مي­ مانست، انتقادی بود عليه فرديد، جلال آل احمد و مهندس مهدي بازرگان؛

نقد او به فرديد از آن ­جهت بود كه فرديد حكم صادر كرده بود كه مشروطه «دفع فاسد به افسد است»[1]، اين سخن كه بي ­ترديد در نقد اثر معروف نائيني، تنبيه ­الامه و تنزيه ­المله، كه بر اساس توجیه شرعي، «مشروطيت را دفع افسد به فاسد» خوانده بود، صورت مي ­پذيرفت و به نوعي بازگشت به سلطنت مطلقه را توجيه ­پذير مي­ كرد. استدلال فرديد بر اين اساس استوار شده بود كه ماسون ­زدگي و يهودي­ گري از لوازم پذيرش مشروطه بود، و بدين ترتيب صدر تاريخ ما ذيل تاريخ غرب قرار مي ­گرفت و اين يعني “غرب­زدگي مضاعف” كه در نهايت با حكومت قلدري پهلوي تكامل يافت.[2] آدميت كه مدافع حكومت قانون بود و تمام عمر سعي در شناساندن كساني كرد كه در راه استقرار فكر آزادي و مشروطيت تلاش كرده ­اند، به يكايك اين اتهامات پاسخ داد؛ توضيح داد كه مشروطيت حكومت عقلاني است و در تقابل با دولت نامسئول كه با حكومت قلدري نمي ­تواند تكامل يابد و اساساً قهقري و ارتجاع را تكامل نمي ­نامند. آدميت همچنين توضيح داد كه مشروطيت با ماسون­زدگي و يهودي­گري هم ­سنخ نيست ولي چه بپسنديدم يا نه «سير تحولات فكري، اجتماعي، اقتصادي و سياسي همه­ آسيا و آفريقا در يكصدو پنجاه ساله­ اخير، حاشيه­ تاريخ مغرب زمين به شمار مي­ رود.»[3] و بيزاري از واقعيت، نفي واقعيت نمي ­كند. نقد او بر فرديد به حدي پيشروانه بود كه پس از گذشت سه دهه امروز نيز كاراست؛

«... اگر عاقبت تعليمات فلسفي آن “استاد” ]فرديد [از تلامذه حكيم هايدگر به اينجا مي­رسد كه روش‌شناسي علم جديد را “خواب­ هاي بي ­ربط” بشماريم ... و عقل غربي را سربه سر پليد و ويرانگر بدانيم، و بالاخره نظام مشروطيت را در قياس طاعون استبداد آسيايي “دفع فاسد به افسد” بشناسيم... خاك بر سر اينگونه حكيم و خاك بر سر اينگونه حكمت؛ حكيمي كه مانند كورها راه برود و حكمتي كه به قدر چراغ موشي، روشني نبخشد.»[4]

نقد آدميت به آل­ احمد، شاگرد فرديد، نيز بر اساس خصومت شخصي نبود؛ آل ­احمد نيز با حمله به مشروطه در غرب­زدگي اظهار كرده بود كه؛ جنجال مشروطيت را شركت انگليسي نفت به راه انداخت[5] و در خدمت و خيانت روشنفكران، قانون اساسي را سندي كهنه­، محافظه­ كارانه، بي ­مصرف و ترجمه‌شده خوانده بود.[6] آدميت يكايك تناقضات گفته شده اين حكم­ هاي جزمي را مشخص كرد؛

«فكر آزادي و مشروطگي باز مي­گردد به دوره­ چهل، پنجاه ساله­ي پيش از امتيازنامه­  دارسي (1901). اعتراض بر نظام سياسي حاكم و حركت در جهت برانداختن آن از 1308 (1890) نمودهاي گوناگوني داشت. نهضت مشروطيت آن­گاه تشكل يافته بود كه كار شركت نفت هنوز به استخراج نفت نرسيده بود...»[7]

همچنين آدميت توضيح داد كه مجلس هيأتي را براي تهيه­ طرح قانون اساسي گماشت كه در مهمترين قوانين اساسي حك و اصلاح شد. در واقع وضع دو كميسيون یکی “كميسيون ترجمه” متشكل از مترجمان و دیگری “كميسيون تنقيح” متشكل از عقلاء و دانشمندان از سوي مجلس نشان مي ­دهد كه متن قانون اساسي صرفاً ترجمه نبود. آدميت همچنين تأسيس نخستين حكومت ملي و طرد هر نوع قدرت فائقه فردي را از مهمترين دستاورد وضع قانون اساسي دانست. از اين روي توجيه آل ­احمد «حكايت از آن دارد كه نه فلسفه­ سياسي مشروطيت را مي­ شناسيم، نه با تاريخچه­ تدوين قانون اساسي و نا با تكامل پارلماني ايران... آشنائي داريم»[8]

انتقاد آدميت به بازرگان در كنار فرديد و آل ­احمد در آشفتگي در فكر تاريخي – كه نيمي از كتابچه را دربرمي­ گيرد - نيز از اين رو بود كه بازرگان در مقالات خود حكم ­هاي كلي و بي ­بنيادي درباره­­ مشروطه و تاريخ معاصر ايران، صادر كرده بود؛ «عدم تبعيت روحانيت از شاه در دوره­ قاجار؛ تأثير سيد جمال در جنبش تنباكو؛ همگام نبودن جنبش مشروطيت با رشد اجتماعي و سياسي ملت و روحانيون؛ توقف مشروطه در حدود كاغذ و ظاهر؛ و نيز يكسره خواندن كارنامه چپ به عنوان مانعي در برابر مقاومت عليه استيلاء خارجي» نمونه ­هايي از اين حكم ­هاست كه آدميت با استدلال تاريخي نادرستي هر يك را تبيين مي ­كند.[9]

ذكر اين نكته ضروري است كه اگر چه آدميت بر اساس دانش تاريخي خود، ناسازگاري ديدگاه ­هاي فرديد، آل احمد و بازرگان را عيان مي ­كرد، اما اساساً اقدام به چاپ چنين نقدنامه­اي در آغاز دهه­ شصت را نبايد بر اساس آن­چه او هدف خود مي ­خواند - يعني تلاش براي تعقل تاريخي - به حساب آورد، بلكه دغدغه ­هاي روشنفكرانه­ آدميت است كه در اين سال­ها او را برمي ­انگيزاند تا متعرض دانش تاريخي نه چندان عميق ايدئولوگ ­هايي كه غيرحرفه ­اي به خوانش تاريخ مشغولند، شود. هر چند كار او از اين جهت كه راه را بر فراگير شدن يك ناآگاهي سد مي­كند ستودني است اما انگيزه­ روشنفكري او در اين امر را نمي ­توان ناديده گرفت. انگیزه ­ای که سبب برخی کلی­ گویی­ها نیز شده است. برای نمونه در این رساله می ­نویسد؛ «سهم مشرق زمین در تاریخ و فلسفه چیزی نبود مگر همان طاعون شناخته شده­ استبداد آسیایی»[10] در حالی که آدمیت در دیگر اثرش، تاریخ فکر از سومر تا یونان بطلان آن حکم کلی را خود نشان داد.

 

دورۀ انزواء؛ مورخ خانه‌­نشین

آدميت پس از انتشار جلد دوم ايدئولوژي نهضت مشروطيت ايران كه با عنوان مجلس اول و بحران آزادی، (روشنگران، 1370) شناخته مي­ شود، ديگر اثري در تاريخ فكر ايران توليد نكرد، گويي طرح تاريخي ­اش با شكست تجربه­ مجلس نخست به پايان مي ­رسيد. به گفته او در ديباچه اين كتاب در جلد نخست از «فلسفه­ سياسي مشروطگي» سخن گفته و در جلد دوم «در تاريخ سياسي عصر حكومت ملي.» وي در دريافت از اين دو دانش عقيده دارد كه مسئله فلسفه­ سياسي ماهيت و تنظيم قدرت است و جوهر تاريخ سياسي به كار بستن قدرت و طرح اين دو بحث چنان پيوند خورده كه فهم يكي بدون ديگري غيرممكن است.[11] اين اثر را مي­ توان پايان پنج دهه كوشش (1370 – 1320) در شناساندن تاريخ فكر و فلسفه­ سياسي عصر مشروطه خواند.

تاريخ فکر از سومر تا يونان و روم (روشنگران، 1375) نيز عنوان همان كتابي بود كه در دهه­ شصت با عنوان “عقل اجتماعي و سياسي در جهان كهن” آماده­ نشر بود.[12] بخش نخست اين اثر در سال 1363 در كتاب چراغ  و بخش ديگر آن در آغاز دهه­ هفتاد در نشريه­ كلك منتشر شد.[13] ايده‌ي اصلي اين كتاب بر انتقاد از ديدگاه رايجي كه يونان و روم را مهد فلسفه­ آزادي مي ­داند، استوار شده است؛

« در سنت مورخان غربي تاريخ فكر اجتماعي و سياسي ... با اين مفروضات ]نادرست[ آغاز  می­شود كه: پايه‌­ي سياست عقلي را يونان بنيان نهاده است؛ شهرهاي آزاد و مستقل بنياد يوناني بود؛ كنستي­توسيون اختراع اسپارت بود؛ دموكراسي ابتكار آتن بود؛ مفهوم عدالت و آزادي و قانون را مديون يونانيان هستيم؛ ... آن مفروضات جزمي را مطالعات تازه در هم فرو ريخته ­اند...»[14]

در واقع آدميت در اين اثر بر اساس «مطالعات تازه» به ريشه ­هاي انديشه­ كنستي­توسيون در نخستين بنياد شهرهاي آزاد در شرق (كرت، كارتاژ، اژه، سومر و بابل) مي­ پردازد. از اين جهت كار او تحقيقي نوپا در ايران به شمار مي­ رود.

آدميت در دو دهه­ پاياني عمر خود، با وجود اين­كه در سال­­هاي پيري با بيماري دسته پنجه نرم مي ­كرد، اما به گفته­ حجت­الله اصيل «تاريخ ايران معاصر را در حافظه داشت و حتي برخي از مطالب را با ذكر شماره­ صفحه كتاب بازمي­ گفت»[15] امري كه پزشك شخصي او نيز آن را تائيد مي ­كند.[16] با وجود اين آدميت، در اين دو دهه قلم از قلمدان بر نگرفت و گوشه­ عزلت اختيار كرد و مهر سكوت بر لب نهاد؛ “دولت بر باد رفته”[17] نيز دستخوش از اين انزواء مخاطبانش را مأيوس گذاشت. خود وي درباره­ اين سكوت مي­ گفت: «در سكوت حرف ­هاي بسياري است براي گفتن. بگذار آنان ندانند من چه مي ­خواهم بگويم»[18]. با وجود دو دهه خانه­نشینی اختیاری­، آدميت برجسته ­ترین مورخ ایرانی در حوزه مشروطه بود و پژوهش ­هایش نيز پس از گذشت زمان بسیاری از انتشار آنها، هنوز جدی ترین آثار این حوزه هستند و رنگ کهنگی نگرفته­ اند، به گونه ­اي كه تحقيق درباره مشروطه و نخبگان سياسي عصر قاجار بدون ارجاع به آثار او تقریبا امري ناممکن است. پژوهشگر اين حوزه يا ناچار است با پذيرش آثار او به آن­ها ارجاع دهد، در غير اين­صورت بايد توضيح دهد كه چرا اين كار را نكرده است. به بيان ديگر آثار او نه تنها يك مأخذ درجه دوم كه در حوزه تاريخ فكر يك منبع دست اول به ­شمار مي ­رود.

فریدون آدمیت بر اثر شدت یافتن بیماری گوارشی و تنفسی که مدت­ ها به آن ابتلا داشت، در دهم فروردین 1387 در بیمارستان تهران كلينيك درگذشت. او در حالي از دنيا رفت كه آثارش بيش از سي سال در انتظار تجديد چاپ بودند. فراموش نبايد كرد كه نخستين توقيف كتاب او – يعني انديشه ­هاي آخوند زاده - در انتهاى دهه­ چهل و در رژیم پهلوی رخ داد. امیرکبیر و ایران كه تا انقلاب شش بار چاپ شده بود، از آن زمان به محاق توقيف رفت و تا نزدیک سی سال در انتظار تجديد چاپ باقي ماند. اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار كه نخستین بار در سال ۱۳۵۱ و سپس ۱۳۵۶ منتشر شد، از آن پس امکان انتشار نیافت تا این که در دوره جدید فعالیت های نشر خوارزمی، مرحوم علی رضا حیدری مدیر این نشر توانست رضایت وزارت ارشاد را برای چاپ این کتاب بگیرد و آن را راهی چاپخانه کند، اما خود پیش از این که کتاب را بر پیشخوان کتابفروشی­ ها ببیند، زندگی را بدرود گفت. اين در حالي است كه ديگر آثار او چون انديشه ­هاي آقاخان كرماني و انديشه‌هاي ميرزافتحعلي آخوندزاده در اين شرايط امكان چاپ ندارند.[19]

 

 از  توضيحات اجمالي كه در باره­ گونه ­بندي آثار آدميت به اجمال گفته شده مي ­توان مجموع سيزده اثر او را در چهار گونه تحقيق جاي داد كه تا حدودي با زندگي و زمانه­ او پيوند معناداري برقرار مي ­كند؛  

  1. تاريخ سياسي، اجتماعي با رويكرد تاريخ ديپلماسي: اميركبير و ايران (1323)؛ روابط ديپلماسي ايران با انگلستان، تركيه و روسيه از 1815 تا 1830 ميلادي (1328)؛ جزایر بحرین: تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بین الملل (1334)؛ انديشه ترقي و حکومت قانون: عصر سپهسالار (1351). شورش برامتياز­نامه رژي (1360).
  2. ظهور تاريخ فكر با دغدغه­ روشنفكرانه: فکر آزادي و مقدمه نهضت مشروطيت (1340).
  3. تاريخ فكر (تك ­نگاري­ ها): انديشه ­هاي میرزا طالبوف تبریزی (1346)؛ انديشه­ هاي ميرزا آقاخان کرماني (1346)، انديشه ­هاي ميرزافتحعلي آخوندزاده (1349)؛
  4. روايت مشروطه از منظر فلسفه­ سياسي: فکر دموکراسي اجتماعي در نهضت مشروطيت ايران (1354) ايدئولوژي نهضت مشروطيت ايران (1355)؛ مجلس اول و بحران آزادی (1370)؛ افکار اجتماعي و سياسي و اقتصادي در آثار منتشر نشده دوران قاجار (1356).

توضيح اين نكته ضروري است كه اين تقسيم ­بندي مرز قطعي و روشني ندارد. براي نمونه فصل‌هايي از افکار اجتماعي و سياسي و اقتصادي در آثار منتشر نشده دوران قاجار را مي ­توان جزء تاريخ فكر و فصل ­هايي را جزء تاريخ سياسي، اجتماعي قرار داد، اما وجه بديع آن ظهور تاريخ ذهنيات است. همچنين نيمه­ دوم فکر دموکراسي اجتماعي در نهضت مشروطيت ايران جزء تك ­نگاري ­هاي آدميت است و نيمي ديگر فلسفه­ سياسي مشروطه. اما اساساً اين تقسيم ­بندي به وجه غالب يا بديع اين آثار نظر دارد و به اين منظور مطرح شده است كه از تطور طرح تاريخ­نگاري آدميت تصوير روشن ­تري ارائه شود.

اما آنچه آدميت را در تاریخنگاری ایرانی برجسته می‌کند، برآمدن تاریخ فکر در رویکرد تاریخنگاری اوست. او توانست با چرخش از تاريخ سياسي به تاريخ فرهنگي در معناي عام و نگارش تاريخ فكر در معناي خاص، تصوير جديدي از پارادايم تاريخ ­پژوهي ارائه داده و دامنه­ي موضوعات قابل شناخت پارادايم جديد را گسترش دهد.[20] آدميت خود بر اين امر واقف است كه كه كار او ديگر «ثبت وقايع» نيست و به گفته­ خود «با جريان تاريخ و تحليل تاريخي» سروكار دارد.[21] در نامه ­اي به هما ناطق مي‌نويسد؛ «دانش تاريخي حد يقف ندارد و در انحصار و مونوپل هيچ كس نيست و تحقيق علمي تاريخ غير از نقل روايات است»[22]. در صورتي كه وقايع­نگاري سياسي تنها يك­بار رخ مي ­دهد و باقي همه رونويسي، حاشيه ­نويسي و ذيل ­نويسي است.

پيش ­فرض­ ها، انگيزه ­ها و علايق آدميت كه از شاخصه ­هاي زندگي او هم چون تكوين شخصيت فردي ­اش در خانواده ­اي نخبه با گرايش به انديشه ­هاي ليبرال ­دموكراسي – با فيلتر ملكم ­خاني - همچنین تحصيل در دارالفنون و مدرسه علوم سياسي و اشتغال در وزارت امور خارجه و انتصاب به مناصب عالي ­رتبه همگي از او شخصي نخبه­ گرا – با بينش سياسي ليبرال و طرفدار آزادي - حاصل آورد كه گزينش او از امر به اصطلاح مهم را تحت شعاع قرار م ي­داد؛. ب ي­ترديد ايده­ نگارش زندگي و آراء پيشگامان فكر آزادي در قالب تك ­نگاشت­ ها كه منجر به ظهور تاريخ فكر گرديد، در چنين پيش ­ساختارهاي شخصي ميسر شد - ضرورتي به تكرار نيست كه زمينه ­هاي عمومي اين دهه­ ها، يعني استقرار پارادايم تاريخ‌پژوهي را نبايد و نمی­ توان در نظر نگرفت - تحصيل آدميت در دانشکده­ علوم سیاسی و اقتصاد لندن تا حدود زيادي “روش” او در تاريخ­نگاري را كه بر اساس تاريخ ديپلماسي بنا شده بود، مي‌پروراند. هر چند “روش تاريخ­نگاري” آدميت تا حدودي تابع بينش اوست و از اين روي مبادي و اصول روش ­شناختي او را مي ­توان تا حدودي منبعث از شاخصه ­هاي پيشين دانست. اما تكوين شخصيت آدميت در خانواده رئيس جامع آدميت و اشتغال در مناصب عالی­ وزارت امور خارجه تنها گزينش موضوع و بينش او را متأثر نمي ­كرد، دسترسي به اسناد مهم خانوادگي و ديپلماتيك و رسائل سياسي روشنفكران دوره­ قاجار گنجينه­ با ارزشي بود كه مي ­توان گفت از خردسالي از آن­ها بهرمند بود و بخش مهمي از “منابع” پژوهش ­هاي او را تأمين مي ­كرد. همين امر نيز عامل مؤثري در ايجاد علائق به گرايش او به اين دست آثار و صاحبانشان بود. بدين روي موضوع، بينش، روش و منابع پژوهش تاريخي او به گونه ­اي با زندگي و زمانه­ آدميت تطابق ­يافته بود. آدميت خود در انديشه­ هاي آقاخان كرماني در باره­ انگيزه ­اش از تحقيق در حوزه­ تاريخ فكر اظهار داشته:

«مرا دو انگيزه­ اصلي به كار تحقيق در تاريخ افكار جديد در ايران ترغيب كرد: يكي اينكه پيش از اين هيچ تحقيق علمي در اين مقوله انتشار نيافته بود و اين نقص ... را ديدم كه در ريشه ­هاي فكري آن جنبش ملي غور نشده بود. انگيزه­ دوم تجربه­ جامعه ­هاي مختلف مشرق بود در نحوه­ اخذ تمدن غربي خاصه اقتباس بنيادين مدني آن كه به نظر من ارزنده ­ترين متعلقات مدنيت انساني را مي سازند. و اين خود يكي از عمده مسائلي است كه در چه شرايط اجتماعي برخي ملل مشرق در برخورد با تمدن اروپائي براه ترقي افتادند و بعضي ديگر به بيراهه و از قافله واماندند.»[23]

در واقع انگيزه ­ي آدميت صرفاً نگارش تاريخ فكر نيست، مواجهه ايران با تمدن غرب و به وجود آمدن مسئله تجدد كه خود در سطحي براي آدميت به مسئله بدل شده است، او را برمي ­انگيزاند كه روند تجددخواهي ايرانيان را در سطح نخبگان از طريق تاريخ فكر به نگارش درآورد و از اين روي انتظار نبايد داشت كه طرح او با تاريخ روشنفكري ايران در دو سده ­ اخير گره نخورد. در واقع آدميت «تحول این افکار را در گذشت زمان و خاصه رابطه افکار با مسائل اجتماعی و سیاسی زمانه»[24] مورد توجه ویژه قرار داده است.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. گفتنی است که احمد فرديد در طول حیات زندگی­اش (1372 – 1299) هیچ كتابي ننوشت و در امر ننوشتن زبانزد بود.(!) رك. آشوري، داریوش؛ «اسطوره فلسفه در میان ما؛ بازدیدی از احمد فردید و نظریه غرب­زدگی»، ما و مدرنيت، تهران، صراط، چاپ سوم، 1384، ص 354 - 305؛ آشوري، داریوش؛ «یاد احمد فردید»، پرسه ­ها و پرسش ­­ها، تهران، آگه، 1389، ص 137 – 128.

گفتار مزبور عنوان مقاله ­ای از او بود که پس از انقلاب 1357 توسط‌ شاگردانش تنظیم‌ شده و در روزنامه کیهان با عنوان دقیق: «مشروطه در رابطه آن با دفع فاسد به افسد» در 13 مرداد 1362 – بی­ شک به مناسبت سالگرد مشروطه - حروفچینی و چاپ شده بود. اما به دلیل انصراف از چاپ آن – یا به روایتی در اثر فشار شدید مخالفینش در کیهان – صفحات چاپ‌شده را خمیر کردند. طرفداران فردید، چند صفحه از نسخه چاپ‌شده را برداشته و به دست او ‌رسانند. مقاله مذکور سوی فردید در نزد علی ابوالحسنی منذر که با او ارتباط نزدیک داشت به امانت سپرده شد و او آن را دوازده سال بعد از مرگش منتشر کرد. رک. ابوالحسنی منذر، علی؛ «فردید: دفع فاسد به افسد بود»، زمانه، سال چهارم، شماره 35 ، مرداد 1384، ص 44 – 37. 

[2]. آدميت، فريدون؛ آشفتگي در فكر تاريخي، مجله ­ي جهان انديشه، خرداد 1360، ص 2.

[3]. همان.

[4]. همان، ص 3.

[5]. آل­ احمد، جلال؛ غرب­زدگي، تهران، رواق، 1343، ص 83.

[6]. آل ­احمد، جلال؛ در خدمت و خيانت روشنفكران، تهران، خوارزمی، ج1، ص 175 – 174.

[7]. آدميت، آشفتگي در فكر تاريخي، ص 4

[8]. همان، ص 6 – 5.

[9]. رك. همان، ص22 – 12.

[10]. آدميت، آشفتگي در فكر تاريخي، ص 7.

[11]. آدميت، فريدون؛ ايدئولوژي نهضت مشروطيت ايران: (ج 2) مجلس اول و بحران آزادی، تهران، روشنگران ، 1370، ص13.

[12].كوبان، سيما؛ «آن درخت برومند»، بخارا، شماره­ي 65، فروردين و ارديبهشت 1387، ص 67.

[13]. آدميت، فريدون؛ «انتقاد عقل تاريخي (از سومر تا آتن)»، كلك، شماره­ي 94، ديماه 1376، ص 234 – 210.

[14]. آدميت، فريدون؛ تاريخ فکر از سومر تا يونان و روم، تهران، روشنگران، چاپ سوم، 1386، ص 7.

[15]. اصيل، حجت­الله؛ «يادها از دكتر آدميت»، بخارا، شماره­ي 65، فروردين و ارديبهشت 1387، ص 75.

[16]. برومند، بهروز؛ «آدميت، ايراندوستي آزاديخواه»، بخارا، شماره­ي 65، فروردين و ارديبهشت 1387، ص 131.

[17]. عنوان كتاب جديدي از او كه طرح نگارش آن را بارها با هما ناطق در ميان گذاشته بود.

[18]. قربانپور، فرشاد؛ «آدميت همواره در تاريخ ايران حضور خواهد داشت»، بخارا، شماره­ي 65، فروردين و ارديبهشت 1387، ص 129 به نقل از گفتگوي آدميت با قربانپور.

[19]. يك سال پس از مرگ آدميت، علی ­اصغر حقدار به يادش مجموعه ­ي چند مقاله منتشر شده ­ي او را در مجلاتي چون سخن با عنوان چند مقالۀ تاریخی (چشمه، 1388) گردآورد كه آخرين اثري است كه تجديد چاپ مي­شود.

[20]. اين گفته به معناي انكار سهم و نقش تاريخ ­پژوهان ديگري چون مرتضي راوندي، اسماعيل رائين، محمود كتيرائي و ... نيست. اما هيچ­يك از آن­ها طرحي به گستردگي آن­چه آدميت در ذهن مي ­پروراند و نقشي كه او بر قوام يافتن و گسترش پارادايم مزبور داشت، ايفاء نكرد.

[21]. آدميت، آقاخان كرماني، ص 150.

[22]. ناطق، «استادم؛ فريدون آدميت»، ص 60.

[23]. آدميت، انديشه ­هاي ميرزا آقاخان کرماني، ص پانزده.

[24]. شکوری، ابوالفضل؛ جریان شناسی تاریخ نگاری در ایران معاصر، ج اول، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، 1371، ص448.

نظرات مخاطبان 0 4

  • ۱۳۹۳-۰۱-۱۱ ۰۸:۲۸علی 1 8

    مطلب خیلی مفیدی بود و با سپاس از شما برای گرامیداشت این مورخ بزرگ!
                                
  • ۱۳۹۳-۰۱-۱۶ ۰۰:۴۶ 3 7

    آقای آدمیت درست می گوید. بروید به کسانی بگویید که مثل فردیدها در تفکر یا بازرگان ها در سیاست و آل احمدها در روشنفکری این همه التقاطی می نگرند و عمل می کنند. نه درک درستی از فلسفه دارند نه از سیاست و نه از مدرنیته. بازار قاطی پاتی بودن را این دوستان بزرگوار گرم کردند و خدا را شکر هنوز طرفداران کمی هم ندارند. می دانید چرا چون التقاطی بودن ساده ترین راه زیست است. 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۱-۱۸ ۲۳:۲۴ 0 2

    خوب بود
                                
  • ۱۳۹۳-۰۱-۱۹ ۱۰:۴۷ 0 2

    با وجود اين آدميت، در اين دو دهه قلم از قلمدان بر نگرفت و گوشه­ عزلت اختيار كرد و مهر سكوت بر لب نهاد؛ “دولت بر باد رفته” نيز دستخوش از اين انزواء مخاطبانش را مأيوس گذاشت...
    سپاس. عالي بود.
                                

نظر شما