فرهنگ امروز/علی اصغر مصلح: ۱- در فرهنگ ایرانی «آب» سرآغاز حیات است. تنها در فرهنگها و دایرئالمعارفها نیست که آب در آغاز قرار گرفته است؛ ایرانیان در طول تاریخ، به اقتضای زیستن در این سرزمین کم آب، با تمام وجود آب را اساس زندگی یافتهاند. «کتاب کوچه» احمد شاملو با مدخل آب شروع میشود و بخوبی نقش آب را در فکر و فرهنگ ایرانی شرح میدهد؛ از نقش آب در شکلگیری افسانهها و اعتقادات، تا قصهها و ضربالمثلها و اشعار و دعاها و نذر و نیازها که همه بر اساس آب است. در بزرگترین ماتم تاریخی که ایرانیان بر آن گریستهاند، یعنی کربلا و عاشورای امام حسین(ع)، آب نقشی اساسی دارد.
ایرانیان با تجربه زیست در سرزمین کم آب ایران، بزرگترین فجایع زندگی را در پیوند با کمبود آب تصور کردهاند؛ حتی جهنم با گرما و کمآبیاش، موجب ترس مردم بوده و بهشت با باغهایی که جویهای پرآب دارد، پاداشی برای مؤمنان بوده است. احتمالاً کمتر قومی مانند ایرانیان این آیه قرآن را درک کرده باشند که « وجعلنا من الماءِ کلَّ شیءٍ حی» (انبیاء ۳۰) ذهن ایرانیان به اقتضای زیست در این سرزمین، این آیه را به وجوهی تمامتر درک کرده است. به همین جهت ایرانیان آب و آبادانی و زندگی را همیشه قرین هم تصور کردهاند. میراث غنی ادب و هنر ایرانی حاصل تخیلات ظریف ذهن ایرانی در همین سرزمین خشک و کم آب بوده است. تمامی عناصر ادب و هنر فارسی، از تصویر باغ و گل تا توصیف نسیم و جویبار و ماه و ستاره و دریا و باران، نسبتی با زمین کم آب و آسمان پرستاره ایران دارد.
تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران پیوندی بنیادی با وضع آب داشته است. مورخ و پژوهشگر معاصر، همایون کاتوزیان در کتابهای مختلف خود درباره تاریخ ایران، وضع «آب» را در ایران مهمترین عامل شکلگیری مناسبات سیاسی و اجتماعی میداند. «نظریه جامعه کوتاه مدت» وی به وضع کم آبی و وابستگی همه امور ایرانیان به آب باز میگردد. مهندس بازرگان هم در کتابچه «سازگاری ایرانی»، نقش آب در روحیات و اخلاق ایرانیان را شرح میدهد. پژوهشهای طولانی دهها مردمشناس ایرانی و غیر ایرانی نسبت وثیق اجزای این فرهنگ با آب و شرایط این سرزمین خشک را ثابت میکند. ایرانیان در طول تاریخ با خودآگاهی نسبت به وضع اقلیم خود و با درک واقعیت کم آبی، راههای کنار آمدن با این مشکل را یافته بودند. هم قنات را ابداع کردند و هم با ذکر فجایع کم آبی، سازگار و قانع و صرفهجو زندگی میکردند و هم هنگام بحران نماز استسقاء میخواندند. میتوان نحوه کنار آمدن مردم ایران با شرایط این سرزمین خشک و در عین حال تأسیس و تداوم یکی از بزرگترین تمدنها و فرهنگهای جهانی را نمودی از خرد جمعی این قوم در طول تاریخ دانست.
۲- با ورود آثار و مظاهر تمدن و فرهنگ مدرن در ایران، تصور از نسبت این فرهنگ با آب به تدریج دگرگون شد. تصوری که از قدرت علم و صنعت و تدبیر و توسعه پدید آمده بود، تصور از آب و این سرزمین را دگرگون ساخت. سالها است نسبتی را که آبا و اجدادمان با این زمین و آسمان داشتهاند،
از دست دادهایم. همراه با گسترش کلانشهرها در درون ساختمانهای آهنی و بتونی و میان انبوه کارخانهها و صنایعی که ساخت آنها به قیمت تغییر اساسی طبیعت بوده، زندگی میکنیم و دیگر به این سرزمین با وسواس و اضطراب نمینگریم. اطمینان به تلمبه و سدسازی و صنایع جدید، جای اضطراب زیستن در این سرزمین خشک را گرفته است.
امروز پس از آغاز چندین دهه شیوه جدید زندگی، ما ماندهایم و بحران کم آبی در سرزمینی که طبیعت آن در خطر نابودی است. با وجود استفاده از شیوههای مدرن مقابله با کم آبی، بحران در حالت پیشرفت است. گزارشهای متخصصان درباره وضع آبهای جاری و کاهش آبهای زیرزمینی و خشک شدن دریاچهها خبر از وقوع فاجعه در آینده این سرزمین میدهد. اگر این وضع ادامه پیدا کند، بسیاری از شهرهای ایران متروکه خواهد شد و کلیت زندگی مردم این سرزمین در خطر قرار میگیرد.
۳- خطر خشکسالی همیشه ایران را تهدید میکرده و ایرانیان در گذشته با شیوههای خاصی که برآمده از عقل و تجربه خود آنان بوده، با آن مقابله کرده و زندگی خود را ادامه دادهاند. اما امروز با اینکه دانایی عمومی مردم بیشتر شده، همه چشمها به روشهای مدرن مقابله با بحران دوخته شده و به شیوههای ادامه حیات به سبکهای کهن، ایمان و امیدی نیست.
رفتار گذشته ایرانیان در مقابل کم آبی، از سویی اتخاذ تدابیر معقول و متناسب با شرایط این سرزمین مانند ساخت قنات یا سرداب و شیوههای خاص آبیاری بوده است؛ از سوی دیگر مردم به تدریج اجزا و مقومات فرهنگ خود را متناسب با شرایط این اقلیم تنظیم کردهاند. هم صبورانه کار و تلاش میکردند و هم دست به دعا بودند و از خداوند مدد میخواستند. به بیان دیگر ایرانیان در طول تاریخ خود، فرهنگی منسجم و متناسب با شرایط اقلیمی که در آن زندگی میکردند، ایجاد کردند. اما امروز نه تدبیر میکنیم و نه رو به آسمان داریم، نه تکنیک کافی برای رفع بحران داریم و نه انسجام فرهنگی برای ترمیم و تلطیف شرایط روحی خود. واکنشها نسبت به بحران مشابه است. به محض طرح مشکل، همه به نارسایی برنامهریزی و تصمیمات دولتها اشاره میکنند و صورتی سیاسی به مسأله میدهند.
۴- باید به بحران آب و محیط زیست با چشمی دیگر و در مقیاسی دیگر نظر کرد. این بحران تنها بحرانی زیستمحیطی و طبیعی نیست. بحران آب در ایران بحرانی سطحی و موقت نیست، موضوعی است که به تمامی موضوعات دیگر ربط دارد؛ به اخلاق و سیاست و دین و اقتصاد و علم و فکر و تکنیک و ادبیات و هنر هم مرتبط است. مسأله آب حتی اگر به طور موقت و با راههای میانه و کوتاه مدت بهبود پیدا کند، باید آن را در صدر مسائل مردمی که در این سرزمین زندگی میکنند، دید. حتی شیوه حل مشکل تأثیری کلی در فکر و فرهنگ و اخلاق مردم دارد.
با فرض اینکه با تکنیکهای پیچیده و محاسبات علمی، آب خلیج فارس یا دریای مازندران به سمت سرزمینهای مرکزی ایران کشیده شود و وضع کم آبی رفع شود، ایمان مردم به علم و عقل مدرن افزایش پیدا میکند چون با چنین اتفاقی تصور مردم از رفتارشان در طول تاریخ دگرگون خواهد شد؛ این دگرگونی سالهاست که آغاز شده است چون بخشی از فرهنگ ایرانی با تصور وابستگی وضع آب به آسمان و عوامل فراانسانی شکل گرفته است. در این تصور مدتهاست که خلل افتاده و آثار و تبعات فرهنگی آن هم نمایان شده است.
۵- انسان مدرن بیش از دو قرن پیش شیوه رفتار جدیدی با طبیعت در پیش گرفته و برای افزایش قدرت خود، با تکیه بر علم و تکنولوژی جان و شیره طبیعت را گرفته است. امروز مهمترین شعار اغلب کشورهای توسعه یافته در بزرگترین مجامع بینالمللی حفظ کرهزمین است، کرهای که نظام آن به هم ریخته شده و دچار بحران است. ما ایرانیان نیز در پیدایش این بحران سهم داشتهایم. نمود رفتار بحرانآفرین ما، سرزمینی است که از آبا و اجدادمان تحویل گرفتهایم و اکنون دچار بحران زیستمحیطی است.
۶- بحران آب به عنوان مسألهای جهانی وجوه مختلف دارد. یکی از وجوه این بحران که بسیار بدان پرداخته شده، مسأله همزیستی و صلح است. زندگی همه انسانها به آب وابسته است. کمبود آب و نیاز به همکاری برای استفاده درست از آب، شاید در آینده انسانها را بیشتر به هم نزدیک کند. هر چند عکس آن را هم به طور قاطع نمیتوانیم رد کنیم. شاید در آینده اگر خرد انسانی کفایت نکند دردناکترین نزاعها بر سر آب آغاز شود. در فضای چنین مسائل و موضوعاتی باید فعالتر شویم. بحران آب خواه ناخواه ایرانیان را به طور ملموستر با چنین مسائلی درگیر خواهد کرد. در دنیای معاصر با توجه به وضع اقلیم ایران، ما ایرانیان بیش از دیگر کشورها به صلح و گفتوگو و همزیستی مشفقانه نیاز داریم.
۷- بحران آب و محیط زیست میتواند آزمونی برای خرد جمعی ایرانیان باشد چون در مواجهه با این بحران هم در متن بزرگترین مسأله جهانی قرار میگیریم و هم به طور مستقیم با بزرگترین مسأله سرزمین خود درگیر میشویم. در این آزمون مشخص میشود که قوم ایرانی چقدر توان همراهی و وفاق برای رفع مشکلی ملی و جهانی دارد. برای مقابله با مشکل باید هم تجارب تاریخ خود را مرور کرده و هم به تاریخ دیگر ملتها رجوع کنیم و هم نحوه استفاده از علم و تکنولوژی متناسب با فرهنگ خود را بررسی کنیم. اینگونه کوششها میتواند موجب تجدید قوای یک قوم شود. درگیر شدن با بحران آب و محیط زیست ایران، اگر همهجانبه باشد، میتواند به فرهنگ ایرانی جانی دوباره بخشد. قرار گرفتن در مسیر حل این مشکل، میتواند از سویی موجب کاهش و کنار رفتن مسائل فرعی و فرساینده و از سوی دیگر تلطیف و تلائم فضای زیست فرهنگ ایرانی شود.
مسأله اول مردم ایران در طول تاریخ آب بوده است. در زمان حاضر در حالی که شکل مشکل تغییر کرده، دوباره با همین مسأله در حد یک بحران روبهرو شدهایم. قالب عمومی پاسخ به این بحران در زمان ما «بازگشت به طبیعت» است. باید به طبیعت بازگردیم. بحران طبیعت بسیار جدی و فراگیر است. آیندۀ کره زمین وابسته به نحوه رفتار ما با آن است. شعار تغییر نسبت با طبیعت، به صورت دعوت به دوستی با طبیعت و تغییر رویه زندگی، سالها است که به شعار بسیاری از افراد و گروهها و جمعیتها تبدیل شده است. ما ایرانیان باید به این جریان بیشتر توجه کنیم. خطرات نابودی طبیعت و قحطی آب، کشور ما را بیش از بسیاری از کشورهای دیگر تهدید میکند. شعار «بازگشت به طبیعت و حفظ محیط زیست» چنان قدرت و اهمیتی دارد که میتواند به شعار اصلی فرهنگ ایرانی تبدیل شود. این شعار و اصل میتواند به عنوان اصلی تنظیمی، وضع زندگی و مناسبات این فرهنگ در دیگر قلمروها را بهبود بخشد. اصل «بازگشت به طبیعت» و طرح ادبیات و مبانی نظری فلسفی و تبعات فرهنگی و اجتماعی آن، باید وجهه همت پژوهشگران و نخبگان باشد و وجوه و لوازم و نتایج این اصل مورد بررسی بیشتر قرار گیرد و به تدریج وارد فرهنگ عمومی ایرانیان شود. مجموع شرایط فرهنگ ایرانی، آمادگی قرار گرفتن در چنین مسیری دارد. شرایط عمومی زندگی، بخصوص زندگی ما ایرانیان اقتضای آن را دارد که با چشمی دیگر به آب و طبیعت نگاه کنیم.
منبع: ایران
نظر شما