نام کتاب: نگاهی اجماعی به عصر زرین فرهنگ ایران
نویسنده: مصاحبه پروین قریشی و نسرین تخیری با حسن قاضیمرادی
ناشر: کتاب آمه
سال انتشار: 1393
تعداد صفحات: 379 صفحه
قیمت: 22 هزار تومان
فرهنگ امروز: انگار جایی دفن شده است که ما آن را نمیبینیم، یا شاید میبینیم و گنگ، بیخرد به تاریکی خو کردهایم. این گنج ما، دانش و فرهنگی که به آن سالها است میبالیم و میگوییم نزد ما است و بس، میگوییم از ما به ممالک مترقی رفته، از ما بوده، چرا در متن زندگانی امروزمان محو است؟
عصر زرین فرهنگ و تمدن در سدههای سوم تا پنجم هجری، یگانه دورهای است در تاریخ ایران که ایرانیان با تولید فکر با تسخیرشدگیشان رویاروی شدند. هرچند در تولید فرهنگ و تمدن این عصر مردمان دیگری نیز فعال بودند، دستاوردهای این عصر به طور عمده نتیجه فعالیت همهجانبه ایرانیان بود. دستاوردهای فرهنگی و تمدنی این دوران تأثیر مهمی در خیزش دوره نخست رنسانس اروپایی، در سده دوازدهم میلادی، داشت و آوازهای جهانی یافت.
کتاب «نگاهی اجماعی به عصر زرین فرهنگ ایران» مصاحبه پروین قریشی و نسرین تخیری است با حسن قاضیمرادی. او را کسانی که در حوزه روانشناسی اجتماعی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران فعالیت میکنند یا به این حوزه علاقمندند، میشناسند.
پروین قریشی ابتدای کتاب داستان نگارش آن را اینگونه شرح میدهد «در بهار 1390 در مجلسی حضور داشتم که آقای قاضیمرادی نیز حضور داشت. گوشهای نشسته بود با دو سه نفر صحبت میکردند. یکباره شنیدم که گفت: دقیقاً، عصر زرین فرهنگ ما در شروع رنسانس در اروپا نقش داشت.
خواسته و ناخواسته به صحبتشان گوشش دادم. صحبت او باعث شد به سؤالهایی که گاهی به آنها فکر میکردم، فکر کنم. همیشه این سؤال را داشتم که اگر با خواندن فردوسی و رودکی و خیام میدیدم که اینها تا چه حد به خرد اهمیت میدادند این توجه آنها به خرد از کجا ناشی میشد! قبول داشتم که ظهور اندیشههای بزرگ در افراد یک سرزمین یک تصادف نیست و بزرگان هر سرزمین فرهنگی و تمدنی، به نوعی عصاره تجارب مردم آن سرزمین هستند. بریم سؤال بود که این مردم چه تجاربی داشتند که 500 سال قبل از دکارت، رودکی میگوید: تا جهان بود از سر آدم فراز/ کس نبود از راز دانش بینیاز// دانش اندر دل چراغ روشن است/ وز همه بد بر تن تو جوشن است یا فردوسی میگوید : براستی اگر ما خرد داشتیم/ کجا این سرانجام بد داشتیم
گاه که این اشعار را به خاطر میآوردم به این فکر میکردم که آیا میراث فکری ایران در قبل از اسلام در این توجه به خرد نقش داشته است یا نه! برایم این سؤالی شده بود که میراث امپراتوریهای بزرگ ایران در طول هزار سال برای ایرانیان چه بود! مگر میشود اندوختههای تمدنی و فرهنگی مردمی که یکی از دو امپراتوری بزرگ دوران باستان را اداره میکردند و در همان دوران به اندیشمندان زیادی مأمن داده بودند با یک شکست نظامی از صحنه روزگار محو شود؟
من در مطالعاتم گاهی به اشارههایی در مورد عصر زرین فرهنگ بر میخوردم و میدانستم که مثلا خیام و رودکی و فردوسی یا دانشمندان معروفی مثل ابنسینا و بیرونی در همان دوره بودهاند. فقط میتوانستم بفهمم دورهای که آنها در آن زندگی میکردند دورهی مهمی بوده که چنین عنوانی برایش گذاشته بودند.
بعد از یکی دوبار دیگری که آقای قاضیمرادی از عصر زرین حرف زد فکر کردم در اینباره با او صحبت کنم. من او را از طریق کتابهایش میشناختم و میدانستم که توجه اصلیاش به مسائل ایران و آسیبشناسی جامعهی ما است. پس در فرصتی که پیش آمد خودم را به او معرفی کردم و ضمن بیان سؤالات ذهنیام، خواهش کردم که در خصوص این «عصر طلایی» منابعی برای مطالعه معرفی نمایند. نظر ایشان این بود که این موضوع بهطور مشخص کمتر مورد بررسی قرار گرفته ولی چند کتاب برای مطالعه به من پیشنهاد کردند. مثل عصر زرین فرهنگ ایران نوشته ریچارد فرای، ایران در نخستین سدههای اسلامی، نوشته اشپولر، تمدن اسلامی در سده چهارم هجری نوشته آدام متز و ...»
در این کتاب در پنج فصل تحلیل اجمالی از تاریخ و دستاوردهای عصر زرین عرضه میشود:
1. پیشزمینههای فکری عصر زرین فرهنگ ایران؛
2. تثبیت عصر زرین فرهنگ و تمدن در حکومتهای سامانیان و آل بویه؛
3. حوزههای فعالیت در عصر زرین فرهنگ (ادب فارسی، فلسفه، تاریخنگاری، پزشکی، ریاضیات، نجوم و جغرافیا؛
4. زوال عصر فرهنگ ایران؛
5. اهمیت عصر زرین فرهنگ ایران.
در پیگفتارکتاب نیز این نظر مطرح شده که ما ایرانیان اینک در دورهای قرار داریم که باید با پرسش از عقبماندگیهای خود پاسخی فرهنگیسیاسی به موقعیت کنونیمان بدهیم.
نظر شما