به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «شیعه شناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازده امامی» نوشته مریم صانعپور دیروز ۸ آذرماه با حضور حسین کلباسی، شهین اعوانی، مریم کیانی فرد و سیده زهرا مبلغ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
جای چه چیزهایی در کتاب، خالی است؟
شهین اعوانی عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در این نشست به طرح نکاتی درباره کتاب «شیعهشناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازده امامی» پرداخت و توضیح داد: شما باید به عنوان یک شیعه در جایجای این تحقیق به انتقاد غربیها در پاورقی پاسخ میگفتید؛ به طور مثال در کتاب چندین بار از لغت کشته شدن امام حسین (ع) صحبت شده است و مؤلف میتوانست در پاورقی از لفظ شهادت استفاده کند.
وی با اشاره به تفکیک واژههای «شرقشناس» و «اسلامشناس» از واژه «شیعهشناس» خطاب به مؤلف کتاب گفت: یکی دیگر از مشکلات کتاب همتراز کردن شرقشناسان و شیعهشناسان غربی است به طور مثال شما در کنار کربن از اشمیتکه نام بردهاید که در یک تراز نیستند. همچنین مطالبی در کتاب از کربن نقل کردهاید که کربن آنها را از منابع خود ما استفاده کرده و میتوانست به نقل از ما در کتاب بیان شود و نه کربن.
اعوانی افزود: هانری کرین یکی از مشهورترین و موجهترین شیعهشناسان است و از زاویه باطنی شیعه را بررسی کرده است. او شاگرد لویی ماسینیون بوده و سفرهای متعدد او به ایران و ملاقات با علامه طباطبایی و گفتوگوهای فیمابین باعث شده قدری کربن به دیدگاه شیعه نزدیک باشد. نقد ورودی کربن به شیعهشناسی از طریق بحث امامت توسط مؤلف در صفحات ۳۲۲ و ۳۲۳ آورده شده است در حالی که امامت معلول نظریه عدل و متناظر نظریه ولایت متصوفه است. مؤلف در کتاب اشاره نکرده که این تصوف کربن آیا تصوف ماست یا خیر؟
به گفته وی، هانری کربن با طرح نظریه ولایت به عنوان مبنای امامت شیعه، گرفتار یک رابطه غیرمعقول مرید و مرادی شده بود. در اینجا صوفیه و مشرک دانستن آنها که صانعپور در کتاب به آن اشاره کرده ربطی به دیدگاه کربن
ندارد. بحث «وِلایة» و «وَلایة» باید تفکیک میشد. این جزو دیدگاه کربن است. کربن این دو را از قول ابن عربی تفکیک کرده ولی محقق اصلاً به آن نپرداخته است.
وی ادامه داد: خود کربن هم میگوید که من شیعهشناس نیستم بلکه یک فیلسوف شرقشناسم. اگر از خود فرانسویها نیز بپرسیم که کربن چه شخصیتی است، به جنبه فیلسوف بودن او توجه دارند و نه شرقشناسیاش. بنابراین همان گونه که گفته شد کربن تاکید میکند که فیلسوفِ زائر شرق است.
این استاد فلسفه در بخش دیگری از این سخنانش از نبود برخی شیعهشناسان برجسته در کتاب نقد کرد و یادآور شد: یکی از این شیعهشناسان «فان اس» است که کتابی ۶جلدی با عنوان «کلام و جامعه در قرن دوم و سوم هجری» دارد. این کتاب از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ در ۳۷۶۰ صفحه چاپ شده و اکنون از سوی دانشگاه ادیان و مذاهب قم در حال ترجمه است. در جلد دوم این مجموعه، ولایات اسلامی در قرن دوم هجری آمده که مربوط به شیعه، سنت گرایان متمایل به شیعه، زیدیه و امامیه است. در همان جلد امام به عنوان رهبر و عالم کل امامیه و معتزله مطرح شده است. بنابراین این یکی از منابع مهمی است که میتوانست توسط مؤلف کتاب استفاده شود و این اتفاق نیفتاده است.
اعوانی همچنین گفت: در کار تحقیقی باید سال تولد و وفات فیلسوفان و کسانی را که در کتاب نام میبریم بیاوریم تا مخاطب ارزیابیای از کسانی که نامشان در کتاب آمده به نسبت سنشان یا حیات و مرگشان و زمانی که میزیستهاند داشته باشد.
این استاد فلسفه در بخش دیگری از سخنانش به مطالبی که درباره غدیر خم و وصیت پیامبر (ص) در کتاب آمده اشاره کرد و افزود: در این کتاب چندین بار از کاغذ و قلمی که پیامبر در بستر احتضار خواسته سخن گفته شده است. این موضوع در کمتر از ۱۰ منبع آمده در حالی که واقعه غدیر خم در بیش از ۱۰۰ منبع آورده شده است و در کتاب حاضر گویی این ماجرای کاغذ و قلم خواستن نسبت به واقعه غدیرخم پررنگ شده است. مؤلف میتوانست در کتاب حاضر واقعه غدیر خم را پررنگتر به مخاطب ارائه کند.
وی اضافه کرد: اگر این کتاب ترجمه شود، به ادعای نویسنده کتاب چون مخاطبان جهانی دارد باید روش جهانی هم داشته باشد، در حالی که زبان مؤلف در این کتاب محلی است. منظور از زبان بومی این است که در مقایسه با سایر کتابهای شیعه که در داخل شده نوشته ضعیفتر است.
اعوانی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به فراز و نشیبهای مطالعات نویسنده در کتاب گفت: آن گونه که من متوجه شدم دکتر صانعپور مطالعات پراکندهای در فلسفه، اسلام، عرفان و ... داشته است. این مطالعات او هم در کتاب دیده میشود. اما نکته آنجاست که مؤلف باید به صورت آگاهانه در کتاب این فراز و نشیبها را مدیریت کند و بداند که به چه دلیل در اثر خود تغییر رویکرد میدهد.
وی همچنین گفت: یکی دیگر از مطالبی که جا داشت به آن پرداخته شود این بود که مؤلف میتوانست به صورتی وسیعتر بیان کند که به طور مثال اشمیتکه شاگرد چه کسانی بوده و از این طریق اطلاعات بیشتری به مخاطب دهد. مثلاً من زمانی که از کربن یا خانم شیمل درباره شاگردی که به آن امیدوارند، پرسیدم، هر دو از خانم اشمیتکه نام بردند. کارهای ایشان در حوزه کلام شیعی بسیار جدی است و عقلگرایی علامه حلی را بررسی کرده است. در کتاب دکتر صانعپور به طور مثال آرای اشمیتکه تحت تاثیر معتزله معرفی شده در حالی که نباید بهقطع در این باره سخن گفت. هر
چند به قول استاد مطهری معتزلیان عقلگرا هستند ولی استدلال آنها جدلی است نه برهانی. همکاری اشمیتکه تا سه سال پیش با ایران بود که اکنون قطع شده است.
اعوانی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به کتابخانه شیعهای که در شهر کلن کشور آلمان قرار داشت گفت: مرحوم جواد فلاطوری وقتی از ایران به آلمان رفت به صورت آگاهانه بسیاری از منابع اسلامشناسی بهویژه شیعه را به آنجا برد و با حدود ۵ هزار جلد کتاب، کتابخانه شیعی را دایر کرد که مورد استفاده کل اروپا بود. در زمان آقای خاتمی که ایشان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود من متذکر شدم که این کتابخانه در حال از بین رفتن است؛ به همین دلیل آقای خاتمی حقوق کتابداری را برای نگهداری از این کتابخانه میداد. وقتی که ایشان از این وزارتخانه رفتند این پول هم متوقف شد. البته در زمان ریاست جمهوریشان هم به قدری عنایت داشتند. وقتی جواد فلاطوری درگذشت، این کمک ها در دولتهای بعدی حذف شد و کشورهای عربی مسئولیت نگهداری این کتابخانه را پیشنهاد کردند و شرط حذف «نام شیعه» از عنوان آن را گذاشتند. امروز سرنوشت این کتابخانه تا آنجایی که من اطلاع دارم مشخص نیست.
وی در پایان تاکید کرد: این مثال نمونهای از امکاناتی است که ما میتوانستیم از آن برای اشاعه تفکر شیعی در جهان استفاده کنیم و آن را از دست دادیم. اهل سنت حمایت بیشتری از اسلامپژوهی در کشورهای غیرشیعی دارند در حالی که ما این حمایت ها را چندان نداریم.
عدم تمایز نگاه تاریخنگاری و پدیدارشناسی در کتاب
حسین کلباسی، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست طی سخنانی گفت: شهامت مؤلف در تألیف چنین کتابی بسیار قابل تقدیر است چرا که بر اساس عنوان کتاب هم کار بسیار دشواری را در پیش داشته است. کتاب شامل دو عنوان شیعهشناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازدهامامی است و حرف «و» در اینجا منفصله است و دو مطلب مجزا از یکدیگر را به نظر متبادر میکند.
وی با بیان این که در تحقیقات علمی همواره نگاه از درون و نگاه از بیرون مدنظر قرار میگیرد افزود: چیزی که در سنت غربی از قرن ۱۸ به بعد مطرح بوده نگاهی است که از بیرون به متعلقات درون صورت گرفته است. غلبه تاریخانگاری و نگاه تاریخنگاری در این ۲۰۰ سال محرز است به این معنی که ما وقتی چیزی را در متن تاریخ قرار میدهیم یعنی نسبتها را با آن میسنجیم و نسبتها برای ما حجیت دارد.
وی ادامه داد: در آغاز قرن ۲۰ وقتی با هوسرل عنوان پدیدارشناسی در ادبیات فلسفی وارد شد از اشیا، فارغ از نسبتها سخن گفته شد. بدین معنی که اشیا باید آن گونه که در ذات خود هستند بررسی شوند اما آن چه من از مؤلف کتاب انتظار داشتم این بود که تمایز بین نگاه تاریخانگاری در مقابل نگاه پدیدارشناسی حداقل در نگاه غربیان در مقدمه این کتاب گفته شود.
به گفته وی، نگاه مستشرقان درباره اسلام تابع همین دو نگاه است و بیان تمایز بین این دو دیدگاه میتوانست به مخاطب کمک کند تا به محتوا نزدیک شود.
کلباسی با بیان این که نگاه از درون به سنت شیعی در نیمه دوم قرن گذشته توسط هانری کربن محقق شد، گفت: او بیان میکرد که من زائر شرقم و میخواستم خودم را در شرق وجود ببینم و از مغرب وجود خارج شوم بنابراین کربن میخواست برمبنای وجودشناسی سنت ما را ببیند. به همین دلیل است که او وقتی به افرادی مانند ملاصدرا نظر میکند دقتش بیشتر از دیگران است.
وی یادآور شد: اما چیزی که برای امثال کربن اتفاق افتاد این است که تلقی او از شیعه، تشیع اسماعیلیه و توجه به جنبه باطنی تشیع بود. وی در گفتوگویی که با علامه طباطبایی
کیانی فرد: اصل دغدغه نویسنده در کتاب ارزشمند است و منابعی انگلیسی که وی در کتاب استفاده کرده نشان دهنده تسلط خوب مولف بر این حوزه است اما اگر فهرست منابع و ارجاعات برای مخاطب در پاورقی وجود داشت بهتر بود.
داشته به این موضوع اشاره کرده است. مستشرقان و کربن در این امر که تنها به جنبه باطنی تشیع توجه میکنند با هم مشترکاند و این به علت بیگانگی آنها با نصوص ماست.
این استاد فلسفه با بیان اینکه مساله امامت باید در این کتاب پختهتر میشد افزود: گاهی حتی یک شیعه زاهد ممکن است درک درستی از امامت نداشته باشد چه رسد به یک شرقشناس مسیحی پروتستانی که تلاش میکند به این معنا نزدیک شود. بنابراین مستشرقان گرفتار عدم شناخت دقیق از مفهوم امامت هستند.
وی در ادامه با اشاره به مطلب دیگری که در کتاب «شیعهشناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازدهامامی» کمتر به آن پرداخته شده، گفت: به طور قطع شناخت مستشرقان پیشین، از اسلام نگاهی از دریچه امپراطوری عثمانی بوده چرا که نزدیک ۸۰۰ سال عثمانی، قدرت اقتصادی، فرهنگی و ... را در اختیار داشته است. بنابراین ما میبینیم که در آثار غربیها دو طایفه عربها و ترکها مقبول نیستند. این واقعیت باید همواره در نظر گرفته شود که اسلام از نگاه غرب براساس این دو طایفه شناخته میشود.
کلباسی در پایان گفت: صانعپور بیان کرده که نمیخواهد وارد بحثهای کلان شیعه دوازدهامامی در کتاب شود اما عملا این کار را انجام داده است. البته من این موضوع را عجیب نمیدانم اما کاش این کار به صورت گزینشی از آثار کلامی جامع ما انجام میشد.
ملاک انتخاب مؤلف برای طرح نظرات مستشرقان غربی؟
مریم کیانیفرد عضو هیات علمی دانشنامه جهان اسلام در بخش دیگری از این نشست گفت: ملاک انتخاب مؤلف برای طرح نظرات مستشرقان غربی در کتاب مشخص نیست. نظریات ۱۲ نفر در کتاب بررسی شده که به نظر من زیاد است و اگر تعداد آنها محدودتر بود مطالعات نیز دقیقتر میشد.
وی ادامه داد: اصل دغدغه نویسنده در کتاب ارزشمند است و منابعی انگلیسی که وی در کتاب استفاده کرده نشاندهنده تسلط خوب مؤلف بر این حوزه است اما اگر فهرست منابع و ارجاعات برای مخاطب در پاورقی وجود داشت بهتر بود در حالی که اکنون مؤلف در پایان هر فصل به منابع ارجاع داده است.
وی افزود: نقل قول مستقیم در کتاب بسیار زیاد است و شاید بهتر بود این نقل قولها در پاورقی و حاشیه آورده میشد.
کیانیفرد همچنین با بیان نقلقولی از مؤلف کتاب درباره این که اخباریگری به عنوان یکی از دیدگاههای تحریفشده به شیعه امامیه منتسب شده گفت: این تلقی در قرن چهارم به این شکل وجود نداشته است و از این عبارت برای بیان مکتب اخباری نمیتوان استفاده کرد. همچنین مؤلف در مقایسه شیعه و اهل سنت بیشتر نظرات اشاعره را مطرح کرده که بهتر بود به صورت آشکار به مخاطب بیان میشد که از دیدگاه اشاعره در این بخش مسائل بررسی میشود.
این عضو هیات علمی دانشنامه جهان اسلام با بیان این که منابع فارسی و عربی متقدم میتوانست در این کتاب بیشتر استفاده شود، گفت: مؤلف به برخی مطالب نام یک فصل را اطلاق کرده است در حالی که فقط یک صفحه کتاب است. همچنین ترتیب تاریخی برخی از حکما به طور مثال در صفحه ۳۷ کتاب آورده نشده است.
وی یادآور شد:
مبلغ: خوانشی که صانعپور از آن سخن میگوید متافیزیکی خطی است که جهان را دولایه نمیبیند. براساس خوانش او اصل عدالت و عقلانیت که در امامت وجود دارد میتواند وارد گفتوگو با جهان شود.
صانعپور در این کتاب از سهروردی به عنوان فیلسوف شیعه یاد میکند که به نظرم چنین نبوده است.
خوانش جدید این کتاب چیست؟
سیده زهرا مبلغ، عضو هیات علمی دانشنامه جهان اسلام نیز در بخش پایانی این نشست اظهار امیدواری کرد که مشکلات ویرایشی و روششناسی کتاب در چاپهای آینده برطرف شود.
وی ادامه داد: این کتاب درباره کلام شیعه و یا نقد نظر چند خاورشناس درباره تشیع نیست بلکه به دنبال بیان یک امکان بوده که در تفکر شیعی کمتر دیده شده و از پس پرده تاریخ، سیاست و نهاد مذهبی بیرون آمده است. آن امکان نیز این است که در کل تاریخ تفکر شیعی میتوانیم یک خوانش دیگر داشته باشیم.
مبلغ افزود: خوانشی که در طول تاریخ بهویژه بعد از انقلاب اسلامی غالب بوده و هانری کربن هم بر آن تاکید میکند خوانشی بر اساس متافیزیک دوگانه است که جهان را به دو لایه ظاهری و باطنی تقسیم کرده و میگوید تشیع به لایه باطنی جهان توجه دارد و راهی که مذهب تشیع دارد ما را به سوی آسمانها میبرد. این خوانش بسیار زیبایی است و متافیزیک عجیبی دارد و افرادی مانند کربن را هم جذب میکند اما مؤلف کتاب، ما را با خوانش دیگری در این اثر مواجه میکند که دوگانه نیست.
وی تأکید کرد: خوانشی که صانعپور از آن سخن میگوید متافیزیکی خطی است که جهان را دو لایه نمیبیند. براساس خوانش او اصل عدالت و عقلانیت که در امامت وجود دارد میتواند وارد گفتوگو با جهان شود.
مبلغ یادآور شد: من بسیار خوشحالم از این که یک مؤلف زن در زمانی که حوزه علمیه متصدی گفتوگو با جهان اسلام است اینچنین تلاش کرده تا در این حوزه نظریهپردازی داشته باشد. این آغاز یک راه است و صانعپور امکان چنین خوانشی را پیش روی ما گذاشته و ما میتوانیم درباره آن سخن بگوییم.
فتح بابی برای پاسخگویی به یک نیاز
صانعپور نیز در انتها به برخی انتقادات وارد شده پاسخ گفت و افزود: قصد من جویندگی حقیقت است و هرجا نقد فردی دست مرا برای پیشرفت بگیرد مدیون آن هستم. اشاراتی که دکتر کلباسی درباره تمایز نگاه تاریخنگاری و پدیدارشناسی در کتاب گفت چنین پاسخی دارد که من درباره گزارشهای تاریخی شیعهشناسی باید روش پدیدارشناسی تاریخی را در پیش میگرفتم.
وی ادامه داد: علاوه بر این که ادعای جامعیت این اثر را ندارم تاکید میکنم این اثر تنها فتح بابی برای علمای حوزه و دانشگاه است تا به این مساله که یکی از نیازهای جوانان امروز ماست پاسخ داده شود. البته از نگاه من عدالت مفهومی است که در همه جهان مردم از آن یک درک واحد دارند.
این مدرس فلسفه همچنین گفت: درباره انتقادی که دکتر اعوانی نسبت به کمرنگ بودن واقعه غدیر خم داشتند باید بگویم که اتفاقاً در این کتاب به صورت مفصل به آن پرداختهام و با توجه به تمام روایتهایی که از عالمان سنی و شیعه درباره واقعه غدیر خم بیان شده استنباط کردم که غدیر خم و واقعه سقیفه برای ما حجت بیشتری دارد تا مسئله کاغذ و قلمی که پیامبر خواسته و اصولا اتفاق نیفتاده است.
نظر شما