به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ امیر حسینزادگان، مدیر مسئول انتشارات ققنوس، به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)گفت: بیاعتمادی در کتابخوانی به جایی رسیده است که پیش از صحبت درباره ممیزی باید این پرسش را مطرح کرد که: «مگر کسی این روزها کتاب میخواند؟»
وی در ادامه گفت: در دولت قبل اکثر رمانها خصوصاً رمانهای ایرانی مجوز چاپ دریافت نمیکرد. یا آنقدر اصلاحات برای کتاب در نظر گرفته میشد که دیگر بحث قواعد و چارچوبهای ممیزی مطرح نبود، بلکه کاملا سلیقهای عمل میشد. آن زمان، اگر این اصلاحات قابل اعمال بود، آنها را اعمال میکردیم و در غیر این صورت، از چاپ کتاب منصرف میشدیم.
وی درباره عجیب بودن بعضی از ممیزیها گفت: جالب آن است که بعضی از ایرادهای مطرح شده در کتابها، مواردی بود که به سادگی در برنامههای تلویزیون یا فیلمهای سینمایی مطرح میشد. برای نمونه باید به ادبیات سخیف و حتی فحشهای رایجی که در بعضی از برنامههای رسانههای تصویری مطرح میشود، اشاره کنم. صورت بسیار سادهتری از این کلمات اگر در کتابی وارد شود، حتما با ممیزیهای جدی مواجه میشود. در حالی که جنبه آموزشی و تاثیرگذاری در سریالها و فیلمها به مراتب بیش از کتاب است که خوانندگان کمتری دارد.
حسینزادگان در ادامه گفت: وضعیت ممیزی در دولت جدید تا حد زیادی نسبت به دوره قبل بهبود یافته است. یعنی ممیزیها قاعدهمندتر شده و سختگیریها کاهش یافته است. گرچه هنوز هم کتابهایی غیر مجاز اعلام میشود. و هنوز هم بعضی از ممیزیها به صورت سلیقهای اعمال میشود. پس با وجود بهتر شدن وضعیت ممیزی، هنوز به شرایط ایدهآل نرسیدهایم.
وی درباره ممیزی در حوزه ادبیات گفت: ممیزی بر رمانهای فارسی نسبت به حوزههای دیگر مانند فلسفه و روانشناسی، بسیار سختگیرانه است.
وی درباره عملکرد انتشارات ققنوس در بحث ممیزی گفت: هر کتابی که برای چاپ به انتشارات ققنوس پیشنهاد میشود، با نگاه ممیزی بررسی میشود. یعنی ما دقیقاً کار ممیزان را پیش از ارسال کتاب به ارشاد انجام میدهیم و اگر تشخیص دهیم کتابی غیر قابل چاپ است، آن را رد میکنیم و اگر اصلاحاتی بر متن کتاب لازم باشد، از نویسنده یا مترجم میخواهیم موارد را اعمال کند. در هر صورت، مولف بهتر از هر شخص دیگری حتی ممیز و ویراستار، میتواند متن خود را اصلاح کند. جالب آن است که پس از ارسال کتاب با چنین دقتهای مضاعفی، با موارد اصلاحی دیگری در ممیزی مواجه میشویم! در حالی که هم نویسندگان و مترجمان ما خطوط قرمز را میشناسند و از آن تجاوز نمیکنند و هم سابقه کاری انتشارات ققنوس اصول و حتی احتمالات ممیزی را میشناسد.
وی ادامه داد: ممیزیهای بیش از حد و کاملا سلیقهای و خارج از قاعده و متفاوت از چارچوبهای قبلی، موجب بلاتکلیفی ناشر و نویسنده میشود. علاوه بر آن هزینه زیادی از ناشر به هدر میرود.
حسینزادگان درباره تاثیر ممیزی بر مخاطب گفت: ممیزی آثار منفی فراوانی بر مخاطب دارد. گاهی مخاطب حتی به کتابی که معمولا اصلاحاتی در ممیزی بر آن اعمال نمیشود نیز اعتماد نمیکند. و این به دلیل پیشینه ذهنی او درباره ممیزی است. این مخاطبان برای کتابهای تاریخی و حتی درسی نیز که ارتباطی با ممیزی ندارند، به دنبال چاپهای قدیمی میروند!
وی ادامه داد: ممیزیها و اعتماد نداشتن مخاطب، موجب رونق گرفتن کتابهای دستفروشان میدان انقلاب شده است. برای نمونه در دوره قبل، کتاب «سمفونی مردگان» لغو مجوز شد. همان هنگام کتاب به راحتی، به صورت افست در بساط کتابفروشیهای دست دوم انقلاب پیدا میشد. اکنون که مجوز چاپ این کتاب بدون هیچ ممیزی خاصی دوباره ارایه شده، دیگر مخاطب به کتاب انتشارات ققنوس اعتماد نمیکند و فریب وعده دستفروشان انقلاب را مبنی بر «نسخه ممیزینشده» میخورد.
وی با اشاره به چاپ کتاب در خارج از کشور گفت: بدتر از همه این که، بعضی از نویسندگان کتاب خود را با هزینه شخصی برای چاپ به خارج از ایران مثلا کشور آلمان ارسال میکنند. و پس از چاپ تعداد محدودی از نسخههای کتاب (مثلا ۲۰۰ نسخه) در آن کشور، کتاب را به صورت افست شده در ایران میفروشند. یا آن را در اینترنت منتشر میکنند. تمام این اتفاقات حاصل ممیزیهای سختگیرانه دوره قبل بود که بازار قاچاق کتاب را به شدت داغ و پرفروش کرد. تا جایی که حتی رقابت میان تولیدکنندگان کتابهای دستفروشان انقلاب افزایش یافت و افراد جدیدی به این شغل کمهزینه که نه هزینهای باید به نویسنده و صفحهآرا و تصویرگر دهند و نه هزینهای بابت مالیات، روی آوردند. این گروه حتی کتابهای معمولی ناشران را به راحتی افست و چاپ میکنند و با تخفیفهای بیشتر و قیمت ارزانتر در اختیار خوانندگان قرار میدهند.
وی در انتها گفت: چاپ قاچاق پیامد ممیزیهای دوران گذشته است. و ادامه یافتن این روند، دیگر به ممیزی ارتباطی ندارد. زیرا حتی کتابهای درسی و دانشگاهی نیز در همین گرداب افتادهاند. برای نمونه کتاب «حساب دیفرانسیل سیلور من» که زمانی هر ترم در انتشارات ققنوس تجدید چاپ میشد، اکنون با همان تعداد دانشجو، سالی یک بار تجدید چاپ میشود. و این معنایی جز وجود بازار قاچاق ندارد.
پیشینه این پرونده در ایبنا:
گفتوگوی عباس مخبر، محمد سلمانی، لیلی گلستان، مجتبی ویسی، پرویز شهدی، منصوره شریفزاده، فرزانه طاهری، فریاد شیری، علی موذنی، خجسته کیهان، ر. اعتمادی، حسین یعقوبی و پریا آقایی را در این باره بخوانید.
نظر شما