به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛ پویان عبدلی در یادداشتی نوشت:
سنتور، از سازهای باستانی مشرقزمین است. قدیمیترین اثری که از این ساز در دسترس ماست، در حجاریهای آشور منقوش است، اینگونه که در یک صف تشریفاتی به افتخار «آشور بانیپال»، سازی دیده میشود که به احتمال قوی، از اجداد همین سنتور است و سیمهای آن به جعبه مُجوفی متصل میشود و نوازنده، قطعه چوب یا استخوانی به دست راست دارد که آن را مثل چکش روی سیمها میکوبد و در همان حین با دست چپ روی سیمها فشار میآورد. نوازنده هنگام نواختن، ساز را به گردن خود میآویخته، ولی بند یا تسمهای که از این منظور حکایت کند، در حجاری دیده نمیشود. در کتاب تورات نیز (دانیال - باب سوم - آیات ٧ و ١٠) از سنتور ذکری به میان آمده که این خود دال بر قدمت این ساز است. لغتشناسان بر این باورند که نام سنتور ریشه آرامی دارد. کلمه سنتور در کتب و نسخ خطی فارسی و عربی و ترکی با صاد و سین و تاء و طاء به اختلاف ضبط شده است. نام سنتور در عربی به چهره «صنطیر» به کار رفته است. ابنسینا از سازی صحبت میکند که دارای سیمهای دستباز (مطلقه) است و توسط چکشهایی که روی سیمهای آن میکوبد، به صدا درمیآید و آن را صِنج صینی (چنگ چینی) مینامد.
قدیمیترین اشعار فارسی که در آن ذکری از این ساز رفته، از منوچهری دامغانی است:
کبک ناقوس زن و شارَک سنتور زن است/ فاخته نای زن و بط شده تنبور زنان. در متون کهن فارسی، سنتور ذیل عنوان سازهای «سیم باز» دستهبندی شده. خوارزمی در کتاب «مفاتیح العلوم» این سازها را آلات الحرکات یا حنانات که مفرد آن حنانه است، نامیده.
سنتور از جمله سازهایی است که در آغاز قرون وسطا به کشورهای اروپایی راه یافته و به نام و شکلهای گوناگون در نقاط مختلف آن قاره رواج یافته است و چون موسیقی از اوایل ظهور مذهب مسیح در استخدام مذهب بود، هنرمندان اروپا به تکمیل آن کوشیدند تا بالاخره پس از چند نسل اولاد خلفی به نام پیانو از آن به وجود آمد.
امروزه سنتور در ایران، بیش از سایر کشورهای خاورمیانه رواج دارد و در گذشته نیز همینطور بوده است و «شاردن» سیاح فرانسوی، که در سنه ١٧ میلادی به ایران سفر کرده نیز رواج آن را در ایران یادآور شده.
قدیمیترین نوازنده سنتور، که نامش در کتب تاریخی مضبوط است؛ «محمدحسن» است.
کنت دوبینگوی فرانسوی، که در اوایل عصر ناصری در ایران بوده، در سفرنامه خود مینویسد: «محمدحسن بسیار خوب سنتور مینوازد، لیکن مردی است ساکت و کمحرف و کمتر دیدهام که بخندد.» از او با نامهای دیگری چون حسنخان و سنتورخان نیز یاد شده است. وی شاگردی داشت به نام «محمد صادق خان» که اولین موسیقیدانی است که لقب گرفته و «سُرورالملک» نامیده شده. وی یکی از هنرمندترین موسیقیدانهای دربار ناصری است که تا زمان مظفرالدینشاه هم حیات داشته. نامبرده گوش بسیار دقیقی داشته و علاوهبر سنتور، در نواختن سهتار و پیانو نیز استاد زبردستی بوده. مرحوم مشیرهمایون شهردار، نوازنده نامدار پیانو، از شاگردان وی بوده است.
نوازنده مهم دیگر عصر قاجار «سماع حضور» است که سرآمد اقران و از شاگردان محمدصادقخان بود. وی در اول کار خدمت استادش ضرب میگرفته و سپس به سنتورنوازی پرداخته. وی عادت داشت برای اینکه از انعکاس زیادِ صدای سنتور جلوگیری کند و صدای سیمها مخلوط نشود، دستمالی روی سنتور میکشید و به نواختن میپرداخت. البته این روش از ابداعات استادش محمدصادقخان بوده که وی نیز آن را ادامه داده. از نکات جالب زندگی وی، علاقه وافرش به ورزش بهخصوص کشتی بوده و در این رشته، مهارت بسزایی داشته. معیرالممالک در یادداشتهای خود حکایتی در این مورد ذکر کرده است. فرزند سماع حضور، «حبیب سُماعی» از نوازندگان بزرگ اوایل قرن ١٤ شمسی است که سنتورنوازی را وارد عرصه نوینی کرد، افسوس که رشته عمرش در جوانی گسسته شد. از حبیب سماعی شاگردانی نیز به یادگار ماند که از میان ایشان «حسین صبا» را باید نام برد که در هنرستان موسیقی هم تدریس میکرده، وی نیز مانند استادش جوانمرگ شد و در گورستان ظهیرالدوله مدفون است. از شاگردان وی میتوان خانم «ارفع اطرایی» را نام برد.
لازم است به نام سه نفر از شاگردان سماعی اشاره کنیم که هرچند نوازندگی سنتور را پی نگرفتند، ولی در اشاعه سبک استادشان، نقش داشتند: قباد ظفر، نورعلی برومند و مرتضی عبدالرسولی (خوشنویس بزرگ معاصر). مرحوم ابوالحسن صبا که با کلیات سبک سماعی آشنا بود، علاوه بر خدمات سترگ دیگری که به موسیقی ایران کرده، در انتقال سبک و سیاق سماعی به آیندگان تلاشی ستودنی کرد. این استاد بزرگ موسیقی، دورههای آوازی حبیب سماعی را به خط موسیقی نوشت و خود چند جلد کتاب از این آثار را به چاپ رسانید. استاد فرامرز پایور از بالندگان مکتب صبا بود که منشأ خدمات بزرگی در هنر سنتورنوازی شد و کتابهای متعددی را برای آموزش این ساز منتشر کرد که سبک و اسلوب آموزشی ایشان تا به امروز از روشهای معتبر سنتورنوازی است. «رضا ورزنده» نیز در اجرای قطعات ضربی و جواب آواز، ستاره یکتایی بود از بزرگان سنتورنوازی دهههای اخیر، نام مرحوم پرویز مشکاتیان لازمالذکر است که علاوهبر تکنوازی، در آهنگسازی هم توانمند بود. از معاصران ایشان میتوان از پشنگ کامکار و مجید کیانی نام برد. مشکاتیان شاگردان بسیاری را تربیت کرده که از نوازندگان مطرح در ایران هستند و طبعا آیندگان در مورد ایشان، بهدرستی قضاوت خواهند کرد که چه خدماتی را به هنر موسیقی ایران کردهاند.
نظر شما