به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ دکتر عالیپناه در این یادداشت به تحلیل و طبقهبندی سیر تاریخی مسئلۀ «اسلام و مقتضیات زمان» از دیدگاه شهید مطهری میپردازند. وی معتقد است که تبیین دیدگاه استاد در زمینۀ «اسلام و مقتضیات زمان» باید با لحاظ زمینۀ تاریخی و زمانه و زمینة ایراد این سخنان انجام شود تا ضرورت موضوع و اهمیت آن در نظام فکری شهید مطهری به نیکی معنادار شود.
به نظر میرسد اولین جرقههای بحث اسلام و نیازهای زمان در ذهن استاد شهید مرتضی مطهری(رحمهالله) در میانههای دهۀ چهل زده شده باشد و قدیمیترین بحث در مورد اسلام و مقتضیات زمان را در کتاب سیری در سیرۀ ائمۀ اطهار(علیهمالسلام) در مقام تبیین عملکرد سیاسی امام صادق علیه السلام، بحث مقتضیات زمان را مطرح نموده اند. این بخش از گفتار ایشان در شب شهادت امام صادق علیهالسلام در شوال ۱۳۸۱ هجری قمری[۱] در کتاب سیری در سیرۀ ائمۀ اطهار علیهمالسلام مطرح شده است.
شهید مطهری به مناسبت دیگری، در کتاب نظام حقوق زن در اسلام[۲] در سه مقاله تحت عنوان اسلام و تجدد زندگی بشر به بحث اسلام و مقتضیات زمان، که محصول سال ۱۳۴۵ تا سال ۱۳۴۶ است اختصاص دادند. ایشان در بدو آن کتاب اشاره کردهاند که در سال ۱۳۴۵ تب تغییر قوانین در حوزۀ خانواده بالا گرفته بود، عده ای تصمیم به تغییر مقررات قانوان مدنی[۳]در حوزۀ حقوق خانواده گرفته بودند و قصد داشتند قانونی به اسم قانون حمایت از خانواده به تصویب برسانند. عده ای هم مروج این فکر بودند که از جملۀ آنها یک قاضی به نام مهدوی زنجانی بوده است[۴]. وی نگاههای خود را در مورد نقد مقررات قانون مدنی در حوزة خانواده در مجلۀ زن روز آن زمان نوشته و چاپ می کرده است.
مجلۀ زن روز، به استاد مطهری پیشنهاد داد تا نقدی بر این مقالات بنویسند که ایشان شروع به نقد مقالات آقای مهدوی میکند. مقالات آقای مهدوی و نقدهای استاد مطهری به صورت دو ستون مقابل هم در مجلۀ زن روز چاپ میشد. در میانه های این بحث نوشتاری، آقای مهدوی از دنیا میرود؛ با این حال از شهید مطهری درخواست میشود که به یادداشتهای خود ادامه دهد.
حاصل یادداشتهای شهید مطهری، ۳۳ مقاله میشود که به صورت کتاب نظام حقوق زن در اسلام چاپ میگردد. ارزش و اهمیت این کتاب از آن سو است که اولاً بر خلاف اکثر آثار ایشان، این مطالب، سخنرانیها و مباحث گفتاری ایشان نیست؛ بلکه از معدود کتابهایی است که به قلم خود استاد شهید مطهری نوشته شده است. ثانیاً مخاطبان مباحث، روشفنکران آن دوره ـ اعم از روشنفکران دیندار و روشنفکران بیدین ـ بودهاند البته در بین مخاطبان مجلۀ زن روز، روشنفکران دیندار در اقلیت قرار داشتند. خریداران مجلۀ زن روز در دهۀ ۱۳۴۵ طیف خاصی از جامعه مثل دانشگاهیها، اداریها و افراد مطلع از اوضاع و بهروز آن موقع بودند.
همچنین شهید مطهری در زمستان سال ۱۳۴۵، مصادف با ماه مبارک رمضان در مسجد اتفاق تهران سخنرانیهایی با موضوع اسلام و مقتضیات زمان انجام میدهد. مجموع اینسخنرانیها در جلد اول کتاب اسلام و نیازهای زمان جمعآوری و چاپ شده است. به نظر میرسد استاد چهار سخنرانی نخست را خودشان ویرایش قلمی نیز کردهاند.
ایشان در مقدمة این کتاب مینویسد که مخاطب این سخنرانی یک جمع عمومی بوده و از اینرو مباحثش ساده است. بهنظر می رسد که سال ۱۳۴۵ برای شهید مطهری سال درگیری ذهنی با مسئلۀ اسلام و مقتضیات زمان و پروژۀ فکری ایشان بوده است، زیرا از یک سو در مجلۀ زن روز به جهت مقالات مربوط به نظام حقوق زن در اسلام به مسئلۀ اسلام و مقتضیات زمان میپرداخته است و از طرف دیگر در مسجد اتفاق برای مؤمنین در شبهای ماه مبارک رمضان در همین باب سخنرانی می کردند.
سپس در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام بحثی راجع به فرمالیست بودن [۵] خوارج و منافات شیوه و سبک آنها با مقتضیات زمان وجود دارد که در رمضان ۱۳۸۸ هجری قمری[۶] در حسینیۀ ارشاد مطرح کردند.
کتاب چاپ شدۀ بعدی از استاد در این زمینه، سخنرانی اسلام و نیازهای جهان امروز است. این سخنرانی در سال ۱۳۴۷ در حسینیۀ ارشاد انجام شده است و در کتاب پانزده گفتار به عنوان گفتار اول به چاپ رسیده است. ایشان در کتاب شش مقاله در مقالۀ الهامی از شیخالطائفه، شیخ طوسی نکتۀ بسیار مهمی را با تأسف اشاره کردهاند که فقه اسلام در دورۀ ما قربانی شده است[۷] و افزودند که این امر ناشی از عدم توجه به مقتضیات زمان بوده است[۸]؛ این مطلب به عنوان یک مقاله به هزارۀ شیخ طوسی در دانشگاه مشهد به تاریخ اسفند و فروردین ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ تقدیم شده بود.
اثر بعدی استاد مطهری در کتاب سیری در سیرۀ ائمۀ اطهار علیهمالسلام ذیل بحث بیان موجبات شهادت امام کاظم علیهالسلام به تأثیر مقتضیات زمان در روش مبارزره پرداختند که این مطلب هم در شب شهادت امام کاظم در حسینیه ارشاد، در رجب ۱۳۸۹ هجری قمری، مصادف با مهر ۱۳۴۹ ایراد شده است. [۹]
همچنین شهید مطهری در کتاب نهضتهای اسلامی در صد سالۀ اخیر فرمودهاند که شیخ محمد عبده از کسانی بوده که به مسئلۀ اسلام و مقتضیات زمان توجه داشته است[۱۰]. نهضتهای اسلامی یک خطابه از استاد مطهری است. ایشان قرار بوده شب نیمۀ شعبان این خطابه را ایراد فرمایند، اما ساواکیها مانع از ایراد این خطابه توسط استاد مطهری شدند، از اینرو بعداً این مطلب را چاپ و در ایام جمعۀ سیاه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ منتشر کرده است.
از دیگر آثار ایشان کتاب آیندۀ انقلاب اسلامی ایران است که بحثی راجع به وظایف روحانیت پس از انقلاب دارند که روحانیت پس از انقلاب باید وظایفش را بهروزرسانی نماید. بهعبارتی شیخ قبل از انقلاب با شیخ بعد از انقلاب فرق دارد، زیرا مسئولیتهایی که برای استقرار نظام اسلامی و پس از آن بر عهدۀ روحانیت و علمای دین است، متفاوت است. شهید مطهری ذیل بحث فلسفۀ تاریخ میگوید که یکی از وظایف روحانیت بعد از انقلاب، بحث از اسلام و مقتضیات زمان است.
آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، یکی از محورهای سخنرانیهای استاد مطهری از چند ماه مانده به پیروزی انقلاب تا شهادت ایشان بوده است. آخرین سخنرانی مجدد دربارۀ آینده انقلاب اسلامیایران، همان مصاحبۀ معروف تلویزیونی ایشان است که صدا و سیما هم در ایام شهادت شهید مطهری نشان میدهد. در آن مصاحبۀ تلوزیونی، به ضرورت بحث اسلام و مقتضیات اشاره کرده اند و گفته اند من این مبحث را در نظام حقوقی زن در اسلام بحث کردم. [۱۱]
البته استاد مطهری در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار نیز در بخش «مقايسۀ روش امام حسين عليه السلام با ساير ائمه عليهم السلام» یادداشتی دارند که ما برای درک نحوۀ تأثیر زمان در احکام، باید زندگی ائمه را مرور کنیم[۱۲]؛ اگر به زندگانی امام حسین و امام صادق علیهما السلام نگاه کنیم، میبینیم که روش زندگیشان با هم متفاوت بوده و این ناشی از تأثیر اقتضائات زمان بوده است. استاد مطهری در سال ۱۳۵۰ در دانشکدۀ الهیات دانشگاه مشهد یک سخنرانی تحت عنوان قوانین اسلام در مقایسه با توسعه و تحول دنیای جدید داشتند. این سخنرانی هم در کتاب پانزده گفتار چاپ شده است.
ایشان در سال ۱۳۵۱ در انجمن اسلامی پزشکان یک سلسله سخنرانی داشتند که حاصل مطالب آن جلسات تحت عنوان اسلام و مقتضیات زمان در جلد دوم کتاب اسلام و نیازهای زمانه چاپ شده است. بنابراین، دو جلد کتاب اسلام و نیازهای زمان یک متن پیوسته نیست، جلد نخست این کتاب، مجموعهای از سخنرانیهای شهید مطهری در زمستان ۱۳۴۵ در یک جمع عمومی است و جلد دوم یک سلسله سخنرانی در سال ۱۳۵۱در یک جمع تخصصی است
نتیجهگیری
بنابراین هرگونه تبیین دیدگاه استاد مطهری در زمینۀ اسلام و مقتضیات زمان باید با لحاظ زمینۀ تاریخی و زمانه و زمیه ایراد این سخنان انجام شود. توجه شود که بحث اسلام و مقتضیات زمان در یک بازۀ زمانی یازده ساله، از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۱مطرح شده است. یازده سال برای تغییر، زمان کمی نیست و یک بازۀ مهمی در زندگی انسان است. از اینرو در نظر گرفتن سیر تاریخی در فهم این بحث بسیار اهمیت دارد تا بدرستی بتوان به اهمیت و جایگاه مساله اسلام و مقتضیات زمان در نظام فکری و اندیشه ای شهید مطهری پی برد.
پی نوشتها:
[۱]. حدود سال ۱۳۴۰ یا ۱۳۴۱.
[۲]. این مطالب قبل از تبدیل شدن به کتاب، به صورت سلسله مقالاتی در مجلۀ زن روز از پاییز ۱۳۴۵ تا سال ۱۳۴۶ چاپ شده است.
[۳]. قانون مدنی مأخوذ از فقه امامیه است.
[۴]. در سال ۱۳۴۵ تب تعويض قوانين مدنى در مورد حقوق خانوادگى، در سطح مجلات خصوصاً مجلات زنانه سخت بالاگرفت و نظر به اينكه بسيارى از پيشنهادهايى كه مىشد بر ضد نصوص مسلم قرآن بود، طبعاً ناراحتيهايى در ميان مسلمانان ايران به وجود آورد. در اين ميان قاضى فقيد ابراهيم مهدوى زنجانى عفى اللَّه عنه بيش از همه گرد و خاك مىكرد و حرارت به خرج مىداد. مشاراليه لايحهاى در چهل ماده به همين منظور تنظيم كرد و در مجلۀ فوقالذكر چاپ نمود. مجلۀ مزبور نيز با چاپ صفحاتى جدولدار و به اصطلاح آن روز «كوپن» از خوانندگان خود دربارۀ چهل مادۀ پيشنهادى نظر خواست. مشارٌاليه ضمناً وعده داد طى يك سلسله مقالات در مجلۀ فوقالذكر بهطور مستدل از چهل مادۀ پيشنهادى خود دفاع نمايد. (مجموعۀ آثار استاد شهيد مطهرى، ج۱۹، ص ۳۸.)
[۵]. ظاهرگرایی بدون تعقل؛ اکتفا به دستورات ظاهری دین و تعصب داشتن روی آن.
[۶]. حدود سال ۱۳۴۷ یا ۱۳۴۸.
[۷]. قرن ما يعنى قرن چهارده هجرى از نظر فقه و مقررات اسلامى قرن، يك فاجعه است، يك فاجعۀ كمنظير. در اين قرن ما شاهد قربانىشدن مقررات اسلامى در مقابل مقررات اروپايى مىباشيم. سنگرها را پىدرپى از دست فقه اسلامى مىگيرند. در مسائل قضایى، در مسائل مدنى، در مسائل خانوادگى، در مسائل جزایى و در ساير مسائل تدريجاً مقررات ناقص اروپايى جانشين مقررات اسلامى مىگردد. امروز عملاً جز مقررات عبادى، چیزی در انحصار اسلام نمانده است، ساير مقررات يا انحصاراً غيراسلامى است و يا مخلوطى است از مقررات اسلامى و غير اسلامی... (مجموعۀ آثار استاد شهيد مطهرى، ج۲۰، ص ۱۴۳.)
[۸]. بدون شك ما از نظر فقه و اجتهاد در عصرى شبيه به عصر شيخ طوسى زندگى مىكنيم، دچار نوعى جمود و اعراض از مواجهه با مسائل مورد نياز عصر خود هستيم. ما نمىخواهيم زحمت گامبردارى در راههاى نرفته را كه عصر ما پيش پاى ما گذاشته به خود بدهيم. همۀ علاقۀ ما به اين است كه راههاى رفته را برويم و جادههاى هموار و كوبيده را بپيماييم. ما ترجيح مىدهيم راه هفتصدساله حل شبهۀ ابن قبّه را طى كنيم و حال آنكه امروز صدها شبهه از شبهۀ ابن قبّه مهمتر و اساسىتر و وابستهتر به زندگى عملى خود داريم. شيخالطائفه بلكه شيخ الطائفههايى براى قرن چهاردهم ضرورى است كه اولاً با ضميرى روشن، نيازهاى عصر خويش را درك كنند... (مجموعۀ آثار استاد شهيد مطهرى، ج۲۰، ص ۱۴۴.)
[۹]. شاید سؤال شود که چرا استاد این مطالب مرتبط را یکجا ایراد نکردهاند؛ دلیل اینکه ایشان مباحث را یکجا نفرمودهاند این است که بعضی از کتابهای ایشان –از جمله کتاب سیری در سیرۀ ائمۀ اطهار علیهمالسلام-جمعآوری سخنان ایشان است و بهصورت کتاب یکجا و یکپارچه نبوده است.
[۱۰]. چيزى كه عبده را از سيد جمال متمايز مىسازد، توجه خاص عبده به بحران انديشۀ مذهبى مسلمانان در اثر برخورد با تمدن غربى و مقتضيات جديد جهان اسلام است كه مسلمانان در اثر ركود چند صد ساله آمادگى درستى براى مقابله با اين بحران نداشتند. به عبارت ديگر عبده پس از جدا شدن از سيد جمال و بازگشت به مصر، آنچه انديشۀ او را آزار مىداد و در جستوجوى راه حلى براى آن بود، مسئلۀ «اسلام و مقتضيات زمان» بود.
[۱۱]. از بین این همه یادداشت، مطلب و گفتاری که شهید مطهری در این موضوع داشته اند، در سال ۱۳۵۷ گفتهاند که بحث اسلام و مقتضیات زمان را در نظام حقوق زن بحث کرده ام. این مطلب اشعار دارد بر اینکه بهترین مطلب را که چنگی به دل استاد زده باشد در این حوزه، در نظام حقوق زن مطرح فرموده اند و به آن رفرنس دادهاند که بقیه از آن استفاده کنند.
[۱۲]. در سيرۀ پيشوايان دين شك نيست كه آنها هم هر كدام در زمانى بودهاند و زمان و محيط آنها اقتضائاتى داشته است و هر فردى ناچار است كه از مقتضيات زمان خود پيروى كند؛ يعنى دين نسبت به مقتضيات زمان، مردم را آزاد گذاشته است. حال در زمينۀ تعدد پيشواى معصوم و يا طول عمر يك پيشوا، انسان بهتر مىتواند روح تعليمات دينى را از آنچه كه مربوط به مقتضيات عصر و زمان است تشخيص دهد، روح را بگيرد و امور مربوط به مقتضيات زمان را رها كند. ممكن است پيغمبر يك عملى بكند به حكم اينكه روح دين اقتضا مىكند و ممكن است يك عملى بكند به حكم مقتضيات زمان، مثل همان مثالى كه راجع به زندگانى فقيرانه عرض كردم كه رسول خدا فقيرانه زندگى مىكرد و امام صادق مثلاً نه... (مجموعۀ آثار استاد شهيد مطهرى، ج۱۸، ص ۲۷.)
نظر شما