به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ ششمین نشست عصر اثر، با محوریت نقد و بررسی کتاب « نیست انگاری و شعر معاصر» با حضور نویسنده کتاب یوسفعلی میر شکاک و بیژن عبدالکریمی و محمد مهدی سیار عصر دوشنبه در موسسه شهرستان ادب برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمد مهدی سیار به صحبت پرداخت و گفت: خاطرم هست که ایده برگزاری این چنین نشستهایی همزمان با چاپ همین کتاب به ذهن ما رسید. در نظر داشتیم که کتابهایی که خارج از انتشارات شهرستان ادب چاپ میشود و دارای اهمیت ادبی هستند، در چنین نشستهای ویژهای داشته باشیم و اولین کتابی هم که در نظر گرفتیم همین بود.
وی ادامه داد: میر شکاک در همین کتاب بی آنکه ادعای کار علمی و پژوهشی داشته باشد و بی آن که بخواهد کار دانشگاهی انجام بدهد یکی از مهمترین خلاءها را در دانشگاه و نظام آکادمیک پر کرده است. او موفق شد که کم کاری و عقب ماندگی دانشگاه ما را جبران کند در حالی که همان جدیت و همان دقتی که یک پژوهشگر دانشگاهی باید داشته باشد را داشت. شخصیت و مقالات و مباحث ایشان در چند سال گذشته به تنهایی یک مکتب نقد ادبی را به راه انداخته و توانسته است که علاوه بر پر کردن خلاء محافل دانشگاهی، فاصله ای که میان عالم اندیشه و ادبیات در کشور به چشم می خورد را پوشش دهد. متاسفانه در میان فیلسوفان، تفکر درباره هنر معاصر و شعر معاصر کمیاب و یا نایاب است اما به سراغ شعر رفتن در اندیشه فلسفی کاری است که از استاد میرشکاک میتوان سراغ گرفت که البته این موضوع جایگاه ایشان را نشان میدهد.
این استاد دانشگاه بیان داشت: در محافل دانشگاهی یا نگاه به ادبیات نداریم و یا محدود به آرایهها و نگارشهای ادبی نویسنده است. در حالی که در محافل ادبی و یا مجلات مرتبط جریان نقد پرکارتر و پر بارتر و به روز است. اما با این وجود، رویه غالب در نقد این محافل نگاه به ادبیات از حیث و جنبه ادبی آن است و کمتر وجه تاریخی و تمدنی شعر در آن دیده می شود. در همین راستا گاهی دیده ایم که اهل تسلف اگر دربارهی موضوعی سخن بگویند با ذوق اهل ادب به طور کامل همراه نبودند و آثار خاص و حاشیهای که اهل ادب به عنوان آثار فاخر مد نظر دارند، ایجاد نشده است. اما استاد میرشکاک از جایگاه فکری کاملا با شعر و ادبیات امروز همراه است و ذوق ایشان در تشخیص ادبیات ذوق معیار است. در حقیقت ایشان به خوبی با جریان های ادبی همراه می شوند و حرف اندیشهشان را می زنند. و این موضوع به خوبی در این کتاب نیز دیده میشود.
سیار بیان داشت: نوشتههایی که دیده می شود اصولا در دو طیف هستند. یا این گونه است که نویسنده مطلب حرفی در ذهن دارد و میخواهد بنویسد. هر جا هم که به زعم خود صلاح باشد به شعر مراجعه کرده و شاهد مثال میآورد. طیف دوم نیز نوشته هایی هستند که نویسنده چندین کتاب شعر را پیش روی خود نهاده و هر چه به نظرش درست میآمده است را نوشته و نهایتا آنها را به هم وصل کرده است. این موضوع در حالی است که کتاب «نیست انگاری و شعر معاصر» از هیچ یک از این دو طیف نیست و کسی که آن را بخواند حس هیچ یک از این دو طیف نوشته را نخواهد داشت. در حقیقت همراهی او با شعر همراهی شاعرانه است. این حس به گونه ای است که گاهی حس می شود می شکاک شاعران از جمله فروغ و اخوان و شاملو را آورده و آن ها به سفارش او شعر گفته اند. نه حرف خود را به شاعر تحمیل کرده و نه از حرف خود کوتاه آمده است. این موضوع در مواجهه با ادبیات امروز بسیار زیبا است. ممکن است که وقتی کتاب این شاعران را میخوانید در ابتدا متوجه نشوید که منظورشان چیست اما زمانی که کتاب میرشکاک را می خوانید و دوباره به خواندن آن شعر مشغول می شوید به راحتی حرف شاعر را متوجه خواهید شد.
در ادامه این نشست بیژن عبدالکریمی به صحبت پرداخت و گفت: جامعه ما دچار انحطاط فرهنگی شده است و یکی از نشانه های آن ایجاد فرهنگ تفرقه و قبیله ای است. شاید راه مقابله با این تکه تکه شدن جامعه یکی از ضروریات فرهنگی جامعه ما باشد. بی تردید میر شکاک به عنوان یکی از چهره های اجتماعی کشور می باشند و تشکیل این جلسات می تواند موید این باشد که خارج از فضاهای سیاست زده ساحت فراتر فرهنگ را به جامعه نشان دهد. اگر ما خواستار تشکیل جامعه مدنی باشیم وظیفه داریم که روابط انسانی و فکری را جایگزین تفرقه ها کنیم. و امیدوارم که این نشست ها از جمله آن تلاش باشد.
وی ادامه داد : در میان روشنفکران و دانشگاهیان گفتگوی صمیمی کمتر دیده می شود. گفتگوها یا در غیاب یکدیگر است و یا با نوعی تعارف و بغض و کینه همراه است. اگر من بخواهم برای صحبت خود عنوانی بگذارم باید آن را این گونه بنامم که «میرشکاک در میانه ایدئولوژی و تفکر» . در آثار او تفکرهای اصیل و بصیرت های مهم و بنیادینی وجود دارد اما این بصیرت در میان اندیشه های ایدئولوژی مسطور مانده است. وظیفه ما این است که بصیرت های بنیادین آن را از میان اسارت ایدئولوژی و سیاست آزاد کنیم. شاید ما بتوانیم درباره ی حداقل دو میر شکاک صحبت کنیم. به نظرم او به مواجهه با وقایع تاریخی ما نزدیک تر و نزدیک تر می شود.
این استاد فلسفه بیان داشت: میر شکاک تا جایی که به ساحت تفکر و مواجهه با واقعیت شناسی نزدیک می شود، من کاملا با او هم سو هستم اما آن جایی که به زعم من از تفکر دور می شود و به ایدئولوژی نزدیک می شود شکافی ایجاد می گردد. درباره ی اهمیت آثار میرشکاک باید گفت که ایشان آثار قوی داشته اند که در آن ها به هر دو نکته پرداخته شده است. همین موضوع باعث شده است که حب و بغض هایی پیرامون ایشان باشد . البته کتاب اخیر ایشان به خوبی نشان می دهد که این حب و بغض ها تصاویری واقعی و خود ساخته هستند. در حقیقت در جامعه ای که خود آگاهی از هر سو سرکوب می شود او تلاش می کند که خودآگاهی ایجاد کند. من معتقدم که مهم ترین مساله روز ما «نیست انگاری و نهیلیسم» است. کسی که می گوید من فلسفه دان هستم در حالی که نسبت به این موضوع جدی نیست اهلیت فلسفه را ندارد این موضوع در حالی است که اکثر افراد نگاهشان به این موضوع کور است و کمتر کسی درباره ی آن کار کرده است. حال در چنین شرایطی میر شکاک به این موضوع می پردازد برای من پرداختن به این موضوع در اولویت است . قطعا طرح این مساله در آثار ایشان نشانه ای دیگر به حسن احترام ای است که باید به ایشان گذاشته شود.
وی خاطر نشان کرد: در مقدمه این کتاب طرح مساله شده است و به سراغ شاعران رفته و نهایتا در متن هایی اجمالی شاعران معاصر را نشان می دهد. شاعران در همه اقوام بیش تر از همه معلم مردم بوده اند و مردم با شاعران در قیاس با فیلسوفان بیش تر انس گرفته اند.
عبدالکریمی به بصیرت هایی در این کتاب اشاره کرد و گفت: یکی از وظایف ما این است که این بصیرت ها را از اسارت سیاست ها آزاد کنیم و این ایدئولوژی و قدرت سیاسی کاملا در تعارض با این بصیرت ها است.
او به نقدهایی در کتاب اشاره کرد و گفت: زمانی که میر شکاک از شخصیت هایی مثل داوری و فردی به آوینی می رسد نوشته رنگ و بوی ایدئولوژیک می گیرد و البته به نظر می رسد که خود او در این باب خودآگاه شده است. اگر دقت کنید میر شکاک دریک دهه پیش تاکنون این زبان ایدئولوژیک خودش را نشان می دهد که البته اکنون کمتر شده است.
در پایان این مراسم یوسفعلی میر شکاک به پرسش های مطرح شده جواب داد.
نظر شما